الطباطبائي و منهجه في تفسيره «الميزان»
الطباطبائي و منهجه في تفسيره «الميزان» | |
---|---|
پدیدآوران | اوسي، علي رمضان (نويسنده) |
ناشر | منظمة الإعلام الإسلامي. معاونية الرئاسة للعلاقات الدولية |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1985م , 1405ق, |
موضوع | تفاسير شيعه - قرن 14 - نقد و تفسير
تفسير - فن طباطبايي، محمد حسين، 1281 - 1360 - سرگذشت نامه طباطبايي، محمد حسين، 1281 - 1360. الميزان في تفسير القرآن - نقد و تفسير |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 98 /ط2 م9082 |
الطباطبائي و منهجه في تفسيره «الميزان» ، اثر علی اوسی، کتابی است یک جلدی به زبان عربی با موضوع علوم قرآن و تاریخ اسلام. نویسنده در این اثر به بیان شخصیت و شیوه تفسیری علامه طباطبایی در «الميزان» پرداخته است.
ساختار
کتاب، دارای مقدمه ناشر، مقدمه نویسنده، محتوای مطالب در سه باب اصلی (که هرکدام دارای فصولی هستند) و یک خاتمه است.
گزارش محتوا
نویسنده کتاب در ابتدا درباره مبدأ تفسیر قرآن از زمان پیامبر خدا(ص) توضیح میدهد و سپس درباره پدید آمدن تفاسیر مختلف (به تعبیر نویسنده تفاسیر به رأی) مذهبی، کلامی، فلسفی، صوفی و... مینویسد. او سخنی را از دکتر محمدحسین ذهبی درباره تشعب و تکاثر طریق مفسرین نقل میکند و سپس به توضیح درباره چرایی اختیار «الميزان في تفسير القرآن» علامه سید محمدحسین طباطبایی برای تحقیقش و بیان شیوه تفسیری او میپردازد[۱].
او درباره علامه طباطبایی و تفسیرش و دلیل این که چرا چنین تفسیری را اختیار کرده، مینویسد: علامه طباطبایی از شیوه مفسران قدیم استفاده کرده و آنچه را در دنیای جدید در عالم تفسیر جدید حاصل شده نیز مراعات کرده است. به نظر میآید این همان شیوه حق باشد و در این نوشتار موسوم به «الطباطبائي و منهجه في تفسيره الميزان»، میزان جدیت علامه در رعایت این شیوه را نشان خواهیم داد. از دلایلی که باعث شد، من این بحث را اختیار کنم موارد زیر است:
- روح معتدل و آرای عادلانه این مفسر؛ او در ارائه آرای دیگر فرقههای اسلامی امین است و در نقد آرا به موضوع میپردازد نه به شخص؛ درعینحال از مذهب امامی خودش فاصله نمیگیرد؛ یعنی در عین التزام خودش به مذهب امامی، در نقد آرای دیگران معتدل است و رعایت انصاف را میکند و تکیهاش بر دلیل و استدلال است.
- علامه، میان روشهای تفسیری رایج نزد پیشینیان علم تفسیر و اموری را که نهضت جدید تفسیری انتخاب کرده، جمع کرده است. او شبهات دشمنان اسلام به اساس قرآن کریم و روح اجتماعی این دین را پاسخی درخور میدهد.
- مفسر الميزان، جایگاه علمی والایی نزد امامیه دارد و از نظر نظام حوزوی مجتهد است؛ یعنی قابلیت استنباط احکام شرعی را از مصادر اصلی آن دارد.
- خواستم در توثیق این کار تفسیری جناب علامه، با تاریخ عمومی تفسیر و ربط آن با دگرگونیها و تحولات روشهای تفسیری... سهیم شوم.
در واقع شرافت بزرگی است که انسان در سایه قرآن کریم زندگی کرده و از آن بهره ببرد و به دیگران بهره برساند... اما در راه ارائه مطلب با مشکلاتی نیز مواجه بودم که مهمترین آنها این بود که الميزان کتابی بکر بود، از این جهت که مورد بحث قرار نگرفته بود و از این جهت مسئولیت من سنگینتر میشد و باید تلاش بیشتری در کشف روش تفسیری علامه میکردم و گاه بارها به صفحاتی از آن مراجعه مینمودم. از دیگر مشکلات من، مسائلی بود که در خلال مراسلات میان من و مفسر (علامه طباطبایی) پیش میآمد؛ زیرا من علیرغم تلاش زیادم برای سفر به ایران موفق به سفر به این کشور نشدم و علامه هم در ایران زندگی میکرد. یکی دیگر از مشکلات من، در موجهه با ترجمه برخی از آثار فارسی جناب ایشان بود[۲].
این کتاب سه باب و یک خاتمه دارد. در باب اول زمانه علامه طباطبایی و زندگی او در سه فصل شرح داده شده است. در فصل اول نویسنده با تعریف انگیزههای نهضت جدید و انقلاب ایران خواهان نشان دادن حوادث سیاسی دورانی است که مرحوم علامه در آن زندگی میکرده است و طبعا بهعنوان یکی از علمای بزرگ اسلامی باید جهتش را با آن مشخص مینمود. همچنین دوران زندگی او در تبریز و قم و همچنین نجف و حوادث سیاسی آنجا در پایان این فصل بیان شده است. در فصل دوم به زندگی مرحوم علامه پرداخته شده؛ نویسنده درباره اسم و نسب و محل تولد و القاب و اساتید و سفرهای علمی و اجازات اجتهاد و روایت و شاگردانش توضیح داده است و در پایان، آثار علمی او را ذکر مینماید. در فصل سوم، مصادری را که علامه طباطبایی در تفسیرش بر آنها اعتماد کرده بیان نموده است. مصادر تفسیری علامه، کتابهای تفسیری، کتب لغت، مصادر روایی، دیگر مصادر (شامل کتاب مقدس، مصادر تاریخی، معارف عامه، اعلام، جراید و مجلات و...) است. نویسنده در دومین باب کتاب از روش علامه در تفسیر صحبت میکند. او این باب را نیز ضمن سه فصل بیان مینماید. در فصل اول روشهای مفسران بیان میشود و نویسنده بهصورت اجمالی تفسیر الميزان را توصیف میکند. در دومین فصل، بعد نقلی در الميزان نشان داده میشود و نویسنده در آن تفسیر، قرآن به قرآن را هم نشان میدهد و همچنین به موارد استفاده مفسران از این شیوه اشاره میکند. او بیان میکند که سیاق از قرائن حالیه فهم نص قرآنی به حساب میآید و آیات را با توجه به سیاقشان باید فهمید. صحبت از تفسیر به سنت و میزان اعتماد مفسر بر آن در تفسیر آیات قرآنی نیز در این فصل انجام میگیرد. نویسنده در این فصل، واکنش علامه درباره اقوال صحابه و تابعین و دور انداختن اسرائیلیات را هم نشان میدهد. سومین فصل از این باب نیز به بیان جنبههای عقلی الميزان میپردازد. نویسنده نسبت علامه با نظریات جدید علمی، اجتماعی، غیبیات و مبهمات قرآنی و جنبهها و نظریات فلسفی در الميزان را در این بخش توضیح میدهد. علی اوسی در سومین باب، ضمن دو فصل از برخی از علوم قرآن و عقاید در الميزان صحبت کرده است. فصل اول شامل برخی از علوم قرآن و بیان موضع علامه درباره آنهاست و این مباحث بعد از بیان مختصری از علوم قرآن و مباحثی، مانند: تأویل، مناسبت، مکی و مدنی، اسباب نزول، نسخ در قرآن، قرائات، آیات الاحکام و... آمده است. فصل دوم دربردارنده عقاید امامیه و موضع علامه طباطبایی در مسلک تفسیریاش درباره این عقاید است. در این فصل همچنین به آرای اهل سنت و اهل اعتزال در کثیری از این عقاید اشاره میشود[۳].
وضعیت کتاب
صفحات 36، 38، 40 و 42 کتاب حاوی رونوشت دستخط خود مرحوم علامه طباطبایی است. پاورقیهای کتاب در توضیح محتوای مطالب و ارجاعات مفیدند. فهارس فنی شامل ثبت مصادر و مراجع، فهرستهای آیات، احادیث نبوی و فهرست مطالب در انتهای اثر آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه کتاب.