عریضی خراسانی، سید حسن

    از ویکی‌نور
    عریضی خراسانی، حسن
    نام عریضی خراسانی، حسن
    نام های دیگر خراسانی، حسن بن محمدعلی

    ب‍ش‍روی‌، ح‍س‍ن‌

    ع‍ری‍ض‍ی‌، م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی‌

    م‍ج‍ت‍ه‍د خ‍راس‍ان‍ی‌

    بشرویی، ح‍س‍ن‌ ب‍ن‌ ع‍ل‍ی

    علوی، حسن بن علی

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 1306 هـ.ق
    اساتید
    برخی آثار اربع اراجیز : الالفیه النوریه - الدر البهیه - ارجوزه کلامیه - ارجوزه منطقیه / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    کد مولف 4752

    ولادت

    حجة الاسلام آقاى حاج آقا سيد حسن مجتهد خراسانى طاب ثراه در نيمۀ اول قرن سيزدهم هجرى قمرى در يكى از روستاهاى جنوب خراسان به نام «بشرويه»پا به عرصۀ وجود گذاشت.

    خاندان

    خانوادۀ وى از سادات محترم و متدين بشرويه بودند كه محتملا در اوايل قرن يازدهم هجرى از ساير نقاط ايران به آن منطقه مهاجرت كرده و متوطن شده بودند،و با آن كه غالبا جزء معاريف محل بوده و در كسوت روحانيت رتق و فتق امور مردم را نيز به عهده داشتند،معذلك هرگز از جادۀ تقوى و فضيلت منحرف نشده،همواره با نهايت عدل و نصفت،و صداقت و صميميّت در خدمت مردم بوده‌اند.

    معظّم له به علت تربيت خانوادگى و به سبب اشتياق و علاقۀ وافرى كه به دين مبين اسلام داشت،تمام زندگى ساده و بى آلايش خود را در راه تبليغ معارف دينى و نشر علوم اسلامى و تهيه و تدوين كتب و رسالات علمى مصروف داشت، و آثار ارزنده‌اى كه از فقيد سعيد بجا مانده است نشانۀ توفيق و عنايت خاصى است كه شامل حال وى بوده است،و خود نوشته‌اند:(....و قد وفّقنى ربّي الكريم للتّشبّه بالعلماء العظام في تصنيف كتب كرام....)

    اين نكته قابل تذكر است كه به علت اقامت در نقطۀ بسيار دوردستى كه فقط از طريق راههاى كاروانرو با شهرهاى بزرگ خراسان مربوط بوده است،به طرز معمول با حوزه‌هاى علمى و فضلاى آن كمتر ارتباط داشته،و به علت فروتنى (اربع اراجیز جلد 1 ، (صفحه 12) و گوشه‌گيرى به همان محيط محقّر و محدود ولى مصفّا و منزّه قناعت كرده،بدون لحظه‌اى غفلت همۀ عمر خود را فارغ از هرگونه ريا و تظاهر صرف امور علمى نموده است.

    اشتغال دائم به مطالعه و تحقيق و تأليف،دورى از اجتماعات شهرى،و دورى از سياست و اوضاع و احوال روز و بخصوص حالت انزواى هميشگى، معظّم له را از جريانهاى آن دوره بر كنار مى‌داشته و بالنتيجه در گمنامى زيسته است،و تا آنجا كه ما اطلاع داريم نام و نشانى از وى و تحصيلات و آثار او در تذكره‌ها و كتب رجال مشاهده نشده است. [۱] ولى با همۀ اين احوال،مقام معنوى و شخصيّت برجستۀ وى براى مردم محل كاملا محرز و مشخص بوده است،چنان كه در طول يك قرن كه از وفات ايشان مى‌گذرد،همواره تربت پاكش مورد احترام و زيارتگاه خاص و عام بوده است.و جالب آن كه شيارهاى عميقى كه به علت برداشتن خاك روى قبر وى به عنوان تبرّك و تيمّن در طول ساليان متمادى به وجود آمده است نشانۀ كمال احترام و ارادتى است كه مردم محل نسبت به آن فقيد سعيد داشته و دارند.

    از اوضاع و احوال و تاريخ تولّد و جزئيات زندگى ايشان اطلاع دقيق و مشروحى در دست نيست،و فقط در بعضى از رسالات موجود،به اساتيد دوران تحصيل و آثار و تأليفات معظّم له اشارات مختصرى شده است.مطالب اين تاريخچه نيز از مندرجات همان رسالات و اطلاعات محلّى اقتباس شده است: نام ايشان بنابر نوشته‌هاى خودشان حسن بن محمّد على(يا محمد حسن بن محمد على،يا حسن بن على)بن عبد اللّه بن نعيم بن عبد المطلب بن أبي الفضائل العلوي الحسيني العريضى الخراساني البشروئي بوده است-دوران تحصيلات مقدماتى را در محضر والد بزرگوار خود گذرانده،و سپس عازم مشهد مقدس و عتبات عاليات شده و در محضر اساتيد بزرگى مانند شيخ مرتضى انصارى و ملا آقا دربندى كسب فيض نموده‌اند؛مخصوصا ملا آقا دربندى نسبت به ايشان توجه و عنايت خاصى مبذول فرموده و براى معظم له قائل به احترام خاصى بوده است،چنان كه علاوه بر اظهار نظر در مجامع و محافل،در اين مورد با والد ايشان نيز مكاتبه فرموده است.

    به هر حال پس از اتمام تحصيلات و نيل به درجۀ اجتهاد،به موطن مألوف مراجعت كرده و همۀ عمر خود را به وعظ و تبليغ و تأليف و تصنيف پرداخته و سرانجام در چهارم ربيع الاول 1306 هجرى قمرى به رحمت ايزدى پيوستند.

    به طور كلى براساس يكى از رسالات خودشان كه نزد اين جانب موجود است سه نفر از اساتيدشان عبارتند از:

    1-«المولى المحقق المتقن استادنا العلامة المحسن الشيخ محسن قدّس اللّه روحه. 2-شيخ الاسلام و المسلمين و مرجع طوائف المؤمنين علامة الدوران و شمس علماء الزمان الفاضل الأفضل الأورع الأزهد الأتقى علم الهدى و بدر الدجى مولانا و سنادنا و أستادنا الشيخ مرتضى انصارى.... 3-استاد الكلّ فى الكلّ و علامة الأعلام المسلّم عند الخاصة و العامة فى العلم و الفضل و الانقطاع إلى أهل البيت(ع)...الشهير بالآقا دربندى...و هو استاد الاعظم لهذا الفقير المفتاق مسوّد هذه الأوراق....و قد كان لجنابه شفقة فى الغاية و عناية قد بلغت النهاية للفقير المعترف بالقصور و التقصير و قد تلمذت عليه نحوا من سبع سنين فى العتبات العاليات،و كان مع اشتهار عدم اعتنائه بأحد من فضلاء زمانه،و قدحه فى اجتهاد كل من مستفقهه أوانه يرجّحنى فى مقامات العلم على رؤوس الأشهاد على جميع من عداه من فحول معاصريه من غير استثناء مؤكّدا (اربع اراجیز جلد 1 ، (صفحه 14) ذلك بالأيمان المغلّظة،و قد كتب فى ذلك كتابا للوالد الماجد سلّمه اللّه تعالى أوائل تشرّفى بخدمته و انا حينئذ ابن ثمانية عشر سنة تقريبا و الكتاب بخطه المبارك موجود عندى و ذلك من فضل اللّه يؤتيه من يشاء...».

    ضمنا تأليفات فقيد سعيد بنابر آنچه در همان رساله و به دنبال معرفى اساتيد خود مرقوم داشته‌اند به شرح ذيل است:

    1. شرح على اللّمعة الدّمشقية سمّيته«النفحات الحائرية و النفثات الحسينية»قد برز منها أربع #:مجلّدات من أول كتاب الطهارة إلى أواسط كتاب الصلاة.
    2. شرح على زبدة الأصول للشّيخ البهائى.
    3. شرح على ألفية الشهيد
    4. شرح على الدّرة الغروية
    5. شرح على النخبة
    6. رسالة فى السهو و الشّك،مسماة بالفصول السهوية
    7. شرح على الرّسالة الاثنى عشرية الصومية للبهائي
    8. ألفية منظومة فى الأصول مسماة بالألفية النّورية فى أصول فقه الإمامية
    9. منظومة فى الفقه مسماة بالدّرر البهية(تا اواخر اذان)
    10. منظومة فى المنطق
    11. منظومة فى العقايد
    12. كتاب فى أحوال الإمام الهمام السعيد سيد الشهداء و إمام السعداء أبي عبد اللّه الحسين عليه #:السّلام،به نام مهيّج الأسف على قتيل الطّف.
    13. كتاب ديگرى در شرح وقايع كربلا به فارسى
      (چون اين كتاب به دليل سبك نگارش و موضوع آن در مراسم سوگوارى حضرت سيد الشهداء و در #:ساير ايام بيشتر مورد استفاده قرار گرفته است تعدادى از اوراق ابتدا و انتهاى آن از بين #:رفته و به اين علت نام آن معلوم نشد.) (اربع اراجیز جلد 1 ، (صفحه 15)
    14. رسالة فى الغيبة
    15. رسالة فى القرعة
    16. رسالة فى الرّجال
    17. رسالة فى الاستصحاب
    18. مختصر فى المناسك
    19. رسالة فى السير و السلوك
    20. رسالة فى الصلاة و الصوم
    21. أوراق فى الجواهر و الاعراض
    22. رسالۀ فارسى در اصول عقايد
    23. كتاب مقامات علويه به فارسى«در باب كيفيت غصب ارباب طغيان حقوق اولياء ملك منان و.....»
    24. كتاب قرة العيون به فارسى«در باب غزوات كتاب ناطق مهيمن خالق جلّت عظمته،و ساير احوال و #:وقايع ايام خلافت ظاهرى آن كاشف حقايق...»
      (اين كتاب بدون آن كه بدان تصريحى شده باشد مى‌تواند جلد دوم مقامات علويه به حساب آيد.)
    25. كتاب«دليل العباد و اللّه الهادى الى الرشاد»به فارسى
      (اين كتاب چنان كه از مقدمۀ آن استنباط مى‌شود رساله‌اى عمليه است كه بنا بوده است حاوى #:پاره‌اى از مسائل ضروريه نماز و روزه و زكات و غير باشد،ولى منحصرا شامل دو كتاب صلاة و #:صوم است.)
    26. رساله‌اى به عربى در باب كيفيت ظهور باب و ردّ بر آن،و شرح حال مختصرى از علماى بزرگ تشيّع تا زمان تأليف كتاب(1287 هجرى قمرى)،و مختصرى در باب اجتهاد و تقليد-در همين رساله است كه به اساتيد و تاليفات خود اشاره كرده‌اند. (اربع اراجیز جلد 1 ، (صفحه 16)

    كليۀ كتب و رسالاتى كه ذكر شد بعد از فوت مؤلّف به فرزند ارشد ايشان آقاى حاج آقا سيد فضايل و بعد از ايشان به آقاى سيد ابو المكارم نجفى و سپس آن چه موجود بوده بين بازماندگان تقسيم شده است. اكثر كتب مزبور كه به خط مؤلف به رشتۀ تحرير در آمده و مسلما به علت فقدان وسايل لازم با رنج و مشقّت بسيار تهيه و تدوين شده است با كمال تأسّف از دستبرد حوادث مصون و محفوظ نمانده و تعدادى از آنها به عناوين و طرق مختلف از ميان رفته است،و در حال حاضر حدود 15 مجلد بيشتر باقى نمانده كه از اين تعداد چند مجلد وقف مدرسه علمى بشرويه شده،و چند مجلد نزد يكى از نوه‌هاى ايشان(آقاى صدر المعالى دادبان)و يك مجلد نزد حقير(نوۀ ايشان)است -چند مجلد باقيمانده نيز در اختيار آقاى دكتر سيد ضياء الدين دانشورى نوادۀ ايشان است كه ظرف چند سال اخير به مطالعۀ اكثر آنها پرداخته و با مشورت اهل فن نسبت به كم و كيف مندرجات و موضوعات بعضى از آنها تحقيق كافى به عمل آورده و مخصوصا در مورد چهار رساله(شماره 8 تا 11)كه دربارۀ اصول، منطق،عقايد و قسمتى از فقه به صورت منظوم تأليف و تدوين شده كوشش و تلاش بيشترى مبذول داشته‌اند-.و چون به نظر اكثر كسانى كه منظومه‌هاى مزبور را مطالعه و ملاحظه كرده‌اند نظم و شيوۀ بيان همۀ آنها در خور توجه و بخصوص منظومه اصول آن محتملا در نوع خود بى سابقه و اثرى بديع و كم نظير است،و به طور كلى براى بحث و بررسى و تدريس در حوزه‌هاى علمى بسيار نافع و مفيد به نظر مى‌رسد،با صلاحديد دوستان و علاقه‌مندان مصمّم گرديد كه به صورت نمونه و به عنوان اولين اثر معظّم له وسيلۀ چاپ منظومه‌هاى مورد بحث را فراهم كند.و جاى خوشوقتى است كه بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى كه يكى از هدفهايش احياى نام علماى متعهد و خدمتگزار كشور و نشر و ترويج آثار ارزندۀ علمى است،با چاپ و انتشار رساله‌هاى مزبور موافقت نمود،و چه بجا و قابل تحسين است كه اين اقدام بنياد مصادف با يكصدمين سال وفات (اربع اراجیز جلد 1 ، (صفحه 17) آن عالم جليل القدر صورت مى‌گيرد. سيد محسن سميعى


    پانويس

    1. خانلر خان اعتصام الملك نايب اول وزارت خارجۀ ايران در عهد ناصر الدين شاه در صفحۀ 254 سفرنامۀ خود مى‌گويد: در 1294 هجرى مطابق با 1256 شمسى در بشرويه توقف و حاجى آقا سيد حسن مجتهد بشرويه‌اى به اتفاق«سيد كوچك»دامادش به ديدن من آمدند و همچنين قاضى(جد مرحوم فروزانفر)،دو روز بعد به بازديد سيد حسن مى‌رود،و دربارۀ بشرويه با وى صحبت مى‌كند و مى‌گويد:با انار از من پذيرايى كرد.

    منبع

    مقدمه کتاب اربع اراجیز جلد 1 ص 11 الی 16

    پیوند

    [مطالعه کتاب اساس الاقتباس در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8518/1/12?ProjectID=16394]

    وابسته‌ها

    اربع اراجیز / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده