ابن عربی، محمد بن عبدالله

    از ویکی‌نور
    ابن عربی، محمد بن عبدالله
    نام ابن عربی، محمد بن عبدالله
    نام‎های دیگر
    نام پدر عبدالله
    متولد
    محل تولد اندلس
    رحلت 543ق
    اساتید ابوبكر شاشى، خطيب تبريزى
    برخی آثار أحكام القرآن، عارضة الأحودي، العواصم من القواصم
    کد مؤلف AUTHORCODE2702AUTHORCODE

    ابن عربى، ابوبكر محمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن احمد مَعافِرى اشبيلى، فقيه مالكى و محدث نامدار اندلس بوده است. از نسبت معافرى چنين برمى‌آيد كه نسب او به فروع اندلسى قبيله عرب معافر مى‌رسد.

    تولد

    او در سال 468ق متولد شد. پدرش از عالمان پرنفوذ اشبيليه بود و محمد زير نظر او به تحصيل پرداخت، به‌طورى‌كه در 16 سالگى در ادب عربى، قرائت و حساب تبحر يافت. از شيوخ او در اين دوره، به‌جز پدرش بايد از دايى وى ابوالقاسم حسن بن عمر هوزنى و ابوعبدالله سرقسطى ياد كرد.

    در منابع غالباً بر رابطه نزدیک پدر ابن عربى با بنى عباد - كه پيش از مرابطون بر اشبيليه حكم مى‌راندند - تكيه شده است. گفته مى‌شود كه با سقوط عباديان در 484ق، اين خانواده در تنگنا قرار گرفته، ناچار سال بعد به جلاى وطن تن دادند، ولى ابن خلدون از اعزام ابن عربى و پدرش توسط ابن تاشفين امير مرابطى به‌عنوان فرستاده نزد خليفه عباسى ياد كرده است. اين مضمون در برخى عبارات «رحله» ابن عربى تأييد شده است. عملكرد پدر و پسر نيز در جريان سفر آنان به شرق تا حدودى مؤيد اين مدعاست.

    مسافرت‌ها

    در اين سفر كه در اوايل 485ق آغاز شد، ابن عربى به‌همراه پدر از طريق افريقيه و مصر به شام در آمد. مدت 3 سال در بيت‌المقدس اقامت گزيد و در آنجا از كسانى چون ابوبكر طرطوشى و مكى بن عبدالسلام رميلى سود جست. از يادكردهاى او برمى‌آيد كه اين مدت از ايامِ بسيار پرفايده در دوران تحصيل او بوده است. سپس در دمشق در جلسات درس كسانى چون ابوالفتح مقدسى، ابومحمد بن اكفانى و ابوالفضل بن فرات شيعى حضور يافت و در حدود شعبان 489 راه عراق در پيش گرفت.

    اقامت در بغداد براى ابن عربى فرصتى مغتنم بود تا در مجلس استادان بزرگى چون ابوبكر شاشى و خطيب تبريزى شركت جوید و با طرز فكرهاى گوناگون آشنا شود. اين برهه تا آن اندازه براى وى ثمربخش بود كه سال‌ها بعد، خاطرات آن، او را به سرودن ابياتى در وصف بغداد واداشته است. وى در اواخر 489ق، قصد حجاز كرد و ضمن به‌جاى آوردن مناسك حج، از فراگيرى علم نيز غفلت نورزيد، اما گویا در اين سفر مقصود ديگرى را نيز دنبال مى‌كرد و آن رساندن آوازه مجاهدات يوسف بن تاشفين در برابر حملات مسيحيان بود.

    ابن عربى در اين فاصله مدتى مصاحبت امام محمد غزالى را نيز درك كرد. ثمره اين مصاحبت تأييديه‌اى بود كه ابن عربى از غزالى براى ابن تاشفين دريافت داشت. در راه بازگشت به مغرب، وى مدتى در اسكندريه مقيم شد و در اين فرصت بار ديگر از محضر ابوبكر طرطوشى كه به اسكندريه آمده بود، بهره برد و نيز توانست تأييدنامه‌اى نيز براى ابن تاشفين از طرطوشى بگيرد. مدتى هم در آنجا به مرابطه پرداخت.

    در 493ق، زمانى كه هنوز در اسكندريه بود پدرش درگذشت. ابن عربى پس از ترك ديار مصر از افريقيه گذشت، ولى مستقيماً به اندلس نرفت و راه مغرب پيش گرفت. احتمالاً او به مراكش رفت تا نتيجه فعاليت‌هاى سياسى خود را به اطلاع ابن تاشفين برساند. سپس عازم اندلس شد و در 495ق، به موطن خود رسيد.

    ابن عربى در اشبيليه مورد عنايت امير سير بن ابى‌بكر لمتونى نماينده مرابطون قرار گرفت و به سمت مشاورت وى برگزيده شد. على بن يوسف بن تاشفين در پایان جمادى‌الثانى 528 از مراكش او را به قضاى اشبيليه گماشت. گرچه حسن رفتار او را در دوران تصدى قضا ستوده‌اند، ولى كارشكنى‌هاى مخالفان او موجب شد پس از حدود دو سال از آن منصب بركنار شود (يا كناره گيرد). در پى آن به قرطبه رفت و چندى در آنجا مقيم شد و به تدريس پرداخت. از آن پس تا 541ق، اطلاع چندانى از فعاليت سياسى وى در دست نيست. شايد بيشتر اوقات خود را صرف تعليم و تأليف مى‌كرده است. تنها از يك سفر او به مغرب در حدود 535 - 536ق اطلاع داريم كه انگيزه آن روشن نيست. در 541ق، لشكريان موحدون، اشبيليه را به تصرف درآوردند و بر اساس گزارش ابن خلدون، پسر ابن عربى با نام عبدالله در جريان اين انتقال قدرت، به دست موحدون كشته شد.

    وفات

    در 542ق، ابن عربى در رأس هيئتى مركب از سران اشبيليه براى ابراز تسليم نزد عبدالمؤمن امير موحدون و جانشين ابن تومرت به مراكش رفت و عبدالمؤمن اين هيئت را حدود يك سال در مراكش نگاه داشت. ابن عربى در راه بازگشت در ربيع‌الاول 543، در حومه فاس درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد.

    آثار

    1. أحكام القرآن؛
    2. عارضة الأحودي؛
    3. العواصم من القواصم؛
    4. مختصر ترتيب الرحلة؛
    5. الأمد الأقصى في شرح الأسماء الحسنى؛
    6. سراج المريدين؛
    7. قانون التأویل؛
    8. القبس؛
    9. الناسخ و المنسوخ في القرآن[۱].

    پانویس

    1. پاکتچی، احمد، ج4، ص223

    منابع مقاله

    پاکتچی، احمد، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.


    وابسته‌ها