تذكرة الطريق في مصائب حجاج بيتالله العتيق
تذكرة الطريق في مصائب حجاج بيتالله العتيق، تأليف محمد عبدالحسين كرناتكى هندى است، به زبان فارسى است. اين اثر كه سفرنامه حج نويسنده است، به اعتبار اين كه قديمىترين سفرنامه حج از دوره قاجارى است، داراى ارزش فراوانى است.
تذکرة الطریق فی مصائب حجاج بیت الله العتیق | |
---|---|
پدیدآوران | هندی کرناتکی، محمد عبدالحسین (نويسنده)
جعفریان، رسول (به کوشش) دوغان، اسرا (به کوشش) |
عنوانهای دیگر | شوال 1230 - جمادی الاولی 1232 (سپتامبر 1815 - فوریه 1817) |
ناشر | نشر مؤرخ |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1386 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | حج - خاطرات
سفر نامهها عربستان سعودی - سیر و سیاحت - قرن 13ق. مدینه - سیر و سیاحت - قرن 13ق. مکه - سیر و سیاحت - قرن 13ق. کربلایی کرناتکی، حافظ محمد عبدالحسین، قرن 13ق. - خاطرات |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 208 /ک4ت4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب در يك مقدمه، پنج زمان و يك خاتمه تدوين شده است. شروع هر «زمان» با اشعارى از مؤلف است كه ضمن اشاره به آن «زمان»، آنچه را كه موضوع آن زمان بوده بيان كرده است.
گزارش محتوا
نويسنده بيش از سه سال را در عراق و حجاز به سر برده است؛ اما گزارش حاضر تنها مربوط به زمانى مىشود كه از كربلا راهى حجاز شده و سفرش بيش از يك سال به درازا كشيده است. پيش از اين سفر وى مدتها در كربلا ساكن بوده است.
در اين سفر مادرش نيز او را همراهى مىكرده و كاروان آنان راه جبل را به عنوان راه رسيدن به مكه انتخاب كرده است. جز آن كه به تدريج و ناخواسته به سمت جنوب كشيده شده و عملاً گرفتار وهابىها در راه نجد شده است. پيشنهاد يك مجتهد پيش از حركت اين بوده است كه به راه شام بروند؛ اما او قبول نكرده و بعداً از اين بابت تأسف مىخورد.
امتياز اين سفرنامه در چندين نكته بس مهم است. نخست آن كه كهنترين سفرنامه دوره قاجارى است كه در اختيار ماست. دوم آن كه نويسنده آن يك شاهزاده فرهيخته هندى است كه فرهنگ بسيار ويژه شيعى دارد و علاقهمندىاش به حفظ تاريخها و سالها بسيار گسترده و جدّى است. سوم آن كه تنها سفرنامهاى است، از سفر كسى كه به هر دليل دير به حج رسيده و مجبور شده است، قريب يك سال را در مدينه و مكه سپرى كند تا موسم حج جديد فرا رسد.
بدون شك نويسنده سفرنامهاش را به صورت روزانه يا به قول خودش «روزنامچه يوم به يوم» نوشته است. جزئياتى كه وى در اين سفرنامه به دست داده و ثبت حركات روزانه مؤلف، حاكى از اين واقعيت است؛ اما حدس مىتوان زد كه كتاب را پس از بازگشت از سفر تدوين نهايى كرده و بعد از يك مرور، مطالبى بر آن افزوده است.
نخستين تاريخ در اين كتاب 26 شوال 1230 است و آخرين تاريخ به كار رفته در اين سفرنامه، 16 جمادىالاولى سال 1232 است. سومين تاريخ كه در مقدمه به آن اشاره شد، و چند سطر پيش گذشت، مربوط به 21 شوال 1233 زمان تحرير نهايى كتاب است. وى در جايى در كتاب در راه بازگشت از سفر حج مىنويسد: «بيست و هفتم صفر 1232 روز پنجشنبه: امروز سه سال كامل شد ما را، از هند از ملك خودم مدراس كرناتك روانهى عتبات عاليات عرش درجات شده، براى حجّ و زيارات حضرات ائمه- عليهمالسّلام-، الحمدللّه كما هو اهله و مستحقّه. سال چارم از امروز شروع شد.»
زبان سفرنامه، فارسى ساده و روان و تحت تأثير فارسى از نوع هندى آن است. با اين حال، تأثير هندى در آن در حد انتظار نيست و از اين بابت، دشوارى خاصى براى خواندن ايجاد نمىكند. با اين همه، مىتوان به لحاظ زبانى آن را در كنار فارسى آن روزگار هند، مورد تأمل زبانشناسانه قرار دارد. بسيارى از لغاتى كه در اين كتاب بهكار رفته است، كاربرد رايجى در فارسى ندارد، گرچه ريشه و اساسى در زبان فارسى دارد.
در اين سفرنامه، شايد هيچ چيزى به اندازه دقت وى درباره تواريخ و ثبت آنها خودنمايى نمىكند. ذهن وى به شدّت تاريخى و تقويمى است و هر چيزى را با دقت ثبت مىكند. وى اولاً گزارش روزانه تمام اين يك سال و اندى را كه در سفر بوده، ولو در حد يك يا دو خط به دست داده و هيچ روزى را از قلم نينداخته است.
تقويم تاريخى شيعه را از اعياد و وفيات امامان و بزرگان دين تماماً يادآور شده و در اين جهت تقريباً همه موارد را آورده است. افزون بر تقويم تاريخى شيعه، تقويم عبادى را هم مدّ نظر دارد و روزهاى روزهدار بودن و عبادات ويژه ايام خاص را هم گويا در بيشتر موارد از زادالمعاد علامه مجلسى به دست مىدهد. مىدانيم كه وى بعدها كتابى با عنوان انيس الشيعه نوشت كه دقيقاً تقويم تاريخى و عبادى شيعه بود. تاريخ وفات برخى از اقوام و خويشان و نيز سالگرد آنان را در روزهاى معين، همينطور تاريخ تولد خودش، تاريخ وفات زوجهاش و بسيارى از تواريخ ديگر را با دقت بيان مىكند.
وى در موارد مهم از تاريخگذارى كتاب؛ از جمله اول ماهها، دو تاريخ به دست مىدهد كه هر دو هجرى قمرى است؛ اما يكى از هجرت پيامبر(ص) و همان تاريخ معمول نبوى است و ديگرى از جلوس امام على(ع) بر مسند خلافت كه از نخستين ماه سال 36هجرى است؛ مثلاًچنين: «غرّه جمادى الاول سنه 1232 هجریه مقدسه مطابق چاردهم ماه اوّل سنه 1197 جلوسى مبارک روز پنجشنبه». اين را اصطلاحات سال جلوسى مرتضوى مىنامد. اين امر برخاسته از حس تشيع وى است كه نشان آن را در جاىجاى كتاب مىتوان گرفت.
در اين كتاب، برخى از اطلاعات تاريخى وجود دارد كه از جهاتى مىتواند قابل توجه باشد. بخش عمده اين اطلاعات مربوط به دولت اوّل وهابيان در آستانه سقوط و حدود دو سه سال پيش از حمله نيروهاى ابراهيم پاشا به آنها است. عبداللّه بن سعود رهبر وهابيان در منطقهاى كه نويسنده ماهها در رفت و برگشت با بيچارگى و مشكل در آنجا بسر برده، حكومت مىكرده و عوامل خاص خود را داشته است. همين زمان، هر لحظه ترس از حمله نيروهاى مصرى وجود داشته است.
وى علاوه بر آن كه مرتب با وهابيان ارتباط داشته، در جريان رفتن از مدينه به مكه با نيروهاى مصرى و حتى ابراهيم پاشا ديدار داشته و هدايايى به او تقديم كرده است. اين مربوط به زمانى است كه به ينبع رسيده است. اين بخش بيشتر براى شناخت نوع برخورد وهابيان با حجاج اهميت دارد. او سخت در آرزوى نابودى وهابيان و رها شدن حجاج از دست آنان دارد.
او از نرسيدنش به حج بعد از يك سال تمام گلايه مىكند: «از راه جبل بيشتر از يك سال شد كه در سفرم و به مكه مشرّفه نرسيدهام». در واقع، عامل اصلى به تأخير افتادن حج آنان و نرسيدن و ماندن تا سال بعد رفتار مبارک وهابى، عامل عبداللّه بن سعود است كه البته مورد توبيخ امير وهابى خود هم قرار مىگيرد و مبالغى كه به زور توسط او گرفته شده به حجاج باز پس داده مىشود.
خبر آمدن برخى از امرا و شاهزادگان ايرانى به حج، از جمله همسر فتحعليشاه، آمدن خطّ پادشاه ايران ميان حجاج ايرانى در مكه، تصرّف موقت بغداد توسط شاهزاده محمدعلى ميرزا و بسيارى ديگر از اخبار جزئى، از جمله مطالبى است كه در اين سفرنامه آمده است.
مؤلف اساساً اين سفرنامه را در شرح «مصائب» حجاج نوشته و اين مطلب از نام كتاب آشكار است. در اثر مصيبتهايى كه حجاج در اين سير سخت و صعب و طولانى طى كرده و به خاطر آن به حج نرسيده و به اجبار يك سال در حرمين ماندند، حجم آن مصائب چند برابر شده است.
در آن دوره تاريخى، گر چه راه شام هم مورد استفاده بود؛ اما راه جبل و بصره و نجد يكسره و شايد بتوان گفت غالباً مورد استفاده حجاج بود و عربهاى حرب و شمّر و عنيزه و ديگران، چنان ستمى بر حجاج روا مىداشتند و آزار و اذيتى مىكردند كه نشان آن را در هر گزارش و سفرى از اين دوره و تا يك قرن بعد مىتوان يافت. وصفى از اين آزارها در گرفتن خاوه و ماليات، در برخوردهاى زشت عكام و جمّال و غيره با حاج در اين سفرنامه آمده است.
نويسنده بر هندى بودن خود تأكيد مىكند و اين درست وقتى است كه مىبيند، اهالى مدينه او را عجم پنداشته و رفتار ناهنجار با وى دارند. به محض اين كه او خود را هندى معرفى كرده و تقيه مىكند، مورد احترام واقع مىشود.
طبيعى است كه با شاهزادگان ايرانى هم برخورد خوبى مىشود؛ اما عامّه عجم در هر كجا، مكه و مدينه، بشدّت تحقير مىشوند. در اينباره، در چندين جاى اين سفرنامه مطالب باارزشى وجود دارد. از همان ابتدا و در مسير، در پول گرفتن در حق عجم نهايت ستم مىشود: «ناله و زارى عجمها به كهكشان فلك رسيد و بر غريبى حجّاج دل مىسوخت».
برخورد تحقيرآميز با عجم ريشه در گرايش آنان به تشيع دارد، و الّا ديگر اقوام غيرعرب از هندى و افغانى و غيره، اگر سنى بودند، رفتار زشتى با آنان صورت نمىگرفت. همين امر سبب مىشد تا نويسنده ضمن اين كه خود را هندى معرفى مىكند، در انجام اعمالش ابراز تقيّه هم بكند. وى از اين كه برخى از عجمها به خواندن برخى از دعاها پرداخته و آشكارا خود را در معرض خشم سنيان قرار مىدهند، گلايه مىكند. با اين حال، در پرده تقيه، همه اعمال و اوراد و زياراتش را به آرامى خواند و در اين زمينه، هيچ گاه گرفتار مشكلى نمىشود.
وضعيت
كتاب توسط نويسنده ارجمند، رسول جعفريان تصحيح و برخى توضيحات در پاورقى در طى 142 شماره ذكر شده است. فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست اعلام، مكانها و اصطلاحات در انتها آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.