پرسمان قرآنی جبر و اختیار

    از ویکی‌نور
    ‏پرسمان قرآنی جبر و اختیار
    پرسمان قرآنی جبر و اختیار
    پدیدآورانکرجی، علی (نویسنده) دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. مرکز فرهنگ و معارف قرآن. گروه پاسخ به پرسش‏ها و شبهات قرآنی (تهيه کننده)
    ناشرنشر جمال
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1389 ش
    چاپ1
    شابک978-964-202-127-7
    موضوعجبر و اختیار - پرسش‏ها و پاسخ‏ها

    جبر و اختیار - جنبه‏‌های قرآنی قضا و قدر - پرسش‏ها و پاسخ‏ها

    قضا و قدر - جنبه‌های قرآنی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏219‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏4‎‏پ‎‏4*

    پرسمان قرآنى جبر و اختيار، اثر على كرجى است كه در آن به‌صورت مستند و تحقيقى و تحليلى به برخى از پرسش‌هاى قرآنى در مورد جبر و اختيار و قضا و قدر پاسخ داده است. مخاطبان عبارت از عموم اهل پژوهش هستند.

    نویسنده در پاسخگويى به پرسش‌ها، فقط پاسخ صحيح را نوشته و غالباً از ورود به مباحث اختلافى و بيان ساير اقوال خوددارى كرده است.

    با نظر به آنكه نویسنده محترم از مدرّسان و همچنين پژوهشگران عرصه فلسفه اسلامى است و از جمله افزون بر تدريس «نهاية الحكمة»، كتاب «اصطلاحات فلسفى و تفاوت آنها با يكديگر» را نيز تأليف و منتشر كرده، كتاب حاضر از نظر محتوايى، اثرى سنجيده و متقن است و از نظر روشى، نظم و سامان منطقى روشنى در آن مشاهده مى‌شود.

    ساختار

    كتاب حاضر از مقدمه نویسنده و دو بخش به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. جبر و اختيار (شامل: فصل اول، معناى جبر و اختيار؛ فصل دوم، اقسام جبر؛ فصل سوم، ريشه‌ها و زمينه‌هاى جبرپندارى؛ فصل چهارم، جبر و اختيار و توحيد افعالى؛ فصل پنجم، آزادى عقيده و عمل)؛ 2. قضا و قدر (شامل: فصل اول، اقسام قضا و قدر؛ فصل دوم، رابطه قضا و قدر با اختيار؛ فصل سوم، عوامل قضا و قدر).

    در اين اثر، شيوه بيان مباحث به‌صورت پژوهشى و تحليلى و همراه با استناد به منابع معتبر قديم و جديد است و زبان و ادبيات اثر حاضر نيز رسا و شيواست. نویسنده از تعداد قابل توجهى از كتاب‌هاى معتبر علمى قديم و جديد (93 عنوان) براى توليد كتاب حاضر، استفاده كرده است.

    گزارش محتوا

    در مورد مباحث اين كتاب چند نكته گفتنى است:

    1. نویسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارش آن را مشخص نكرده است، يادآور شده است كه: «يكى از موضوع‌هاى مهم معرفتى كه ذهن بشر، به‌ويژه دانشمندان را در طول تاريخ به خود مشغول كرده، جبر و اختيار است. اعمالى كه از انسان صادر مى‌شود صددرصد مربوط به اراده و اختيار اوست و هيچ عامل خارجى در پيدايش آن مؤثّر نيست يا او موجودى بى اراده است و عواملى بيرون از وجودش او را به اين‌سو و آن‌سو مى‌كشاند؟ انسان‌ها بنا بر گزارش‌هاى علمى و مذهبى خود در پى پاسخى مناسب براى اين پرسش بوده‌اند تا جان جستجوگر خود را با آب حقيقت سيراب سازند. در اين راستا گروهى جبرى‌مسلك و گروه ديگر تفويضى و گروه سوم طرف‌دار نظريه امر بين الامرين شده‌اند». نویسنده افزوده است: «شناخت چگونگى صدور افعال آدمى از چند منظر ضرورى به نظر مى‌رسد: الف)- انسان‌شناسى...؛ ب)- خداشناسى...؛ ج)- معادشناسى...؛ د)- قانون‌گذارى... اين اثر، در قالب پرسش و پاسخ در بخش‌هاى «جبر و اختيار» و «قضا و قدر» به زبان ساده و بر اساس ظاهر آيه‌هاى قرآن كريم تدوين شده و در آن از طرح مباحث تخصصى پرهيز شده است»[۱]
    2. نویسنده در پاسخ اين پرسش: «نظر مسلمانان درباره جبر و اختيار چيست»، توضيحاتى در مورد نظر جبرى‌ها و تفويضى‌ها نوشته و بعد افزوده است: «از نظر شيعه، انسان در كارهاى خود نه مجبور است و نه مستقلّ و بى‌نياز از خدا. نظر شيعه درباره جبر و اختيار، «امر بين الامرين» است. اصطلاح «امر بين الامرين» برگرفته از احاديث اهل‌بيت(ع) و مضمون آيه‌هاى قرآن كريم است كه امام صادق(ع) فرمود: لا جبر و لا تفويض بل أمر بين الأمرين... در اعمال بشر نه جبرى وجود دارد كه در انجام آنها مجبور باشد و نه تفويض كه در انجام آنها كاملاً مستقلّ باشد، بلكه در افعال بشر هم خداوند دخالت دارد كه نيرو، اراده، اختيار، توفيق عمل و ديگر مقدمات و وسايل لازم را در اختيار بشر مى‌گذارد و هم خود بشر در اعمال خويش دخالت دارد كه همه را با اراده و اختيار خود انجام مى‌دهد[۲]
    3. نویسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا آيه «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّة يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَة لاَ يُنْصَرُونَ» [۳] دليلى بر جبر نيست»، نوشته است: «معناى پيشواكردن كافران براى دعوت به آتش اين است كه كافران آن‌قدر مرتكب گناه شدند كه شمارى از انسان‌هاى هواپرست آنان را پيشواى خود ساختند و در حقيقت، مجازات گناهان آنان، اين است كه رهبر هواپرستان شده‌اند؛ بنابراين، آيه حكايت از واقعيت خارجى دارد و جعل تشريعى نيست و كافران در نتيجه اعمال خود، پيشواى هواپرستان شده‌اند»[۴]
    4. نویسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا پذيرش توحيد افعالى، مستلزم جبر و سلب اختيار در افعال انسان نيست»، نوشته است: «توحيد افعالى؛ يعنى شناخت اينكه جهان، با همه نظام‌ها، سنت‌ها، علت‌ها و معلول‌ها، فعل خداوند و ناشى از اراده اوست. موجودات... در مقام تأثير و علّيت نيز استقلال ندارند؛ در نتيجه خداوند همچنان‌كه در ذات شریک ندارد، در فاعليت نيز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقيقت خود و وجود خود و تأثير و فاعليت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حول‌ها و قوّه‌ها به اوست... انسان... موجودى به خود وانهاده نيست...»[۵]
    5. پرسش‌ها و پاسخ‌هاى مطرح‌شده در اثر حاضر از نظر كيفيت يكسان نيست؛ به‌طورى‌كه برخى ساده هستند[۶] و بعضى متوسط[۷] و برخى پيچيده و فنى[۸]
    6. نویسنده در پاسخ به اين پرسش: «آيا دعا مى‌تواند قضا و قدر الهى را تغيير دهد»، نوشته است: «بنا بر روايات، دعا، نوعى قضا و قدر است. قضا و قدر، پذيرش و باور داشتن نظام سببيت در عالم است؛ بنابراين، دعاكردن؛ يعنى فراهم كردن علت و سبب براى رسيدن به خواسته‌ها و نيازهاى خود؛ ازاين‌رو خداوند منان بندگان خود را تشويق به دعا مى‌كند: «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ...» [۹]. دعا كردن نه‌تنها بى‌فايده نيست، بلكه بر اساس قانون سببيت مى‌تواند در نوع سرنوشت انسان مؤثّر باشد...»[۱۰]
    7. نویسنده يادآور شده است كه: «هيچ دانشمندى در تأثير محيط وراثت و عوامل تربيتى بر روى روح و ساختار شخصيتى انسان شك ندارد، ولى اين عوامل جبرآفرين نيستند كه عنان اختيار را از كف انسان در زندگى بربايند و او را به‌صورت پر كاهى به دست طوفان بسپارند كه در مسير سيلاب سهمگين قرار گيرد. حداكثر تأثير اين عوامل ايجاد حوزه مساعد براى نوع گزينش اوست...»[۱۱]

    وضعيت كتاب

    اين اثر داراى فهرست مطالب[۱۲] و نيز فهرست منابع[۱۳] است، ولى فهرست‌هاى فنّى ديگر (آيات، روايات، اعلام، كتاب‌ها و...) براى آن فراهم نشده است. در فهرست منابع، مشخصات كتاب‌هاى مورد استفاده به‌صورت كامل ذكر شده است، جز آنكه نویسنده در مواردى به نام كتاب و نویسنده اكتفا كرده و ساير اطلاعات كتاب‌شناختى را فراموش كرده است[۱۴]

    نویسنده از موضوعات آموزشى و تكميل‌كننده مانند جدول و نمودار و... در اثر حاضر متأسفانه هيچ استفاده‌اى نكرده است. غالب پاورقى‌هاى كتاب به‌صورت استنادى است و در آن نام و نشان سوره‌ها، آيات و روايات آمده[۱۵] و يا مشخصات و شماره جلد و صفحه كتب كلامى و تفسيرى و روايى و... ذكر شده است[۱۶] البته نویسنده گاهى پاورقى‌هاى توضيحى نيز آورده است[۱۷]

    پانويس

    1. مقدمه كتاب، ص 9 - 10
    2. متن كتاب، ص 19 - 21
    3. قصص / 41
    4. ر. ك.: همان، ص 62
    5. همان، ص 77
    6. به‌عنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 13 و 16 و 17 و...
    7. به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 58 - 62
    8. به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 110 - 112
    9. غافر / 6
    10. همان، ص 124 - 125
    11. همان، ص 135
    12. همان، ص 5 - 7
    13. همان، ص 137 - 141
    14. مثلاً ر. ك.: همان ص 138، شماره 33 و ص 139 شماره‌هاى 45 و 47 و...
    15. به‌عنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 13، 16، 17، 18 و...
    16. به‌عنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 14، 15، 16 و...
    17. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 19، پاورقى 1؛ ص 20، پاورقى 1؛ ص 26، پاورقى 1 و ص 33، پاورقى 2

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.