وقت ظهور
وقت ظهور | |
---|---|
پدیدآوران | حاجی ابوالحسنی نرگانی، عبدالحسین (نويسنده) |
ناشر | ابوالحسنی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1390 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-92014-2-6 |
موضوع | آخر الزمان
خرافات (اسلام) فتن و ملاحم مسیح موعود مهدویت - انتظار |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
وقت ظهور، اثر عبدالحسين حاجى ابوالحسنى، بيان و بررسى علل و روشهاى پيشگويى از آينده، مخصوصا ظهور حضرت مهدى(عج) و اشاره به پيامدهاى ناگوار توقيت مىباشد كه به زبان فارسى و در سال 1390ش، نوشته شده است.
انگيزه اصلى نويسنده از نگارش كتاب، پاسخ به تلاش برخى براى مشخص كردن وقت ظهور است، زيرا وى معتقد است آنچه واقعيت دارد، اين است كه ظهور يك امر حتمى است، اما وقت ظهور، از موضوعاتى مىباشد كه فقط در علم خداوند ثابت است.
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در شش فصل و يك خاتمه، ارائه گرديده است.
نويسنده در ابتدا، به بيان كلياتى پيرامون مفهومشناسى ظهور و بررسى امكان اخبار از آينده پرداخته، ضمن پاسخ به اين پرسش كه آيا وقت ظهور را مىتوان فهميد، امكان پيشگويى از آينده و پيشگويى وقت ظهور را بررسى نموده و در پايان، علت نهى از توقيت را به بحث و بررسى گذاشته است.
نويسنده انگيزههاى متفاوتى را در تعيين وقت ظهور، دخيل دانسته كه از جمله آنها اهميت موضوع مهدويت و آخرالزمان در كتاب خدا، روايات اسلامى، جوامع اسلامى و حتى در ميان پيروان ديگر اديان آسمانى است؛ گرچه، معصومين(ع)، مسائل مربوط به حضرت مهدى(عج)، بهويژه زمان ظهور آن حضرت(ع) را از اسرار الهى ذكر كرده و وقتگذاران را تكذيب كرده و بزرگان دين نيز از پرداختن عميق به آن نهى كردهاند؛ ازاينرو نويسنده معتقد است كه مهدويت، قلمرو بسيار حساسى است كه قصور و انحراف در آن، به همين تناسب بزرگ و حساس خواهد بود.
به اعتقاد وى مهدويت از آن رو كه از مباحث كليدى اسلام است، بهخودىخود اهميت دارد ليكن از سيره معصومين(ع) چنين به دست مىآيد كه نظر دادن و دخالت كردن در موضوعات وابسته به مهدويت، كار هر كسى نيست و براى همين جهت نيز ورود به آن را با عصاى احتياط سفارش كردهاند.
نويسنده از جهتى قائل است كه وقت ظهور، از امور غيبى بوده و جز خداوند، كسى به آن علم و آگاهى ندارد و از طرف ديگر، به اين نكته اشاره مىكند كه در خارج، عملا در طول تاريخ، افرادى بودهاند كه قبل از رخ دادن برخى از رويدادها، از آن خبر داده و در حقيقت نوعى پيشبينى و پيشگويى كردهاند و كليت انحصار علم الهى به غيب را درنورديده و نقض كردهاند.
گزارش محتوا
نويسنده در مقدمه، به بررسى معناى تعيين وقت ظهور پرداخته است. وى معتقد است مهدويت با درياى علوم آل محمد(ص) ساحل بسيار باريكى دارد و عالمانى مىتوانند در اينجا قدم بزنند كه گامهايشان در آگاهى از حقايق استوار و خود از راسخون در علمند و در بحرانهاى شبهه و ادعاهاى واهى، نگاهشان به كشتىهاى نجات است، نه به امواج بلند پرتلاطم.
در فصل نخست، كلياتى پيرامون مفهومشناسى ظهور، امكان فهم وقت ظهور، مفهومشناسى پيشگويى و وظيفه افراد درباره تعيين وقت ظهور، بيان شده است.
در فصل دوم، سه شيوه و طريقه اخبار از آينده بررسى شده است:
- حساب جمل: يكى از شيوههايى است كه جهت دستيابى به رويدادهاى آينده از آن استفاده مىكنند؛ بهعنوان مثال، نويسنده به قول ابن عربى اشاره كرده است كه در ضمن مطالبى كه ابن ابىواطل از وى نقل كرده، گفته است كه آن امام منتظر(عج)، از خاندان پيامبر(ص) و از نسل فاطمه(س) خواهد بود و ظهور او پس از گذشتن «خ ف ج» از هجرت روى خواهد داد كه معادل سال ششصد و هشتاد و سه خواهد بود.
- فراست: فراست مؤمن يا امكان پيشبينى و اخبار از حقايق عالم؛ يعنى از طريق آثار و نشانههاى ظاهرى كه قابل ديدن هستند، مىتوان بر حقايقى كه پنهان هستند پى برد، خواه اين حقايق مربوط به گذشته باشد يا زمان حال و يا آينده.
- از راه نجوم و مطالعه ستارگان.
نويسنده، معتقد است كه اگر خدا بخواهد، مىتوان اخبار از آينده داد و اگر او اراده نداشته باشد، آن را از انسان پنهان مىكند. وى در اين فصل، به دنبال نفى مطلق خبر دادن از آينده نيست، بلكه آنچه از نظر وى مهم مىنمايد، نفى راهيابى به علمى است كه بهطور انحصارى در اختيار خداوند است و كسى بدون اجازه او بر خزينه غيب آن آگاه نخواهد شد.
وى در فصل سوم، در پى يافتن پاسخ اين پرسش است كه آيا مىتوان وقت ظهور را فهميد يا نه؟ وى معتقد است كه در علم و اراده خداوند، وقت ظهور حضرت مهدى(عج) روشن است، ولى آنچه موجب پيشامد پارهاى از مسائل شده، اين است كه ما بهعنوان بندگان عادى خداوند، دسترسى به آن خزينه علم الهى نداريم و در صورت نياز، از دو طريق مىتوانيم به آن برسيم:
- دانش و آگاهى پيامبر(ص) كه از نزد خداوند است؛
- دانش و علوم وارثان آن حضرت(ص).
وى بر اين باور است كه در چنين فرضى، رمز بودن و در پرده ابهام بودن موضوع ظهور نسبت به ما دلايلى دارد كه وى در اين فصل، به اختصار، به بررسى آنها پرداخته است. اين دلايل عبارتند از:
- اختصاص داشتن علم و آگاهى از زمان دقيق ظهور تنها به خداوند؛
- هشدار معصومين(ع) نسبت به تعيين وقت و وقتگذارى درباره ظهور حضرت مهدى(عج)؛
- ناگهانى بودن رخداد ظهور؛ بدين معنا كه امكان تعيين آن قبل از رخداد ظهور وجود ندارد.
وى معتقد است كه در نگاه اوليه، مىتوان گفت كه علم و دانش بسيارى از موضوعات جهان هستى، اولا و بالذات، نزد خداوند عليم است، اما بشر بهواسطه توسعه دايره علوم و اكتسابات علمى خويش، توانسته است تا حدودى به فراگيرى آنها دست يابد.
نويسنده در فصل چهارم، به بررسى امكان پيشگويى پرداخته است. وى به اين مطلب اشاره دارد كه تمام مطالبى كه قبل از اين فصل بيان كرده، مقدمهاى بوده است براى ورود در بحث ظهور، وقت ظهور و حكمتهايى كه در مخفى بودن آن هست و اينكه علم آن نزد خداوند مىباشد، اما بعد از اين فصل، به آنچه مربوط به آينده خواهد بود، پرداخته است.
نويسنده معتقد است كه جزمگويى در پيشگويىها، آثار تخريبى بر اعتقادات دينباوران گذاشته و لازم است از جزمگويى در پيشگويى پرهيز شود.
براى نزديك شدن به آنچه كه مورد نظر نويسنده است، در اين فصل، يكى از مصاديق پيشگويىها كه در ميان دينباوران جايگاه خاصى به خود اختصاص داده است را به دقت بيان و بررسى كرده كه چگونه جزمگرايى در پيشگويى، باعث سستى در اعتقادات قشر دينباور در اديان بزرگ الهى شده است.
آيا پيشگويى تاريخ آينده است، وعده وقت ظهور، نزول عيسى(ع)، جزمگويى در پيشگويىها و اثبات و نفى پيشگويى، از عناوين اين فصل مىباشند.
در فصل پنجم، پيشگويى وقت ظهور بررسى شده است. نويسنده معتقد است كه مشخص كردن وقت و زمان خاصى براى ظهور، از آنجا كه جزء امور غيبى است، براى كسى غير از خداوند امكانپذير نخواهد بود و پيامبران(ع) نيز داشتن علم غيب را نفى كردهاند، مگر اينكه خداوند به آنها وحى و اعلام كند. در مقابل غيب، عالم كشف و شهود است كه از مقامات عاليه انسانى است، اما انسان هرچه وارسته باشد، از مقام امام(ع) و پيامبر(ع) بالاتر نخواهد بود و آنها نيز دانستن وقت ظهور را ادعا نكردهاند.
وى خاستگاه پيشگويىها را در دو امر زير دانسته و به بررسى آنها پرداخته است:
- علوم غريبه (از قبيل رمل، جفر، اسطرلاب، كهانت و...): اين قسم، مبتنى بر محاسبه، حدس و گمان است كه تاكنون ره به جايى نبرده و آنچه از پيشگويىها كه داراى چنين مبنايى بوده است، تا به حال مطابق با واقع نبوده و بيشتر با محتوايى كلى كه قابليت تطبيق بر چندين مصداق را داشته است، بيان مىشود.
- پيشگويىهاى مبتنى بر نبوت و خبر دادن از غيب: نويسنده معتقد است اين گونه از پيشگويىها، قابل اعتماد بوده و هست.
به باور نويسنده، غيب شامل همه نهانهاست، اعم از گذشته، حال و آينده و اخبار آينده نيز از غيب است و بيان حالات اخبار آينده، پيشگويى و غيبگويى است و علم غيب، مخصوص خداست و كسى جز او و يا كسى كه خدا به او آگاهى بدهد، غيب را نمىداند و بدون شك پيشگويىهايى كه از اين طريق انجام مىگيرد، بهطور دقيق واقع مىشود. چنانكه موارد متعددى توسط پيامبر(ص) و وصى او(ع) از آينده خبر دادهاند و دقيقا همانطور كه گفته بودند، اتفاق افتاده كه وى به برخى از آنها اشاره كرده است، از جمله اتفاقات جنگ نهروان، شهادت حضرت على(ع)، پيشگويىهاى حضرت عيسى(ع)، يوسف(ع) و...
در آخرين فصل، علت نهى از توقيت مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نويسنده براى روشن شدن اين بحث، ابتدا دعا براى تعجيل در ظهور را به سه حالت تقسيم كرده است:
- نفس دعا كردن كه خاصيت تربيتى براى شخص منتظِر دارد؛
- دعاى او به اجابت نمىرسد؛ با اين كار شخص با خواندن خداوند توفيق ارتباط با او برايش حاصل شده است كه اين خود ارزش ذاتى دارد؛
- دعا مستجاب شده و ظهور جلو مىافتد.
وى سپس بيان مىدارد كه اين سه حالت، در فرضى است كه هيچ وقت معين و مشخصى براى ظهور اعلام نشده باشد و منتظِر، از دعا كردنش به اين مراتب نايل آمده و هيچ بدآموزى و تالى فاسدى را در پى نخواهد داشت، اما اگر وقت ظهور را مشخص كرده باشيم، چند صورت متصور خواهد بود:
- اگر در همان وقت اعلامشده، ظهور واقع شد، ايمان منتظران تقويت مىشود؛
- اگر در همان وقت، ظهور واقع نشود، منتظران دو گروه خواهند شد:
الف)- آنان كه بر اعتقاد خويش پابرجا خواهند ماند؛
ب)- عدهاى كه نه فقط نسبت به پيشگويى و وقت معلوم كردن بدبين مىشوند، بلكه از اصل اعتقاد به مهدويت و وجود موعود، بازخواهند گشت.
در پايان، رواياتى پيرامون پيامدهاى مخرب توقيت و رسالت عالمان در مورد اين مسئله بيان شده است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه كتب مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات متن، عبارت كامل برخى از آيات و رواياتى كه در متن به آنها اشاره شده، آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.