مجمع الأنساب

    از ویکی‌نور
    مجمع الانساب
    مجمع الأنساب
    پدیدآورانمحدث، هاشم (مصحح) شبانکاره‌ای، محمد بن علی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرذیل مجمع الانساب شبانکاره‌‏ای
    ناشرامير کبير
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1381 ش
    چاپ1
    شابک964-00-0284-4
    موضوعایران - تاریخ - پس از اسلام، 12ق.

    ایران - شاهان و فرمانروایان - نسب نامه

    نثر فارسی - قرن 8ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏511‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏2‎‏م‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مجمع الأنساب، اثر فارسى محمد بن على شبانكاره‌اى، تاريخ عمومى ايران است كه به بيان برخى حوادث تاريخى، از حضرت آدم(ع) تا روزگار مغول پرداخته است.

    نویسنده نگارش كتاب را در سال 733ق آغاز كرده و در سال 736ق به اتمام رساند و آن را براى سلطان ابوسعيد ايلخانى فرستاد. با مرگ اين سلطان و غارت ربع رشيدى، كتاب او از ميان رفت؛ اما چند سال بعد، نسخه‌اى ديگر از آن را نوشت و در مقدّمه‌اى نو، بدون ذكر نام، به يادكرد محامد سلطان محمّد ايلخانى و وزير او خواجه زكريا عبدالرحمن پرداخت.

    علاوه بر نام فوق، از كتاب در نسخ مختلف، به نام «جامع الانساب» و «بحر الانساب» نيز ياد شده است.

    عباس اقبال آشتيانى در تاريخ مغول، ضمن معرفى كتاب حاضر و مؤلف آن، چنين نوشته‌اند كه «...در باب دوره ايلخانى اولجايتو، ابوسعيد، ملوك فارس، شبانكاره و هرموز، كتاب مزبور حاوى اطلاعات مفيدى است.»

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از مؤلف آغاز شده و مطالب در دو جلد و هر جلد در سه بخش، ارائه شده است.

    تقسيم‌بندى كتاب به اقسام، طبقات، گروه‌ها و طايفه‌ها بسيار پيچيده و ناقص است؛ بعضى بخش‌ها به طور كلى حذف شده و بعضى ديگر كوتاه‌تر از آن است كه فايده‌اى دربر داشته باشد. برخى از سلسله‌ها فقط فهرستى از نامشان داده شده و بقيه فقط چند سطرى درباره‌شان شرح داده شده است.

    نویسنده از مآخذ و منابعى سود جسته كه گه‌گاه در ضمن نوشته خويش، به بعضى از آنها اشاره كرده است؛ از جمله: تاريخ يمينى، قابوس‌نامه، كليلة و دمنة، جوامع الحكايات عوفى، تاجى‌نامه و...

    گزارش محتوا

    مقدّمه اصلى (كه در جاى دوم نشسته) با عنوان «مفتتح كتاب» در مدح سلطان ابوسعيد ايلخان و خواجه غياث‌الدين محمد رشيدى مى‌باشد. در اين مقدمه از سلطان و وزيران وى، با اتصاف القاب و صفات پسنديده بسيارى ياد شده است.

    در مقدّمه دوم با عنوان «خطبه كتاب»، ستايش سلطان و وزير او بدون ذكر نام آنها ثبت شده است. احتمال دارد نویسنده نام سلطان و وزير را در نسخه اصلى سفيد گذاشته تا به سلطان و وزير پايدار و غير مستعجلى تقديم كرده و يا به دلايلى آنها را پاک كرده و در نسخه بردارى‌هاى بعدى محلّ سفيد مانده و يا پاک شده، ناديده شمرده شده و به صورت كنونى درآمده است. بديهى است با اين همه القاب و صفات، هيچ خان و وزيرى در ميزان ارادت نویسنده ترديد نمى‌كرده است.

    در اين مقدمه، مؤلف تأسف خود را از دريافت خبر مرگ ناگهانى شاه جوان ابراز كرده و بر گم شدن كتاب خود در غارت خانه وزير مرحوم افسوس خورده است.

    جلد اول، بخش نخست، درباره آفرينش جهان، عناصر اربعه، ساختمان بدن انسان، شرحى درباره ربع مسكون، هفت اقليم و اقوام عمده بشرى مى‌باشد.

    دوم، پس از بيان داستان پيدايش آدم(ع)، به بيان تاريخ انبياى الهى تا رسول خاتم(ص) اختصاص يافته است؛ از جمله تاريخ شيث، ادريس، نوح، هود، صالح، ابراهيم اسماعيل، اسحاق، يوسف، ايوب، شعيب، موسى، خضر(ع) و...

    در سوم در دو قسمت، تاريخ و حوادث مهم ملوك و پادشاهان ذكر شده است:

    الف) احفاد شيث، كيومرث، عاد، فريدون، كيانيان، لهراسبيان.

    ب) شامل ملوك طوايف، ملوك عرب، يمى، حبشه، اشكانيان و ملوك عجم.

    جلد دوم، در سه بخش ارائه شده است:

    1- ذكر تاريخ گروه سوم از طبقه دوم ملوك، آغاز شده است كه در بردارنده سلسل‌هاى صفاريان، سامانيان، غزنويان، ديالمه، سلاجقه، غوريان، ملاحده و خوارزمشاهيان مى‌باشد.

    2- گروه چهارم از طبقه دوم كه ذكر سلاطين مغول را شامل مى‌شود.

    3- سلاطين شبانكاره‌اى.

    تاريخ لرستان كه مؤلف آن را به آخر كتاب حواله كرده است، از نسخه حاضر افتاده و جز چند سطرى از مقدمه آن در دست نيست.

    در كتاب اخذ و اقتباس از جهانگشاى جوينى ديده مى‌شود؛ ولى اين اثر در باب تواريخ محلى شبانكاره، هرموز و لرستان، مطالبى را داراست كه نه تنها در جهانگشا، بلكه در كتب ديگر ديده نمى‌شود. همچنين پندنامه سبک تكين غزنوى به پسرش سلطان محمود در كمتر تاريخى به اين تفصيل كه در كتاب آمده، ديده مى‌شود.

    مزيت ديگر كتاب، ساده‌نويسى و استفاده نویسنده از لغات و تركيبات متداول زمان خود مى‌باشد. در يك مقايسه ساده بين كتاب حاضر و ساير تواريخ قرن هشتم اين برترى را مى‌توان دريافت.

    در سراسر كتاب، به وفور، شعرهايى را از نویسنده مى‌بينيم؛ اشعارى كه در استحكام و جزالت، قدرت شاعر را نشان مى‌دهد.

    وضعيت كتاب

    دو نيمه مجمع‌الانساب شبانكاره‌اى به همت آقاى ميرهاشم محدث و توسّط انتشارات امیرکبیر (نيمه دوم در سال 1363 و نيمه نخست در سال 1381) منتشر شده است.

    چند دهه پس از مجمع‌الانساب، غياث‌الدين بن على نايب فريومدى، ذيلى بر آن نوشت و وقايع را از پايان سلطنت سلطان ابوسعيد تا زمان خواجه على مؤيد سربدارى و پيش از يورش تيمور گوركانى به خراسان پى گرفت. ظاهرا بخش‌هايى از ذيل فريومدى هنگام صحّافى وارد متن مجمع‌الانساب شده و به همان صورت نيز تصحيح و در چاپ (تهران، امیرکبیر1363) آمده است.

    فهرست مطالب، هر جلد در ابتداى آن و فهرست منابع، اعلام، آيات قرآن، احاديث و جملات عربى، اشعار فارسى و عربى، نام اشخاص، كتب، طايفه‌ها، مكان‌ها و لغات و اصطلاحات، در انتهاى جلد اول آمده است.

    پاورقى‌ها به ذكر منابع و توضيح برخى كلمات و عبارات متن پرداخته است.

    منابع مقاله

    1- مقدمه و متن كتاب.

    2- جعفرى مذهب، محسن «ذيل مجمع الانساب شبانكاره‌اى» آيينه ميراث، پاييز و زمستان 1384ش، شماره 30 و 31.