از روزگار رفته حکایت
از روزگار رفته حكایت | |
---|---|
پدیدآوران | فرمان فرماییان، محمدولی (نویسنده)
فرمان، بهمن (به کوشش) اتحادیه، منصوره (به کوشش) زمانی نیا، مصطفی (ویرايشگر) |
ناشر | کتاب سيامک |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - سیاست و حکومت - 1304-1320
ایران - سیاست و حکومت - قرن 13 - 14ق. ایران. مجلس شورای ملی فرمان فرماییان، محمد ولی، 1269 - 1368 - خاطرات |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | DSR 1486 /ف436 آ3 |
از روزگار رفته حكايت، خاطرات محمد ولى میرزا فرمان فرماييان به زبان فارسی است كه در سه مجلد منتشر شده است. این خاطرات از جنبههاى مختلف سياسى، جامعهشناسى و مردمشناسى حائز اهمیت است.
ساختار
جلد اول کتاب، در پنج فصل مسافرتهاى او، به شهرهاى ایران را شرح كرده است. در جلد دوم در ضمن سه فصل، حضورش را در دورههاى سهگانه مجلس نگاشته است. در جلد آخر نيز در ضمن سه فصل دولت احمد قوام، اصلاحات ارضى و ياد بعضى از رجال سياسى را آورده است.
گزارش محتوا
نخستين جلد کتاب، حاوى سفرنامههایى است كه او در مورد سفرهاى سياسىاش، در حد فاصل سالهاى 1338ق/ 1299ش تا 1342ق/ 1302ش، نوشته است و شامل سفرهاى او به فارس، عراق و آذربايجان مىشود.
دومین جلد، خاطرات محمد ولى میرزا فرمان فرماييان، در سه فصل تدوین شده و مطابق با ادوار پنجم، ششم، و هفتم مجلس شوراى ملى است. محمد ولى میرزا در هر سه دوره، به عنوان نماينده مردم تبريز، به مجلس شوراى ملى راه يافت و از نزدیک شاهد فعل و انفعالات و آمد و رفتها و زد و بندهایى بود كه به سقوط احمد شاه، انقراض سلسله قاجاريه، ظهور رضا شاه، و تأسيس سلسله پهلوى، منجر شد. او اگر چه در دوره چهارم نيز در مجلس شورهى ملى حاضر بود و از سوى مردم تبريز وكالت داشت؛ اما راجع به آن چيزى ننوشته است. علاوه بر این او در دورههاى سيزدهم و چهاردهم نيز وكيل مجلس بود و در دوره كوتاهى، از مهر تا ديماه 1325، وزير كار شد.
سومین جلد، دربردارنده خاطرات پراكنده محمد ولى میرزا است و موضوعات متنوعى؛ مانند دولت قوام -السلطنه، فرقه دموكرات آذربايجان، اصلاحات ارضىِ محمدرضا شاه، فرجام نصرتالدوله، خوى و خصلت محمد مصدق، فساد ديوان سالارى و رضاخان در ركاب فرمان فرما را عرضه مىكند.
در حقيقت، این بخش از خاطرات محمد ولىمیرزا، مكمل يا مؤيد مطالبى است كه محمدتقى بهار، در کتاب تاريخ احزاب سياسى ایران، آورده است. وى در نقل خاطرات خود درباره اصلاحات ارضى به چند نكته اشاره مىكند كه البته تجربه و مطالعات بعدى نشان مىدهد، داورى او چندان نادرست نبوده است.
یکى از نكاتى كه این زمیندار اشرافى بازمانده از دوران قاجار يادآور مىشود، تندروى حسن ارسنجانى در تقسيم زمین و شعارهاى پردامنه او بوده است كه بعدها از طرف برخى ديگر از پژوهشگران نيز به آن اشاره شده است. یکى ديگر از نكات مورد توجه او، ضعف على امینى نخست وزير وقت در ساماندهى اصلاحات ارضى و قانونمند كردن آن است.
لازم به توضيح است كه نویسنده از شيوه نگارشى خاصى برخوردار است كه به لحاظ ادبى خالى از اشكال نيست و البته در کتابهاى آن مقطع تاريخى چنين نگارشى بىسابقه نيست. اكنون به بخشهایى از کتاب با ذكر تاريخ آن ارائه مىشود:
1- چهارشنبه 2 اسفند 1340: «دكتر امینى رهسپار مسافرت اروپا شده است. چنانكه مشهور كردهاند، با تصویب دوستان و سفارش قبلى آنها، منظور گرفتن كمكهاى گوناگون است. خود دوستان صلاح این طور مىدانند كه ده برابر گفتارهاى پياپى بيگانگان، البته معلوم است در عرف بيگانگان چه كسانى هستند، دول غربى هم به موقعيت ما علاقه بيشترى نشان بدهند و در برنامههاى متعدد مشاركت نمايند و سرمايهگذارى بدارند. حالا تا چه حد موفقيت به دست بيايد، معلوم نيست. مخصوصا تاكنون از سابقه مذاكرات و درخواستهاى گذشته، از آلمان نتيجه رضايتبخش به دست نيامده، این است با توسل به خود نخست وزير امیدهایى تازه مىشود».
2- جمعه 4 اسفند 1340: «از ديروز كه كاغذى از جمشيد رسيده و خبر شكستن پاى گلناز را در اسكى داده، فوقالعاده پريشان خاطر شدهايم. مخصوصا مادرش از عمل و طول مدت این شكستگى نگرانى دارد. این بود كه تصمیم گرفتم خودش حركت كند و برود و در محل بماند تا تكليف روشن شود. برای گرفتن تذكره به مهندس محلاتى، پسر آقا شيخ اسدالله، دوست ايام قديم ادوار مجلس كه فعلاً رياست كمیسيون این كار را عهده دارد، متوسل شدم. انصافا او هم تمام سعى خود را نموده و تذكره قرار است، فردا حاضر شود.
اين اشخاص كه فقط آشنايى دارند، بيشتر از اقوام نزدیک به درد مىخورند و صادقانهتر حاضرند، خدمتى از دستشان برآيد، انجام دهند. ترتيب اشخاص مصدر كار، در این مملكت كه همان كلمه نوكر به آنها برازنده است و همیشه چشم را به بالا برای تعظيم و تملق دوختهاند و كوچكترين احساس انسانيتى نسبت به غير مافوق ندارند و از هر گونه انجام خدمت ساده و مشروع بىاعتنا مىشوند؛ ولى اشاره از بالاها بشود، با سر مىدوند. خوشبختانه این طبقه نوكر، اقليت كشور را تشكيل مىدهند و در مردم ساده و متوسط، این رذالتها خيلى كمتر است و دستگاههاى بالا متأسفانه این گونه رذالتها را كاملا تشویق مىدارند و از آنها حمايت مخصوصى دارند. این است كه اشخاص صاحب مقام و تحصيل كرده، از راه جاهطلبى، به این پستىها تن در مىدهند و دلقك هم مىشوند و علوم و فضايل را زيرپا مىگذارند و تدريجا همین تحصيلكردهها به واسطه سرمشق بد بالا، هم فاسد مىگردند و از جاده صلاح و صواب هم خارج مىشوند.
3- جمعه 18 اسفند 1340: «وزير كشاورزى به مراغه مسافرت كرده، قرار است برای توزيع اسناد مالكيت بين كشاورزان، خود شاه بروند. مىخواهند حداكثر تبليغات در اطراف این كار بشود و تمام دستگاهها زمینه آن را فراهم مىدارند. اكثر مالكين با این همه تبليغ ديگر نخواهند توانست در دهات پراكنده كار بكنند. یکى از مالكين مىگفت در ده تراكتورى كار مىكرد، از طرف اهالى ممانعت به عمل آمد و تراكتور را خواباندند. اينها در میزان تبليغ زيادهروى كردند و حتى از آنچه لازم بوده، تجاوز شده و ناچار از ترمز كردن خواهند بود. والا رشته انضباطى كه طالب هستند، از دستشان در خواهد رفت و بايد با زور ژاندارم در محلها و داخل دهات نظم را اعاده دهند.
صحبت از نطق دكتر امینى در لندن مىشود، خيلى عبارات گرم و ذكر سابقه دوستى و يگانگى گذشته در میان بوده است. مسلم همسايههاى ديگر به این اندازه مودت آمیخته به تملق را نخواهند، پسنديد و قدر مسلم این است كه در جامعه عادى و در كليه مشرق، تا سالهاى دراز، نسبت به قرنها آقايى دولت بريتانيا، مردم به دل و حتى به توارث كينه دارند. نمىدانم تا چه اندازه در سياست بينالملل صداقت یک طرفه به صلاح كشور و به خير عموم باشد.
اينها مطالبى است كه خيلى هم طول نمىكشد. پس از یک يا دو سال حوادث جواب ما را بدهند و ترديد را بر طرف مىكند و معلوم نيست مردم تا چه اندازه با این همه خلوص نيت اظهار شده، در بيانات نخست وزير همراه باشند. زيرا غالب پيشامدهاى شوم را اكثريت ملت همیشه ايجاد شده، از سياست بريتانيا مىدانند».
وضعيت
در ابتداى هر جلد فهرست مطالب و در آخر نيز نمايه آمده است. در پایان جلد سوم تعدادى از عكسهاى نویسنده و خانواده او و در یک بخش پيوستى فهرست موقوفات محمد ولى فرمان فرماييان و تعدادى از اسناد و نامههاى رسمى ذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.