ژوبر، پیر آمده امیلین پروب
نام | ژوبر، پیر آمده امیلین پروب |
---|---|
نامهای دیگر | ژوبر، پیر امده امیلین پروب |
نام پدر | |
متولد | 1779 م |
محل تولد | |
رحلت | 1847 م |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE09104AUTHORCODE |
پير آمده ژوبر در اكس ان پروانس در سوم ژوئن 1779 متولد شد. او از خانواده سرشناسان پروانس و پدرش وكيل دعاوى بود. او از جمله دانشمندان مشهورى است كه زيردست سيلوستر دوساسى پرورش يافت و سبب گرديد كه فرانسه در آغاز آن قرن در زمينه بررسىهاى شرقى در رديف نخستين قرار بگيرد.
از همان زمان كودكى علاقه بسيارى به كشتيرانى داشت و در ضمن خودش را براى ورود به آموزشگاه دارالفنون آماده مىكرد ولى در مسابقه پذيرفته نشد. روزگار چنين پيش آورد كه روزى او با برادرش در كوچه ريشليو چشمش به اعلانى افتاد كه از گشايش كلاس زبانهاى شرقى (فارسى، تركى و عربى) در آموزشگاه زبانهاى شرقى خبر مىداد. ژوبر كه ايتاليائى و انگليسى مىخواند يكباره مصمم شد كه در اين آموزشگاه نامنويسى كند و در اين راه بسيار تند پيشرفت كرد. وانتور كه كنسول پيشين فرانسه در قاهره بود او را به عنوان يكى از مترجمهاى ارتش فرانسه زير فرماندهى بناپارت برگزيد.
هنگامى كه لشكركشى به شامات مطرح شد او همراه ژنرال بناپارت رفت و خدمات شايانى در ترجمه و تدوين پيمانها كرد. در جنگهاى بيهودهاى كه ارتش فرانسه با جزار پاشا مىكرد به او در قاهره منصب مترجم مخصوص دادند و براى بناپارت روزنامههاى انگليسى را ترجمه مىكرد.
در 1799م همراه بناپارت به فرانسه بازگشت. همينكه بناپارت به خشكى پياده شد خواست به شتاب خود را به پاريس برساند و در پى وسيلهاى مىگشت. به يارى ژوبر اين كار انجام شد.
يكماه بعد بناپارت فرمانرواى فرانسه شد. از اين تاريخ روزگار ژوبر هر روز بهتر مىشد و در 1800م دبير مترجم وزارت خارجه گشت و در آموزشگاه زبانهاى شرقى جانشين وانتور گرديد. بعدها چندين بار به سفرهاى بيرون از كشور مأموريت يافت.
در 1804 ناپلئون او را نزد سلطان سليم سوم خليفه عثمانى فرستاد تا به تختنشينى خود را به آگاهى وى برساند. دو سال بعد به عنوان فرستاده ناپلئون نزد فتحعليشاه به ايران آمد و در نزديكى مرز ايران گرفتار سرپنجه پاشاى بايزيد شد و هشت ماه در اسارت بود تا آنكه دربار ايران از آن كار آگهى يافت و بهسبب نامههاى سخت فتحعليشاه به پاشاى عثمانى ناچار شدند كه او را آزاد كنند. چون به ايران رسيد شاه به او بسيار مهربانى و نوازش كرد و وى را همراه خود به سلطانيه برد تا سان ارتش را ببيند و در هنگام بازگشت چندين نسخه كتاب خطى فارسى و خلعت دريافت داشت.
در 1809 او عضو بنگاه شاهى هلند، در 1822 عضو بنگاه پادشاهى بلژيك، در 1823 عضو رابط انجمن آسيائى لندن و انجمن علوم شهر اكس، در 1829م در بستن پيمان آندرينوپل در جنگ ميان روسيه و عثمانى شركت كرد و به تنظيم امور مربوط به يونان همت گماشت و مانع كشتار ارمنىها گشت. در 1830 كه در قسطنطنيه بود، عضو فرهنگستان هنرهاى زيبا شد.
در 1838 مدير آموزشگاه مخصوص زبانهاى زنده شرقى و در همان سال استاد زبان فارسى در كلژدوفرانس و نيز رئيس انجمن آسيائى گرديد. در همان سال هچنين عضو افتخارى انجمن آسيائى بنگاله شد و از سلطان «نشان افتخار» گرفت. در 1835 از طرف شاه ايران به دريافت نشان شير و خورشيد مفتخر گرديد.
سرانجام ژوبر در 27 ژانويه 1847 در پاريس بدرود حيات گفت.
آثار
1- مسافرت در ارمنستان و ايران.
2- دستور زبان تركى.
3- شرح سفر از اورنبورگ به بخارا.
4- خلاصه فشرده شده روايت تركى بختيارنامه.
5- تاريخ ساسانيان.
6- سلطانهاى خوارزم.
7- چنگيز خان و مغولان.