مکي بن أبيطالب و تفسير القرآن
مکي بن أبيطالب و تفسير القرآن تألیف احمد حسن فرحات به بررسی زندگانی فقیه و مفسر مالکی، مکی بن ابیطالب اندلسی (متوفی 437ق) و آثار و دیدگاههای او در زمینه تفسیر قرآن اختصاص دارد.
مکي بن أبيطالب و تفسير القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | فرحات، احمد حسن (نویسنده) |
ناشر | دار الفرقان |
مکان نشر | عمان |
چاپ | 1 |
موضوع | تفسير - فن
قرآن - علوم قرآنی مکي بن حموش، 355 - 437ق. - نقد و تفسير |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 92/8 /م8ف4 |
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه، تمهید، پنج باب و یک خاتمه است. در تمهید، در سه بخش اوضاع سیاسی، اجتماعی و علمی عصر نویسنده بررسی شده است. هر یک از ابواب کتاب نیز مشتمل بر دو یا سه باب است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه کتاب در رابطه با چگونگی گردآوری و نگارش اثر چنین مینویسد که به هنگام آغاز تحقیق کتاب تنها یکی از آثار مکی بن ابیطالب یعنی «الإبانة عن معانی القرائات» با تحقیق دکتر عبدالفتاح اسماعیل شبلی منتشر شده بود. آثار دیگر مؤلف یکی پس از دیگری بعد از تاریخ انتشار کتاب منتشر گردید. به گفته نویسنده این طبع از اثر همان طبع گذشته با اندک تغییراتی است. او ابراز امیدواری کرده که با استفاده از کتبی که در طول این مدت منتشر شده کتابش را مورد بازبینی قرار دهد[۱].
از جمله مباحث مطرح شده در تمهید کتاب، اوضاع علمی عصر مکی است. با توجه به اینکه مکی بن ابیطالب در علوم قرآن و علوم عربی به یک نسبت معروف بوده است لذا نیاز مبرمی وجود دارد که این علوم بهعنوان مدخل بحث مورد بررسی قرار گیرد؛ لذا نویسنده در انتهای تمهید اوضاع و پیشرفت علوم قرآن و علوم عربی را با اشاره به آثار تألیف شده در عصر مکی بررسی کرده است[۲].
در اولین باب کتاب، زندگانی مکی با ذکر نام، نسب، ولادت، مسافرتها، اساتید، شاگردان و اطلاعاتی درباره مذهب کلام و فقهی و جایگاه اجتماعی او مطرح شده است. او اگرچه مالکی مذهب بوده است اما به گفته نویسنده مالکی بودن او سبب تقید و پایبندی او به این مذهب نمیشد و مقلد نبود بلکه مجتهد بود و همیشه ملتزم به آراء فقهای مالکی نبود بلکه در مسائل مناقشه میکرد و با ذکر ادله به دیدگاه صحابه و تابعین و مذاهب دیگر استشهاد میکرد و از سخنش تعصب مذهبی استشمام نمیشد؛ بلکه بسیاری اوقات غیر مذهبش را ترجیح میدهد و این بر وسعت دید و کاوش او از حق و التزامش به آن حکایت میکند[۳].
زندگانی مکی سرشار از انواع فعالیتهای علمی بود؛ مسافرت به مصر و حجاز برای دیدار علما و فراگیری دانش آنها، هجرت به اندلس و آموزش و تدریس و مقیم شدن برای تألیف و تصنیف از جمله این فعالیتهاست. او کتابخانه بزرگی در شاخههای مختلف اسلامی از خود بهجای گذارد؛ اگرچه اغلب آن در علوم قرآن و عربی است. به همین جهت برای مکی مطالعه و تحقیق لغت و تألیف در این زمینه هدف مستقلی نبوده است؛ بلکه لغت در خدمت قرآن و علوم قرآنی و وسیلهای برای فهم و مطالعات قرآن بوده است، نزد دیگر لغویین نیز آیات قرآن شواهدی برای لغت بود که قواعد آن را توضیح میداد و صحیح آن را از غلط تبیین میکرد. این موضوع اگرچه بهخودیخود صحیح است اما دگرگون کردن موضوع است؛ چراکه وسیله غایت و غایت وسیله شده است[۴]. نویسنده معتقد است که در بین محققین علوم قرآنی کسی مانند مکی در عمق و استواری در کثرت تألیفات و شمول آن بر انواع علوم قرآنی و گوناگونی در تقسیمات آن را نمیشناسم[۵].
در باب سوم، شیوه مکی در تفسیر قرآن کریم بررسی شده است. شیوه مکی تکیه بر تفسیر به مأثور است که به ترتیب درجات تفسیر قرآن به قرآن، حدیث صحیح، اسباب نزول، اقوال صحابه و تابعین، قصص و اخبار و اسرائیلیات استفاده میکند. در رابطه با مورد آخر چنین میخوانیم که مکی به تفسیر به نقل اخبار سیره نبوی و استفاده از آنها بسنده نمیکند؛ بلکه اخبار تاریخی عمومی و اسرائیلیاتی که کتب تفسیر پیش از آن نقل میکنند را نیز ذکر میکند. او این داستانها را همانگونه که نقل شده بدون اینکه نقد کند میآورد. بیشتر این داستانها را از تفسیر طبری و مصادر دیگر پیش رویش نقل میکند. وی این اخبار را به راویان اول آنها نسبت میدهد بدون اینکه اسانید آنها را ذکر کند. برخی از این اخبار متعلق به خرافاتی درباره خلقت آسمانها و زمین و چیزهای دیگری است که منابع اسرائیلیات آنها را ذکر کردهاند[۶].
در چهارمین باب کتاب، دیدگاه مکی در رابطه با علوم قرآن مطرح شده است. او درباره همه مباحث مانند اعجاز و بلاغت قرآن، قرائات و تجوید، نسخ و اعراب و موضوعات دیگر اظهارنظر کرده است؛ لذا نویسنده در ابتدای این باب خاطرنشان میکند که نمیتوان در این باب همه آنچه او در رابطه با علوم قرآنی نوشته را متعرض شد؛ چراکه نگارش کتاب مستقلی را میطلبد. پس از آنجا که موضوع این کتاب «مکی و تفسیر قرآن» است در این باب مباحثی از این علم که ارتباط تنگاتنگی با تفسیر دارد در سه فصل اعراب، نسخ و قرائات مطرح شده است. در موضوع ناسخ و منسوخ دو کتاب «الإيجاز لناسخ القرآن و منسوخه» و «الإيضاح لناسخ القرآن و منسوخه» نوشته است. در کتاب اول خلاصه نظرات خود در موضوع نسخ را مطرح کرده که البته این کتاب به دست ما نرسیده است؛ اما در کتاب دیگر اصول نسخ را بسط و شرح کرده و دیدگاههای مختلف را درباره آن توضیح داده است[۷].
در آخرین باب از کتاب، جایگاه مکی و تأثیرش در مفسرین بعد از او بررسی شده است. تمام کسانی که شرححال مکی را نوشتهاند بر جلالت قدر و والایی منزلتش در علم و وسعت اطلاعات و تسلطش بر علوم قرآن و تفسیر اجماع دارند که احمد حسن فرحات به سخنان برخی از آنها اشاره کرده است. نویسنده سپس به ارزش بالای تفسیر مکی اشاره کرده و این کتاب را بهترین دلیل بر گفته خود دانسته است. سپس کلام علما و مفسرین را بر این مطلب شاهد آورده است؛ از جمله قاضی عیاض میگوید: مکی تألیفات ارزشمندی در علوم قرآن و مانند آن دارد و «الهداية في التفسير» از بهترین نوشتههایش اوست. سپس در فصل دوم تأثیرپذیری ابن عطیه، قرطبی و ابوحیان از مکی تبیین شده است[۸].
در خاتمه، خلاصه مباحث کتاب در بیست صفحه و مهمترین نتایج آن ذکر شده است[۹].
وضعیت کتاب
فهرست منابع در سه بخش عربی خطی، عربی چاپی و غیرعربی با ذکر اطلاعات نسخه لیست شده است. فهرست مطالب هم در انتهای کتاب ذکر شده است.
در پاورقیهای کتاب آدرس آیات و روایات، مستندات مطالب، ارجاعات و توضیحات مفیدی ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.