هداية المسترشدين في شرح معالم‌الدين (طبع قدیم)‌

هداية المسترشدين في شرح معالم‌الدين، نوشته علامه محقق، شيخ محمدتقى بن محمد رحيم(عبدالرحيم) رازى اصفهانى نجفى (متوفاى 1248ق)، به زبان عربى و شرح كتاب «معالم‌الدين» شيخ حسن، فرزند شهيد ثانى است.

هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین(طبع قدیم)
هداية المسترشدين في شرح معالم‌الدين (طبع قدیم)‌
پدیدآورانایوان کیفی، محمدتقی بن عبدالرحیم (شارح)
عنوان‌های دیگرمعالم الدین و ملاذ المجتهدین. شرح
ناشرموسسة آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث
مکان نشرقم - ایران
چاپ1
موضوعابن شهید ثانی، حسن بن زین ‎الدین، 959 - 1011ق. معالم الدین و ملاذ المجتهدین - نقد و تفسیر اصول فقه شیعه - قرن 10ق.
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏158‎‏/‎‏86‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ ‎‏م‎‏6022‎‏ ‎‏1300
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

جایگاه کتاب

اين كتاب، مورد قبول و تعريف بزرگان و محققین علم اصول واقع شده، تا جايى كه مؤلف، به «صاحب حاشيه»، مشهور شده و حتى خاندان او نيز به اين اسم شهرت پيدا كرده‌اند و منظور از «صاحب حاشيه» به صورت مطلق و بدون قرينه، در كتاب‌هاى اصولى، شيخ محمدتقى اصفهانى است.

كتاب «هداية المسترشدين»، تحول عظيمى در علم اصول ايجاد كرده و بزرگانى همچون شيخ مرتضى انصارى، ميرزا حبيب‌اللّه رشتى، آخوند صاحب كفايه و ديگر بزرگان و صاحب‌نظران علم اصول، به آن توجه كرده‌اند.

آقا بزرگ تهرانى، در «كرام البررة» راجع به اين كتاب، اين‌گونه مى‌نويسد: «قال شيخنا في خاتمة «المستدرك»، عند ذكر هذا الكتاب: إنّه في كتب الأصوليين كالربيع من الفصول».

اگر چه اين كتاب، به عنوان شرح معالم‌الدين نوشته شده، اما حقيقت مطلب اين است كه كتاب مستقلى است كه نظريات جديد و ابتكارات خاصى را در بر دارد.

ساختار

كتاب، داراى دو مقصد است كه مقصد اول آن، مشتمل بر سه فصل و مقصد دوم، شامل نه مطلب مى‌باشد.

گزارش محتوا

فهرست مطالب مطرح شده در كتاب، از اين قرار است:

معناى فقه در لغت و اصطلاح؛ مرتبه علم فقه؛ موضوع علم اصول؛ مباحث الفاظ(تقسيمات لفظ، حقيقت لغوى و شرعى، بحث در مورد مشترك و...)؛ اوامر و نواهى(معناى صيغه امر، دلالت يا عدم دلالت امر بر مرّة و تكرار، مقدمه واجب و...)؛ عموم و خصوص(الفاظ عموم، پاره‌اى از مباحث تخصيص و...)؛ اجماع؛ اخبار؛ نسخ؛ ادله عقلى(حسن و قبح عقلى، حجيت عقل و...) و اجتهاد و تقليد.

پاره‌اى از مباحث مستقل كتاب:

  1. در مطلب اول از المقصد الثانى معالم، اين عبارت وجود دارد: «و إن كان بدون المناسبة فهو المرتجل. أصل لا ريب في وجوب الحقيقة اللغوية و العرفية...».
    شارح، در بين كلمه «المرتجل» و «أصل» بحثى را آغاز كرده كه از صفحه 21 تا صفحه 91 ادامه پيدا مى‌كند. در ابتداى ورود به اين مبحث، اين‌طور مى‌نويسد: «و حيث إن المصنف اقتصر في مباحث الألفاظ على قليل من مطالبها و كان هناك فوائد يليق الإشارة إليها و مطالب جيّدة يتوقف كثير من المباحث المتعلّقة بالألفاظ عليها كان الحري الإشارة إلى ما يسع المقام لذكرها و لنضع ذلك في فوائد.»
    ايشان، در اين قسمت، 12 فايده را ذكر مى‌كنند كه مهم‌ترين آنها عبارتند از: حقيقت و مجاز، وضع شخصى و نوعى، اقسام وضع به اعتبار موضوع‌له، وضع مفرد و مركب، علائم حقيقت و مجاز و مشتق.
  2. از صفحه 99 تا صحفه 114 مبحث صحيحى و اعمى را مطرح مى‌كند و در ابتداى آن، اين‌طور مى‌گويد: «و لنتبع الكلام في المرام بمسئلة أخرى تداول ذكرها بين الأعلام يناسب إيرادها في المقام و هي أنّ ألفاظ العبادات كالصلوة و الزكوة هل هي أسام للصحيحة... أو يعمّها».
  3. در بحث صيغه افعل، 7 صفحه و در بحث مجاز راجح، حدود 20 صفحه و در بيان واجب مطلق و مشروط حدود 7 صفحه مطالب مستقلى را طرح و تبيين مى‌فرمايند.
  4. ايشان، در بحث وجوب مقدمه، از صفحه 210 تا صفحه 221 مطالبى را عنوان مى‌فرمايد كه اين چنين آغاز مى‌شود: «ثم إن هنا حججاً أخرى للقول بوجوب المقدمة قد أشار إليها غير واحد من الأجلة بعضها متينة و بعضها مزينة لا بأس بالإشارة إلى جملة منها...»
  5. در ثمره عملى مسئله ضد، از صفحه 243 تا صفحه 251 و در تبديل شدن واجب موسّع به واجب مضيّق به علت ظنّ فوت با تأخير و در تعريف واجب كفايى از صفحه 263 تا 276 نيز، مطالب ارزنده‌اى ذكر شده است و در همان بحث، مؤلف، دليل ذكر نشدن واجب كفايى در معالم را اين چنين بيان مى‌كند: «و كأنه ترك المصنف لعدم الخلاف في وقوعه و عدم الخلاف بيننا في وجوبه على الجميع حسب ما يأتي الإشارة إليها».
  6. شارح، در بحث مفاهيم، به مباحثى نظير اقسام دلالت، تعريف منطوق و مفهوم، اقسام منطوق، اقسام مفهوم مخالف و مفهوم شرط مى‌پردازد.
  7. جمع محلى به لام از صفحه 343، سطر 3، تا صفحه 362، بحث عموم نكره در سياق نفى از صفحه 363 تا 369، بحث تخصيص عموم، از صفحه 371 تا 376 و بحث اجماع همراه با بحث حجيت مطلق ظن از صفحه 381 تا 416.
  8. بحث شهرت را از صفحه 416 تا صفحه 427 مطرح مى‌فرمايد و قبل از ورود به بحث، اين جملات را ذكر مى‌كند: «بقي الكلام في الأدلّة العقلية و المصنف(ره) لم يتعرض إلا لبعض المسائل المعدودة منها و نحن بعون اللّه سبحانه و حسن توفيقه نفصل الكلام في أقسامها و تمييز الصحيح من المزيف منها و توضيح القول في وجوهها...»
    و...

وابسته‌ها

هداية المسترشدين في شرح أصول معالم‌الدين