بحوث في أصول التفسير

    از ویکی‌نور
    ‏بحوث في أصول التفسير
    بحوث في أصول التفسير
    پدیدآورانصباغ، محمد بن لطفي (نويسنده)
    ناشرالمکتب الإسلامي
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 1988م , 1408ق,
    موضوعتفسير - فن

    سرگذشت نامه

    مفسران
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏91‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏2‎‏ب‎‏3‎‏‏

    بحوث في أصول التفسير، اثر محمد بن لطفی صباغ، کتابی است در بررسی و معرفی اصول تفسیری میان برخی از بزرگان این علم.

    نویسنده به دنبال آن است که مهم‌ترین موضوعات مربوط به اصول تفسیر قرآن را مطرح نماید و در خلال مباحث کتاب، قواعدی ذکر گردیده که شناخت و معرفت آنها، در تفسیر قرآن کریم، بسیار حایز اهمیت است[۱].

    ساختار

    کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب بدون فصل‌بندی و تبویب خاصی، دربردارنده اصول تفسیر در میان شش تن از بزرگان این علم می‌باشد.

    در هر مورد، ابتدا زندگی‌نامه مختصری از اشخاص ذکر گردیده و سپس به اهم اصول تفسیر نزد وی، اشاره شده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه کتاب، به موضوع و اهمیت آن اشاره نموده و پیش از شروع مباحث، به بیان اصول تفسیر پرداخته و اشاره مختصری به تاریخچه و مهم‌ترین مصادر آن، نموده است که از جمله آنها عبارتند از:

    1. کتاب تفسیر بزرگانی، همچون طبری، قرطبی، ابوحیان، ابن‌کثیر و...
    2. رسائلی که در این خصوص تألیف شده است، از جمله رساله ابن‌ تیمیه و علمایی نظیر سیوطی، فراهی، دهلوی و... # مباحث عدیده‌ای که در علم اصول فقه مخوصا مبحث دلالت وجود دارد.
    3. مباحث مطرح‌شده در علم بلاغت، مصطلح الحدیث و...[۲].

    نویسنده مطالب را با معرفی اصول تفسیر در نزد ابن جریر طبری، آغاز نموده است. وی از اهالی آمل در طبرستان بوده و در سال 224ق، به دنیا آمد و در طلب علم، به شام و عراق مهاجرت نموده و در بغداد مستقر شد. از جمله کسانی که تفسیر او را ستوده‌اند، عبارتند از: ابن‌ خزیمه؛ ابوعمر زاهد غلام ثعلب؛ خطیب بغدادی؛ ابن‌ تیمیه و سیوطی. وی مقدمه‌ای طولانی در اصول تفسیر نوشته که به عقیده نویسنده، خود کتابی مستقل بشمار می‌رود. از جمله موضوعاتی که در این مقدمه ذکر گردیده است، می‌توان از وسائل و اموری که مفسر بدان نیاز دارد نام برد[۳].

    دیگر افرادی که به معرفی اصول تفسیر در نزدشان پرداخته شده است، به‌ترتیب عبارتند از:

    الف)- ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری خزرجی اندلسی قرطبی. وی از اهالی قرطبه بوده که به مصر مهاجرت نموده و در سال 671ق، بدرود حیات گفت. تفسیر وی «الجامع لأحكام القرآن و المبين لما تضمنه من السنة و آي الفرقان» نام دارد که در آن، عنایت خاصی به لغت و احکام شده است. از جمله موضوعات مربوط به اصول تفسیر وی، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

    1. تدبر: وی تدبر در قرآن را امر مطلوبی دانسته که قاری را به تفسیر قائم بر اصول معینی می‌رساند.
    2. امانت علمی و تخریج احادیث: این امر باعث می‌شود که هر قولی به قائل آن منسوب گردد و این از جمله اخلاق علمای فاضل است.
    3. پرهیز از اسرائیلیات: این از جمله اصول مهم تفسیر قرطبی می‎باشد.
    4. ایمان و عمل صالح.
    5. تلاوت مدام قرآن و حفظ آن.
    6. ایمان.
    7. آراسته شدن به اخلاق قرآن.
    8. تقوای الهی و عمل صالح.
    9. برخورداری از علومی که دانش آن بر مفسر لازم است، مانند لغت، سنن و فقه[۴].

    ب)- ابوحیان: از جمله کتبی که در آن، فوائد و قواعدی ذکر گردیده که به اصول تفسیر مربوط می‌شود، کتاب «البحر المحيط» ابوحیان اثیرالدین محمد بن یوسف بن علی اندلسی غرناطی جیانی است. وی در سال 654ق، در اندلس به دنیا آمد و علوم اسلامی و عربی را از علمای اندلس فراگرفت. از جمله اصولی که وی در کتاب خود بدان اشاره نموده است، عبارتند از:

    1. پرهیز از صوفیه.
    2. پرهیز از شیعه باطنیه.
    3. برخورداری از علومی که تفسیر قرآن بدان نیاز دارد، مانند علم به لغت و شناخت احکام کلمات عرب از جهت افراد و ترکیب.
    4. تدبر و عدم جمود بر آنچه سلف پیرامون فهم قرآن برای ما نقل کرده‌اند.
    5. آگاهی به ارزش و جایگاه علم تفسیر[۵].

    ج)- ابن‌کثیر: از دیگر مفسرینی که مقدمه جامع و مفصلی پیرامون اهتمام به اصول تفسیر نوشته‌اند، اسماعیل بن عمر بن کثیر می‌باشد. وی در سال 701ق، در دمشق به دنیا آمد. او در مقدمه کتاب خود، تحت عنوان «تفسير القرآن العظيم»، به اصول تفسیر اشاره کرده است که از جمله مهم‌ترین آنها، عبارتند از: تدبر در قرآن و توجه به قصص قرآن و عبرت گرفتن از اخبار امم سابق. وی در مقدمه خود، این سؤال را مطرح نموده است که بهترین روش تفسیر قرآن چیست و سپس به بررسی روش‌های تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن با سنت پرداخته و بهترین روش را، تفسیر قرآن به قرآن دانسته است با حفظ ارزش تفسیر قرآن با سنت و سپس به این نکته اشاره کرده است که در صورت نیافتن تفسیر قرآن در قرآن و سنت، باید به قول صحابه مراجعه نمود و در این زمینه به ابن مسعود و ابن عباس، اشاره کرده است. سپس، استطرادا، موضوع اسرائلیات و لزوم پرهیز از آن را مطرح نموده و در پایان، حجیت قول تابعین را مورد بحث و بررسی قرار داده است[۶].

    از دیگر کسانی که به بررسی اصول تفسیری آنها پرداخته شده است، ابن‌ تیمیه و ابوعلی مودودی می‌باشند[۷].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب و منابع کتاب، در انتهای آن آمده و در پاورقی‌ها علاوه بر ذکر منابع[۸]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۹].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص6
    2. ر.ک: همان، ص16
    3. ر.ک: متن کتاب، ص18-‌19
    4. ر.ک: همان، ص24-‌46
    5. ر.ک: همان، ص50-‌62
    6. ر.ک: همان، ص63-‌76
    7. ر.ک: همان، ص77-‌324
    8. مثلا ر.ک: پاورقی، ص89
    9. مثلا ر.ک: همان، ص101

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها