جنبش نقطویه

    از ویکی‌نور
    ‏جنبش نقطویه
    جنبش نقطویه
    پدیدآورانذکاوتی قراگزلو، علیرضا (نويسنده)
    ناشرنشر اديان
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1383 ش
    چاپ1
    شابک964-8090-21-1
    موضوعنقطویان
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏293‎‏/‎‏94‎‏ ‎‏/‎‏ذ‎‏8‎‏ج‎‏9

    جنبش نقطويه مجموعه مقالات عليرضا ذكاوتى قراگزلو (متولد همدان 1322ش) است كه در آن تاريخ جنبش ناآشنا و شاخه الحادى حروفيه يعنى نقطوى‌گرى و زمينه‌ها و بازتاب‌هاى فرهنگى مورد بررسى قرار داده است.

    ساختار

    اين كتاب از دو مقدمه ناشر و استاد رسول جعفريان و 14 مقاله در مورد جنبش نقطويه به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. جنبش صفويه ميان تشيع و تصوف، 2. حروفيه در عصر تيمورى، 3. نگاه تازه‌اى به منابع نقطويه، 4. نگاهى ديگر به نقطويه، 5. آگاهى‌هاى ديگر از آيين نقطويه، 6. آيين نقطويان از نظرگاه فلسفى، 7. دهدار شيرازى و نقد عقايد نقطويه، 8. نقطويه در تاريخ و ادب، 9. تأويل و تناسخ و بقاياى آيين نقطوى، 10. تناسخ و نحله‌هاى شعوبى متأخّر، 11. تحليل كتاب «مفاتيح الغيوب»، 12. تناسخ نقطويه و كتاب «ميزان» محمود پسيخانى، 13. از كلمات و كلام محمود پسيخانى در كتاب «ميزان» و 14. سيرى در مطالب «ميزان» محمود پسيخانى. پژوهش در اين كتاب، مستند و بر اساس روش تحقيق تاريخى- تحليلى و به‌صورت مستند انجام شده است.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    ناشر در مقدمه‌اش چنين آورده است: مجموعه مقالات حاضر به معرفى چگونگى پيدايش و ارزيابى نقش و كاركرد جنبش نقطويه و پيش‌درآمد آن، «حروفيه»، پرداخته است. زمينه‌هاى فرهنگى و اجتماعى پيدايش نقطويه و پسيخانى يا واحديه، و عقايد و باورها، شخصيت‌هاى بنيانگذار و مؤثر و آثار و منابع آنان مطالبى است كه در اين مجموعه مورد توجه قرار گرفته است. باتوجه به اينكه اطلاعات مربوط به اين جنبش، در آثار گوناگون و گاه در غير مواضع خود پراكنده است و آگاهى‌هاى استوار و بى‌سائبه درباره آن، دست‌كم در حوزه قلمرو فارسى‌زبانان كم است، اميد مى‌رود انتشار اين مجموعه در برطرف كردن خلأهاى موجود مفيد باشد[۱]

    استاد رسول جعفريان در مقدمه‌اش بر كتاب حاضر نوشته است: در اثر حاضر، مؤلف محترم كوشيده تا هرآنچه را در مآخذ مختلف و به‌صورت پراكنده درباره نقطويان (و حروفيه) آمده است گردآورى كرده، آنها را تحت عنوان تازه‌ها در اختيار مشتاقان مباحث فرقه‌شناسى و اديان قرار دهد. پديد آمدن اين فرقه در قرن نهم هجرى در ايران و به دنبال آن، روى كارآمدن صوفيان اردبيل و پيش از آن پديد آمدن فرقه مشعشعى و نوربخشى و غيره، حكايت از آن دارد كه سرزمين ايران، آبستن شكل‌گيرى اين قبيل عقايد و افكار بوده و است؛ به‌ويژه كه به دنبال آن، جريان شيخى‌گرى و بابى‌گرى هم در قرن سيزدهم هجرى در ايران پديد آمد و باز نشان داد كه ايران‌زمين به دليل برخى از سنت‌هاى فكرى موجود در آن و همچنين با سوءاستفاده از برخى از آموزه‌هاى شيعى در زمينه ولايت و مهدویت، همواره ممكن است بسترى براى پديد آمدن اين قبيل گرايش‌هاى غالى و انحرافى باشد، گرايش‌هايى كه اغلب در پوشش عرفان، يا به تعبير مؤلف محترم اين اثر «عرفان‌بافى»، تلاش مى‌كنند تا حس معنويت‌گراى انسان ايرانى را كه بخش عمده ادبياتش غزل است، به سوى خود جذب كنند. همچنين در اين اثر، پيوند ميان برخى از مذاهب و نگره‌هاى مذهبى موجود در هند با آنچه در ايران بوده يا پس از آن پيوند پديد آمده، مورد توجه قرار گرفته است[۲]

    نويسنده بر آن است كه: مذاهب گوناگونى كه تحت عنوان تشيع مى‌آيند و قدر مشترك همه آنها احقيت على(ع) و جانشينى بلافصل آن حضرت، بعد از پيغمبر اسلام(ص) است، و طريقه‌هاى مختلفى كه تحت عنوان تصوف مى‌آيند و قدر مشترك همه آنها رابطه انسان و خدا فراتر از محدوده شريعت رسمى است، همه از آغاز پيدايش در ايران، خاک حاصلخيزى يافته‌اند و بيش از هرجا به رشد و نمو نايل شده‌اند[۳]

    بر طبق پژوهش نويسنده: فضاى ايران بعد از مغول و همزمان با يورش‌هاى تيمور و سپس تركتازى‌هاى تركمانان از جهت فرهنگى و اجتماعى زمينه پيدايش نحله‌ها و فرقه‌هاى تندرو را فراهم آورد؛ چه جنبش‌هاى، اجتماعى و سياسى در ايران تا همين اواخر شكل مذهبى به خود مى‌گرفته است. خصوصاً در قرون گذشته، آنچه از ديدگاه مورخان رسمى، بى‌دينى يا بددينى تلقّى شده، غالباً فرقه‌هاى افراطى از ديدگاه اجتماعى و سياسى بوده‌اند. يكى از اين نحله‌ها، حروفى‌گرى است كه به دست فضل اللّه استرآبادى متخلص به نعيمى (796- 740ق) پديد آمد و در مدت كمى از شمال خراسان و حاشيه خزر تا فارس و اصفهان و از آذربايجان تا عراق و سوريه و آناتولى گسترش يافت و حتى به اروپا (منطقه بالكان) رسيد[۴]

    بر اساس پژوهش نويسنده: نقطوى‌گرى شاخه الحادى حروفيه بوده است، با عقايد مادى - تناسخى و ظاهراً گرايشى به آزادى اخلاقى كه نزد ردّيه‌نويسان به اباحى‌گرى و هرزگى تعبير شده است. عناصر ايرانى قديم و شعوبى در اين آيين به چشم مى‌خورد؛ همچنان‌كه پارسى‌گرايى و عجم‌ستايى محمود پسيخانى هم آشكار است. محمود پسيخانى (متوفاى 831ق) بنيان‌گذار اين نحله از شاگردان فضل اللّه نعيمى (بنيان‌گذار حروفيه) بود و به سبب «انانيت» مردود استاد گشت و در مقابل حروفى‌گرى وى نقطوى‌گرى را بنياد گذاشت. تا آنجا كه منابع موجود نشان مى‌دهد، اين فرقه مدت‌ها مخفى بوده و اثر و خبرى از آن نبوده است، تا آنكه تقريباً پس از يكصد سال با حضور «محموديان» يا همان نقطويان و پسيخانيان در حلقه مريدان شاه طاهر انجدانى پيشواى اسماعيلى معاصر شاه اسماعيل اول صفوى مواجه مى‌شويم. شاه طاهر را متهم مى‌داشتند به اينكه «ملحدان و چراغ‌كشان و محموديان و زنديقان بر او مجتمع گشته‌اند»[۵]

    بر طبق تحقيق نويسنده: جنبش نقطوى نه‌تنها در عصر خود به عنوان حركتى فرهنگى در انديشه شعرا و ادبا اثر گذاشت، بلكه بعد از شكست و سركوب نهضت نيز خاطره آن الهام‌بخش نويسندگان بوده است. سه روز سلطنت نمادى يوسفى تركش‌دوز نقطوى، موضوع داستان (يا نمايشنامه) ستارگان فريب‌خورده آخوندزاده قرار گرفته است. آخوندزاده يوسف سرّاج را مظهر منافع مردم و انديشه‌هاى عدالت‌خواهانه قرار داده است (مقالات فارسى، آخوندزاده). جلال آل احمد نيز در نون و القلم به نحوى داستان سه روز سلطنت يوسفى تركش‌دوز را مطرح ساخته است. شهرت يوسفى تركش‌دوز چندان است كه متأخرين، نقطويه را به نام «شاه يوسفى» مى‌شناختند[۶]

    نويسنده سرانجام با بيان مطالبى در مورد مطالب «ميزان» نوشته محمود پسيخانى (متوفاى 831ق) بنيان‌گذار آيين نقطوى، آن را «ملغمه فلسفه و خرافه، تأويل و تخليط، تفكر و تخيل، يافت و بافت و معنى و دعوى» شمرده و تأكيد كرده او در عين آنكه متمهدى و متنبّى است و بديهى است كه از ديدگاه اسلامى، كذّاب و مفترى به شمار مى‌آيد، برخلاف غالب اين‌گونه داعيه‌داران مذاق علمى نيز داشته است و گهگاه طبيعت‌شناس جلوه مى‌كند[۷]

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست مطالب، فهرست‌هاى فنى (آيات، احاديث، كلمات قصار، اشخاص، مكان‌ها، اصطلاحات، آثار و مجلات) نيز تنظيم شده است. نويسنده به نمايه آثار اكتفا كرده و فهرست منابع را نياورده است.

    نويسنده آدرس مطالب را با ذكر نام و جلد و صفحه كتاب به صورت درون‌متنى آورده است. توضيح برخى عبارات نيز در پاورقى صفحات ذكر شده است.

    پانويس

    1. مقدمه ناشر، ص7- 8
    2. مقدمه جعفريان، ص9- 12
    3. متن كتاب، ص13
    4. همان، ص23
    5. همان، ص37- 38
    6. همان، ص110
    7. همان، ص223

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.