الصحابة بین العدالة و العصمة
الصحابة بین العدالة و العصمة | |
---|---|
پدیدآوران | اسکندری، مصطفی (به کوشش) سند، محمد (نويسنده) |
ناشر | لسان الصدق |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1427 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | صحابه صحابه - احادیث |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 223/7 /س9ص3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الصحابة بين العدالة و العصمة، به زبان عربى در سه جهت عقلى و نقلى و تاريخى به وسيله شيخ محمد سند تأليف گرديده، تا ابهامات و اشكالات بحث عدالت صحابه را توضيح دهد. به بيان مدوّن اين اثر در مقدمه، اين كتاب به شكل جديد و دقيق به تحليل و بررسى نظريه " عدالت صحابه " و آثار مترتبه آن در نگاههاى مختلف مىپردازد، اين كتاب اشراف و احاطه كافى و تامى را در مباحث آشكار و پنهان اين نظريه دارد.
در اين كتاب سعى شده تا از ابتداى تولد نظريه عدالت صحابه، با كنكاش دقيق در سخنان فرق اسلامى، سرّ تبلور و رشد آن و آثار مترتبه بر آن و در نهايت صحت و سقم آن را مورد تحليل و بررسى دقيق قرار دهد.
انگيزه تأليف
در مقدمه كتاب ذكر شده، استاد علامه شيخ محمد سند سلسله مقالاتى را در مجله "تراثنا" با عنوان "عدالت صحابه" مطرح كردهاند. - البته اين مباحث به طور مستقل در بيروت چاپ شده است - و از آنجايى مورد توجه محصلين، علماء و مراكز علمى و دينى قرار گرفته، و به دليل اهميت زياد بحث در بين موافقين و مخالفين، ضرورت داشت تا اين مباحث به شكل جديد و دقيق و منسجم و به دور از هر گونه تعصب و جمودى به صورت كتاب مستقلى تأليف و تدوين گردد.
روش تأليف
مؤلف بعد از تبيين محور بحث و محل نزاع كه بررسى نظريه عدالت صحابه است، وارد مباحث اصلى مىشود. در نفى عدالت همه صحابه و تحليل و بررسى آن، از سه روش عقلى و نقلى و تاريخى كه منطبق با ادعاهاى مدعيان عدالت صحابه است، بهره برده مىشود.
در ابتدا دلايل عقلى مدعيان عدالت صحابه را نقل كرده، سپس با بيان تناقضات و ايرادات آن به كمك عقل و نقل آنها را ابطال مىنمايد.
بعد از آن به دلايل نقلى عدالت صحابه كه از كتاب و سنت استفاده شده، مىپردازد، پس از آن دلايل تاريخى مدعيان عدالت صحابه را مطرح مىكند، كه با بررسى و تحليل به كمك عقل و نقل و شواهد تاريخى به ابطال اين نظريه مىپردازد.
دلايل نقلى و تاريخى به مراتب مفصلتر از دلايل عقلى از طرف اهل سنت مطرح شده است، لذا مباحث عقلى كمتر از دو بحث ديگر مورد تحليل قرار گرفته است. اصولا اين مباحث بيشتر جنبه نقلى و تحليلى دارند تا عقلى، با وجود اين از مباحث عقلى بحث هم غفلت نشده است.
ويژگى
در اين اثر علاوه بر مباحث متداول در نظريه عدالت صحابه، نگاه ديگرى به مسئله شده است كه اين كتاب را با تأليفات ديگر در اين مورد، متمايز مىسازد، به نظر اين نگاه و استدلال در ساير آثار نيست و يا اين گونه بحث نشده است اين نگاه جديد، همانا ترديد در معناى عدالت نزد اهل سنت است، بر طبق اسناد تاريخى و كلامى اهل سنت عدالت را در بعض صحابه تا حد عصمت بالا مىبرند كه قول و فعل ايشان مصون از هر خطايى است، در مقابل در مورد بعض صحابه به معناى ظاهرى عدالت بسنده مىكنند كه مصون از خطا نيستند و حجيت آنان يا همچون مجتهد و فتواى اوست و يا همچون راوى اخبار است.
و اين ترديد و تشكيك در عدالت صحابه خود نقض نظريه عدالت صحابه است، و ابهامات و اشكالات زيادى را به اين نظريه متوجه مى سازد.
منشأ تاريخى نظريه عدالت صحابه
تاريخ دقيقى را در بوجود آمدن نظريه عدالت صحابه در ميان فرق اسلامى نمىتوان تعيين كرد؛ اما به نظر مىرسد اين نظريه در دوره خود پيامبر و صحابه مطرح نشده باشد، بلكه در عصر حديث و تشكيل فرق اسلامى مطرح شده است، زيرا بسيارى از ديدگاههاى مذاهب اسلامى، از حوادث و پديدههايى است كه پس از شكلگيرى مذاهب و در پى اجتهاد روُساى آنان پديد آمده است.
يكى از مسائلى كه پايه مذهب اهل سنّت را شكل مىدهد، عدالت صحابه است، در صدر اسلام هر چند در پارهاى از آيات و روايات به فداكارى و ايثار پيروان و امت پيامبر اسلام، همچنين خشنودى خداوند از آنان پرداخته است؛ امّا از هيچ يك عدالت صحابه، آن هم به گونهاى كه مبناى اعتقاد اهل سنّت است به دست نمىآيد، تا گفته شود كه در عصر پيامبر(ص) بر اين باور توصيه شده است.
چنان كه در سيره و روش خود صحابه جايى براى نظريه عدالت صحابه وجود ندارد، چرا كه اگر چنين نظريهاى با پيامدها و لوازمى كه اهل سنّت بدان عقيده دارند در بين صحابه مطرح بود در اختلافات، درگيرىها، اجراى حدود الهى، جنگها و فتنههايى كه بين صحابه وجود داشت از اين نظر بهره مىگرفتند تا در راستاى برطرف نمودن مشكلات، خاموش كردن فتنهها و قانع كردن طرف مقابل موفق شوند.
بنابراین، مسأله عدالت از زمانى خود را در تاريخ نشان مىدهد كه مذاهب و گروههاى اسلامى به وجود آمد و هر چه بر تشكل و تعصب آنها افزوده مىشد، ديدگاهها نيز بيشتر شكل مىگرفت. مسائلى؛ چون جبر و اختيار، و اين كه آيا ايمان جزو عمل صالح است؟ آيا مرتكب گناه كبيره كافر است؟ و حدوث و قدم كلام الهى در اين عصر مطرح شد. يكى از مسائلى كه در اين عصر پديد آمد، نظريه عدالت صحابه است كه از بحثهاى بسيار حساس آن زمان و از مهمترين اختلافات بين معتزله واهل حديث بوده است.
لازم به يادآورى است كه نقش حكام بنىاميه، به ويژه معاويه را در پايهريزى و شكليابى اين ديدگاهها نمىتوان ناديده گرفت. پس مقطع تاريخى روى كار آمدن عثمان، نفوذ مروانيان در اطراف خليفه، نفوذ بنىاميه در قلمرو شام، قتل عثمان، درگيرىهاى مروانيان و امويان در صفين و جمل و نهروان با على(ع) و بسيارى از صحابهاى كه پيرامون آن حضرت حضور داشتند و در نهايت شهادت امام على(ع) و فرزند بزرگوارش امام حسن(ع) قابل تأمل و از حساسيت بسيارى برخوردار مىباشد.
يكى از ويژگىهاى اين دوره كه در نهايت به حكومت و سلطنت همه جانبه بنى اميه انجاميد. اين بود كه بنى اميه و طرفداران آنان از اين تفكرات بهره كافى را مىگرفتند تا در برابر مخالفان خود پايههاى حكومت و سلطنت خويش را تثبيت كنند. چنان كه معتقدان به عدالت، رفتار معاويه را نظير، مسموم كردن امام حسن، مالك اشتر، و كشتن حجر بن عدى، محمد بن ابىبكر و دهها تن ديگر همچنين جنگهاى او با حضرت على(ع) و امام حسن(ع) با توسل به نظريه عدالت صحابه توجيه نمود و در اين رهگذر در برابر انتقاد به آنان به خود نوعى مصونيت مىبخشيد.
آرى هيچ طرح و نقشهاى همچون نظريه عدالت صحابه نمىتوانست چنين مصونيتى را ايجاد نمايد، همچنان كه هيچ نظريهاى مانند آن نمىتوانست جايگاه صحابه را هم طراز جايگاه اهلبيت قرار دهد.
ساختار و گزارش محتوا
مؤلف ابتدا به تبيين محور بحث و تحرير محل بحث پرداخته است. محور بحث حول نظريه عدالت صحابه است كه مورد اختلاف بين شيعه و اهل سنت است، اهل سنت همه صحابه را عادل مى دانند و شيعه با آن مخالف است.
اين نظريه داراى دو ركن عدالت و صحابه است، كه بايد معناى هر يك روشن گردد تا بتوانيم به ابهامات و مشكلات آن برسيم. اين كه عدالت به چه معنا است؟ آيا مراد همان معناى ظاهرى عدالت است يا مراد عصمت صحابى از خطاست و يا مراد حجيت قول و فعل صحابه همچون مجتهد و يا همچون رواة حديث است؟ آثار مترتبه بر هر معنايى، اهميت بحث در مفهوم عدالت را روشن مىكند.
از طرف ديگر بايد در خود صحابه تأمل نماييم كه آيا مراد همه صحابه كه همراه پيامبر(ص) بودند، مىباشد و يا گروه خاصى از ايشان مورد نظر است؟ و بايد ديد ملاك توثيق صحابه نزد اهل سنت چيست؟ آيا مبتنى بر ضوابط علمى و منطقى است و يا به تبع هوا و هوس و دشمنى و عداوت است؟
سه ترديد در بحث
بنابراین بحث عدالت صحابه در بين سه ترديد و ابهام است كه بايد روشن گردد:
ترديد در معناى عدالتى است كه به صحابه داده مىشود، از عادل بودن تا عصمت از خطاء. ديگر ترديد در مراد از صحابه است كه همه آنها يا كسانى كه با ابوبكر بيعت كردند و يا مخالفين بيعت مرادند. ترديد ديگر در معناى حجيت قول صحابى است، كه چون رواة اخبارند و يا مجتهدند و يا خود حق تشريع دارند.
كثرت اختلافات
از مجموع نظرات اهل سنت در عدالت صحابه اختلافات و ترديدهاى بسيارى به دست مىآيد. از نظر اهل سنت همه صحابه داراى وصف عدالت هستند؛ اما در معناى عدالت اختلاف شديدى دارند، تا جايى كه در مورد بعضى از صحابه حجيت و اعتبار و عدالت را تا مرز عصمت و مصونيت از خطا بالا مىبرند، و اين در حالى است كه اهل سنت عصمت را در نبى(ص) و انبياء عليهمالسلام به طور مطلق نمىپذيرد و آن را در ابلاغ احكام لازم مىداند. در مورد حجيت سنت شيخين چنين عقيدهاى دارند و آن را مصون از خطا مىدانند و همه را مكلف به اطاعت از سنت آنان مىدانند و نوعى عصمت و امامت و حق تشريع را بر ايشان اثبات مىنمايند، و مىگويند اجتهاد اين دو مثل اجتهاد خود پيامبر(ص) است و كسى هم حق مخالفت ندارد، با اين كه هيچ نص و دليل قاطعى بر آن نيست.
از سوى ديگر حجيت و اعتبار و عدالت بعض ديگر از صحابه را تا حد يك مجتهد و يا در حد يك راوى حديث كه امكان خطا در آن هست، پايين مىآورند.
اين ترديدها از اهل سنت پذيرفته نيست، زيرا اگر حجيت قول و فعل صحابه به حد تفويض تشريع به آنها برسد، اين همان امامت منصوصه و معصومه است كه عهد الهى است، نيازمند دلايل صريح است. در مورد شيخين هيچ نصى در اين مورد نيست، و البته احاديثى كه در فضايل آنان مى آورند همه مخدوشاند، و مورد قبول خود صحابه نيست، چرا كه در جريان سقيفه به آنها استناد نشده است. و اگر حجيت قول و فعل صحابه را چون قول مجتهد يا راوى مىدانند كه امكان خطا و اشتباه است، چرا در مورد شيخين نمىپذيرند. به عبارت ديگر حجيت صحابه يا از باب امامت منصوصه از خدا و رسول است، كه در اين صورت با تباين و اختلاف بين ايشان ممكن نيست، هر دو منصوص به امامت باشند. يا از باب قول مجتهد است كه در اينجا هم با اختلاف و تقابل ايشان بايد به اعلم و افضل رجوع شود، و يا از باب حجيت روايات راوى است، در اين صورت لازم است صفت عدالت و وثاقت بر ايشان ثابت گردد.
دلايل عدالت صحابه؛ مؤلف در اين جا به دلايل عقلى و نقلى و تاريخى مىپردازد، تفتازانى دليل عقلى عدالت همه صحابه را انتقال دين به واسطه آنان مىداند كه اگر همه آنان عادل نبودند، شريعت منتقل نمىشد و باقى نمىماند!! و اين در حالى است كه خود او حديث ثقلين را روايت كرده كه به فرموده پيامبر(ص) با تمسك به كتاب خدا و عترت پيامبر امت از گمراهى و تباهى نجات مىيابند، نه با عادل شمردن همه صحابه و توجيه فتنهها و كبائر ايشان. در نقل و نقد دلايل نقلى و تاريخى هم به اين نتيجه مىرسيم كه عدالت همه صحابه به هيچ وجه قابل اثبات نيست، بلكه دلايل عقلى و نقلى و تاريخى قطعى انحراف و فسق و كفر برخى از صحابه را اثبات مىكند.
موقف حضرت زهرا و على عليهماالسلام؛ در اين جا ديدگاه حضرت زهرا و على عليهماالسلام در مورد صحابه بيان مىگردد كه خود از صحابى خاص و از نزدیک ان رسول خدا(ص) و از اهلبيت هستند. احتجاجات و دلايل و بيان عدم رضايت اين دو صحابى بزرگوار بيانگر عدم عدالت برخى از صحابه است، حتى بيانگر خروج ايشان از دين دارد، كه مستندات تاريخى آن نقل و بررسى مىگردد.
موازين جرح و تعديل؛ توثيق يا عدم آن بايد بر اساس اصول و ضوابط منطقى و علمیباشد و از مهمترين آن موازين كه از كتاب و سنت بدست مىآيد. همانا مودت عترت طاهره است كه اجر رسالت پيامبر(ص) در آن قرار داده شده است، و مودت عترت پيامبر اكرم از واجبات قرآنى و روايى است، كه مورد پذيرش همه فرق اسلامى است. بنابراین محبت و عداوت با اهلبيتعليهالسلام خود ضابطه قطعى در عدالت و يا عدم عدالت صحابه است، كه بايد مورد توجه قرار گيرد.
توطئه بعض صحابه؛ مؤلف براى تأييد نظر خود دو جريان تاريخى را در زمان حيات رسول اكرم(ص) طرح مىكنند كه مبين وجود منافقين در بين صحابه است، كسانى كه بعد از ايمان دست به توطئه عليه پيامبر زدهاند. جريان اول توطئه كشتن پيامبر در برگشت ايشان از تبوك است كه در عقبه (گردنه) قصد رم كردن شتر پيامبر و سقوط ايشان به دره را داشتند كه خداوند به پيامبرش اطلاع مىدهد و توطئه خنثى مىشود. جريان ديگر به نيرنگ و همكارى بعض از زنان پيامبر(ص) كه نسبت به پيامبر انجام دادند، هر دو جريان در قرآن كريم آمده است و از امور قطعى است، كه از صحابه كسانى بودند كه نمىتوان عدالت را نسبت به آنان اثبات كرد.
در پایان كتاب دو بحث ديگر مطرح شده، يكى در مورد وحدت و لزوم آن است، على رغم وجوب حركت به سمت وحدت در بين امت اسلامى، بايد اين وحدت در مدار صحيح و حق باشد، زيرا وحدت در مدار باطل و فسق قطعا امرى مذموم است. بنابراین بايد ابتدا حق را شناخت و اين با رأى اكثريت بما هو اكثر شناخته نمىشود، بلكه بايد با دلايل قطعى و چنگ زدن به حبل الهى كه همانا كتاب خدا و عترت پاك رسول اكرم است، به آن هدف رسيد.
بحث ديگر فتوحات اسلامى است، كه مورد توجه اهل سنت قرار گرفته است، در اين جا بايد به دو سؤال مهم پاسخ داده شود: كه چرا اين فتوحات ادامه نيافتند؟ و چرا حكومت عدل اسلامى در غير از پنج سال خلافت على(ع) تا كنون محقق نشده است؟
معرفى نسخه
اين نسخه از كتاب چاپ اول، توسط لسان الصدق قم، در سال 1426ق 2005م مىباشد، كه در قطع وزيرى و با تدوين و تنظيم: مصطفى اسكندرى به چاپ رسيده است و كتابنامه آن به صورت زير نويس ارائه شده است.
منابع مقاله
الصحابة بين العدالة و العصمة، شيخ محمد سند.
پيامدهاى نظريه عدالت صحابه، حسين رجبى.