تاریخ بوشهر
تاریخ بوشهر | |
---|---|
پدیدآوران | سعادت کازروني، محمد حسین (نویسنده)
خيرانديش، عبد الرسول (مصحح) شيخالحکمايي، عماد الدين (مصحح) |
ناشر | مرکز پژوهشي ميراث مکتوب |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1390ش , |
شابک | 978-600-203-035-1 |
موضوع | ایران - تاريخ - افشاريان، 1148 - 1218ق.
ایران - تاريخ - زنديان، 1163 - 1209ق. ایران - تاريخ - قاجاريان، 1193 - 1344ق. بوشهر - تاريخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 2075 /و5س7 |
تاریخ بوشهر، نوشته محمدحسین سعادت کازرونی، که تصحیح و تحقیق آن توسط عبدالحسین خیراندیش و عمادالدین شیخالحکمایی صورت گرفته است، کتابی است با موضوع تاریخ سیاسی و اجتماعی بوشهر که نگارنده مشاهدات و اندیشههای خود را درباره جغرافیای بوشهر، اوضاع شهر بوشهر و نیز حوادث و وقایع آن دوره، در آن منعکس ساخته است. این نوشتار در یک جلد و به زبان فارسی به نگارش درآمده است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر یک پیشگفتار از عمادالدین شیخالحکمایی، یک مقدمه از عبدالرسول خیراندیش و یک مقدمه از نویسنده کتاب است و محتوای آن در چهار فصل مطرح شده که فصل سه و چهار آن از بخشهای متعدد تشکیل شده است.
گزارش محتوا
محقق، در پیشگفتار درباره این اثر، براین باور است که متن تاریخ بوشهر از همان اولین تورق، متنی استثنایی برای تاریخ و فرهنگ بوشهر و فارس به نظر میرسد؛ اثری که پس از گذشت حدود صد سال هنوز بوی تازگی میدهد و چهره نویسنده را بهعنوان مؤلفی آگاه به تاریخ و روشهای تاریخنگاری میشناساند. وی علاوه بر آنکه بهخوبی به ریشهیابی مسائل پرداخته و ارتباط وقایع ملی و بینالمللی را با حوادث منطقه روشن میکند، برای پیجویی برخی مسائل، چون مورخی امروزی، حتی به سراغ اسناد و تلگرافهای ردوبدلشده در حوادث میرود. وی از منابع غیر فارسی نیز بهخوبی بهره گرفته است.
متن موجود متأسفانه ناتمام است و به نظر میرسد بخشهای موجود تدوین نهایی کتاب نباشد. ابتدای متن دارای مقدمه و فصلبندی منظم است، اما پس از چهار فصل، متن بهصورت ذکر وقایع و حوادث پیش میرود که دارای ترتیب نسبی تاریخی است.[۱].
محقق درباره شیوه نگارش مؤلف بیان میدارد که وی در عین سادگی در نوشتن، بسیار ادیبانه مینویسد؛ قلم او حال و هوای ادبیات مشروطه را دارد و گاهی قلم وی متأثر از گونه زبانی رایج در جنوب ایران و بهویژه گویش بوشهری است. متن کتاب حاوی اطلاعات ارزشمندی در حوزههای مختلف نیز هست. این اطلاعات را میتوان در مواردی مانند نهادها و مؤسسات تمدنی جدید، ابزار و وسایل جدید، ابزار و وسایل جنگی، اوزان و مقیاسهای جدید و معادلهای قدیم و... طبقهبندی کرد[۲].
عبدالرسول خیراندیش در مقدمه کتاب به نقد و نظر درباره این تألیف پرداخته و بیان میدارد که این کتاب را میتوان اثری استثنایی و جالب توجه دانست؛ زیرا بر اساس منابع و مدارک موجود علیرغم اهمیت فراوان بوشهر در تاریخ معاصر ایران اثری مستقل و جامع آنچنانکه سبک و سیاق علمی داشته باشد، تألیف نشده است. هرچند این اثر پس از گذشت نزدیک به یک قرن، جای تجید نظرهای اساسی دارد، اما در جایگاه خویش دربردارنده نگاهی جامع به تاریخ بوشهر محسوب میشود.
مرحوم سعادت که خود سالها ساکن بوشهر و فعال در امور فرهنگی آنجا بود، مشاهدات و اندیشههای خود را در مسائل گوناگون بوشهر منعکس کرده است؛ لذا هرچند قسمتهایی از این کتاب در بردارنده تاریخ شبهجزیره بوشهر از عهد باستان است و نیز مباحثی از دوره افشاریه، زندیه تا نیمه نخست قاجاریه را که مربوط به بوشهر است ارائه مینماید، اما این بخش از مطالب مأخوذ از منابع تاریخی و جغرافیایی تاریخی است، لذا هرچند سعی او در ارائه طرحی کلی از تاریخ بوشهر، بهنحوی منسجم و مرتب جای تقدیر فراوان دارد، اما از نظر دانش و روش جدید تحقیقات تاریخی محل نقد و نظر نیز هست[۳].
مقدمه مؤلف درباره موقعیت جغرافیایی و احوال طبیعی و امور سیاسی و اقتصادی و تقسیمات ملکی سواحل خلیج ایران است، که نگارنده بهترتیب و بهاختصار به هریک از این موضوعات اشاره میکند[۴].
نویسنده محتوای اصلی کتاب را در چهار فصل تحت عنوان تاریخ بنای بوشهر و موقعیت جغرافیایی و احوال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران مطرح میکند.
فصل اول در مورد تاریخ غلبه لشگر اسلام بر این حدود است؛ آنچه از تواریخ مستفاد است این است که اول ناحیهای که از خلیج ایران به دست اعراب افتاد، جزیره بحرین بود و سپس در طول سالیانی متمادی با پشرویهای سپاه اسلام در سال بیستوسوم هجرت تمام مملکت فارس و سواحل خلیج ایران به تصرف مسلمانان درآمد[۵].
فصل دوم کتاب در باب تاریخ بنا و تأسیس بوشهر و موقعیت جغرافیایی آن است. بوشهر که آن را ابوشهر نیز گویند، از بنادر نوآباد و بلاد مستحدثه در قرن یازدهم هجری میباشد. در تاریخ و جغرافی و اطلسهای قدیم، بههیچوجه از بوشهر ذکری و اسمی نیست و نیز گفتهاند که قدیمالایام در این شبهجزیره مثلثمانند سه آبادی بوده است و عده نفوس تمام سکنه این شبهجزیره، تقریبا به سی هزار نفر میرسیده است. مردمانش از بلاد مختلف ایران و عربستان و قلیلی از هندوستان بودهاند که در اینجا اختیار مسکن نمودهاند و حرفه اغلب آنها، ملاحی و نجاری و تجارت و قلیلی زراعت بوده است.[۶].
فصل سوم درباره جغرافیای طبیعی و مدنی بوشهر است، که بهاختصار به برخی از مطالب مهم آن شاره میشود: از قدیمالایام این شهر به چهار محله اصلی تقسیم میشده است: محله بهبهانیها که از جمیع محلات آبادتر و بزرگتر بوده است؛ محله شنبدی، محله دهدشتی، محله کوتی. عدد مساجد این شهر بیستویک مسجد بوده است. مساجد این شهر از حیث بنا و شکل، کمتر شباهتی به مساجد داخله ایران دارد و در هندسه آن رعایت گرما شده است. به تکایای شهر که در آن اقامه تعزیهداری و روضهخوانی برای حضرت سیدالشهدا میشود، برحه میگویند که تعداد آنها به هفت تکیه میرسد. از بدو دادن امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی در ایران یک شعبه از آن هم در بوشهر تأسیس شده و در آن عمل صرافی و براتفروشی منحصر انجام میگرفته است. از بدو ایجاد این بانک تاکنون صدها ملیون و بالاخص جواهر و طلا از ثروت ایران کاسته شد. از ابتدای تأسیس دولت مشروطه در این شهر، بعضی ادارات قانونی از قبیل عدلیه، مالیه، نظمیه، بلدیه و غیره تشکیل شده، ولی تماما اسم بلارسم است و فایدهای برآن مترتب نیست[۷].
فصل چهارم و نهایی کتاب در بیان وقایع گذشته و حوادث جاریه است. نگارنده بهتریب و اختصار به حکومت خاندان زندیه بر مناطق جنوبی ایران و دستبهدست شدن این حکمرانی اشاره میکند؛ تا زمان سلطنت آقامحمد خان و اوایل جلوس فتحعلى شاه که مصادف شد با اتفاقاتی که زمینه حضور انگلیسیها را در ایران فراهم ساخت و برحسب اتفاقاتی که در منطقه افتاد، قراردادها و تعهداتی در طول زمان بین انگلیسیها و دولت ایران نوشته شد که نگارنده به ماجرا و مفاد آنها میپردازد.
از جمله اتفاقات مهم مذکور در این فصل حمله انگلیسیها به ایران و شکست ایرانیان است؛ ماجرا از این قرار بود که بهواسطه اتفاقات و بینظمیهایی که در هرات صورت گرفته بود و دولت ایران تصمیم بر فتح افغانستان و الحاق آن به ایران گرفت و عساکر ایران در تحت ریاست نواب حسامالسلطنه، شهر هرات را محاصره نموده و شهر را فتح کردند، ازآنجاکه کابینه دولت انگلیس، الحاق افغانستان را به ایران منافى با حفظ هندوستان تصوّر مىکرد، بهمجرد تسخیر هرات، سفیر و قونسلات دولت انگلیس، عَلَم دولت خود را خوابانیده از خاک ایران بیرون رفتند تا علایم دشمنى و خصومت را آشکار سازند.
روز بیستوسوم ربیعالاول، سه فروند کشتى جنگى انگلیسى به لنگرگاه بوشهر وارد شد و تا روز سوم ربیعالثانى سى فروند کشتى جنگى در غاوى بوشهر مجتمع گردید و پس از آمادهسازی دیگر لوازم جنگی، جنگ با ایران آغاز گردید، که در نهایت پس از مدتها درگیری ایرانیان از انگلیسیها شکست خوردند. نگارنده سبب عمده شکست لشکر ایران را اولاً، تباین افکار و عدم توافق آراى رؤساى عساکر نظام و رؤساى عساکر چریک میداند؛ ثانیاً، عدم کفایت و لیاقت سردار کل در مناقشه او با جهالت و بىعلمى ضبّاط و صاحبمنصبان عسکرى نظامى که نه از قانون سوق عسکرى خبرت و بصیرت داشتند و نه در علم جنگ و ارکان مسائل حرب، از تجربه و اطّلاع کافى بهرمند بودند[۸].
در ادامه فصول، نگارنده بخشی را تحت عنوان تعلیقات مطرح میکند که در آن به شکلگیرى تاریخ جدید بوشهر با دستور نادرشاه مبنى بر تأسیس نیروى دریایى در خلیج فارس و اتفاقات و وقایعی که پس از آن صورت گرفت، اشاره میکند[۹].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست منابع و نمایههای کتاب اعم از جایها و نسبتهای مکانی، کسان، کتابها و مجلات، اوزان و مقیاسها و بادها و کشتیها و... در انتهای آن ذکر گردیده است. در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.