ابن منظور، محمد بن مکرم
نام | ابن منظور، محمد بن مکرم |
---|---|
نامهای دیگر | ابن مکرم، محمد بن مکرم
ابن منظور، جمالالدین ابو الفضل محمد بن مکرم ابن منظور الانصاری الاقریقی المصری |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 711 ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE1517AUTHORCODE |
جمالالدين ابوالفضل، جلالالدين ابوالعز، محمد بن مكرم بن على بن احمد بن ابى القاسم بن حقبة بن منظور رويفعى انصارى خزرجى آفريقايى مصرى، در محرم سال 630 هجرى به دنيا آمد.
ذهبى زادگاه وى را مصر نوشته است، اما از منابع قديم دربارۀ مولد و سالهاى نخستين زندگى او آگاهى دقيقى به دست نمىآيد.
نسب
وى لغوى اديب و قاضى مصرى و مؤلف لسان العرب است. بيشتر مآخذ كهن او را «ابن مكرم» خواندهاند.
كنيه مشهور وى برگرفته از نام هفتمين جدش منظور بن معافى است.
ابن منظور نسب خود را با 18 واسطه به رويفع بن ثابت انصارى (درگذشت 56 هجرى)، صحابى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، كه در سال 46 هجرى امارت طرابلس غرب را عهدهدار شد، رسانيده است لسان العرب جلد 1 صفحه 263 - 264
«شدياق» نسبت آفريقايى را كه منابع كهن به وى دادهاند، دليل بر تونسى بودن او مىداند.
برخى نيز به استناد اينكه «رويفع» جد اعلاى او، تا پايان عمر امير طرابلس بوده و خاندان ابن منظور، معروف به آل مكرم، تا سدههاى اخير در آن ناحيه شهرت داشتهاند، زادگاه وى را طرابلس پنداشتهاند و بعيد دانستهاند كه او پيش از تصدى قضاى طرابلس در مصر و يا قاهره به سر برده باشد.
اما نظر به گزارش «صفدى» و «ابن شاكر» و با توجه به آنچه در پژوهش «ابوالقاسم محمد كرو» دربارۀ مهاجرت جد او، نجيب الدين على، از تونس به مصر آمده، دليلى قاطع بر ترجيع قول ذهبى كه مصر را زادگاه او دانسته است، وجود دارد.
شخصيت علمى و اجتماعى
محمد بن مكرم، مشهور به ابن منظور، دانشمندى بزرگ و لغوى و اديبى مشهور است.
وى در قاهره كاتب ديوان انشا بود و پس از آن منصب قضا را در طرابلس غرب به عهده گرفت.
وى بيشتر عمر خود را در ديوان انشا گذرانده است.
ابن منظور عمرى طولانى داشت و داراى شخصيتى بزرگ بود. افراد فراوانى از او روايت شنيدهاند.
او کتابهاى ادبى بزرگى را خلاصه كرده است مانند:الأغانى، العقد، الذخيرة، نشوار المحاضرة و مفردات ابن بيطار.
وى کتابهاى تاريخى بزرگى را نيز خلاصه كرده است. او هرگز از كار خسته نمىشد. صفدى مىگويد:من کتابى در ادبيات نمىشناسم كه او خلاصه نكرده باشد.
فرزندش قطبالدين مىگويد: وى بعد از وفات، پانصد جلد کتاب به خط خودش بر جاى نهاده است.
بسيارى هم از وى حديث شنيدهاند كه از آن جمله ذهبى و تقىالدين سبكى را مىتوان نام برد.
وى از قريحۀ شعرى نيز بهره داشت. قطعاتى چند از سرودههاى او را به نقل صفدى در دست داريم.
مذهب
مقريزى، ابن منظور را از فقهاى برجسته شافعى شمرده است، در حالى كه ديگران از جمله: صفدى، ابن شاكر، فوات و سيوطى وى را شيعى دور از تعصب دانستهاند.
آقا بزرگ تهرانى در کتاب ارزشمند خود «الذريعة إلى تصانيف الشيعة» مىگويد:
امام لغت، جمالالدين، محمد بن مكرم، مشهور به ابن منظور، شيعه است همانگونه كه خود در واژۀ «وصى» به آن تصريح دارد و سيوطى و محمد بن شاكر نيز به آن شهادت دادهاند.
ابن منظور در لغت نامه لسان العرب در واژۀ «وصى» مىگويد:
به حضرت علی عليهالسلام وصى مىگويند. زيرا نسب و سبب و عقيدۀ او متصل به آقاى ما حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله مىباشد و من مىگويم اين صفات آن حضرت است در نزد سلف صالح ما رضى الله عنهم. اما ديگران مىگويند در آن حضرت دُعابه بود.
ابن منظور در واژۀ «دَعَبَ» در توضيح معناى دُعابه مىگويد:
اين سخن، سخن عمر است كه گفت در آن حضرت دعابه است يعنى مزاح مىكند.
ابن منظور در واژۀ «ولى» به سخن حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله اشاره دارد كه فرمود: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، يعنى هر كس من مولاى او هستم على هم مولاى اوست.
وى ظاهراً شيعه بودن خود را پنهان مىداشته، چرا كه خود در ديوان انشا و پست قضاوت بوده و نمىتوانسته شيعه بودن خود را آشكار سازد.
همچنانكه خود در کتاب اخبار ابى نواس همين مطلب را به ابونواس نسبت داده است. او مىگويد: از ميان سخنان ابونواس كه به دست ما رسيده است بر مىآيد كه وى به اهل بيت ميل داشته، اما اين ميل مخفيانه بوده و جرأت اظهار آن را نداشته است. نقل شده كه روزى به ابونواس گفتند چرا در مدح على بن موسى الرضا عليهالسلام چيزى نمىگويى. او پاسخ داد كه مثل من چگونه در مدح مثل آن حضرت سخن بگويد و بعد اشعارى سرود كه اين بيت از جملۀ آنهاست:
أنا لا أستطيع مدح إمام | كان جبريل خادما لأبيه |
يعنى من نمىتوانم مدح امامى را بگويم كه حضرت جبرئيل خدمت گذار پدر بزرگوارش (حضرت علی عليهالسلام) بوده است.
اساتيد
ابن منظور نزد علماى فراوانى به فراگيرى علم و دانش پرداخته است و از بسيارى از آنان روايت نقل مىكند مانند:
- عبدالرحمن بن طفيل
- يوسف بن مخيلى
- صابونى
- ابن مقير
- مرتضى بن حاتم
و...
شاگردان
علماى فراوانى نيز از محضر درس او بهره بردهاند و از او روايت مىكنند كه از آن جمله مىتوان ذهبى و تقىالدين سبكى را نام برد.
تأليفات
ابن منظور نويسندهاى پر كار بود و به سبب کتابت مداوم در آخر عمر نابينا شد.
صفدى از قول فرزند وى قطبالدين، دست نوشتههاى بازمانده از او را 500 جلد نوشته است.
وى به مختصر كردن کتابهاى مفصل علاقه داشت. از سخن مبالغه آميز صفدى كه گفته است: در ميان كتب مفصل ادبى چيزى نمىشناسم كه او آن را مختصر نكرده باشد، مىتوان به فراوانى تلخيصهاى او پى برد.
آثار چاپ شده
- لسان العرب، كه مشهورترين کتاب اوست.
- اين کتاب نخست در بولاق (1299 - 1308 قمرى) در 20 جلد با مقدمۀ احمد فارس شدياق چاپ شد.
- بعد از آن بارها تجديد چاپ شد و چاپهاى متعددى از آن به عمل آمد. از جمله در بيروت (1374 - 1375 قمرى) در 15 جلد و نيز، در همانجا سال 1389 قمرى در 3 جلد بزرگ تحت عنوان «لسان العرب المحيط» با پيوستى از اصطلاحات علمى جديد.
- در چاپ اخير و برخى از چاپهاى تازهتر اين کتاب، ريشهها را مطابق شيوۀ رايج به ترتيب حروف نخستين آنها نظم دادهاند.
- سرور النفس بمدارك الحواس الخمس
- اين کتاب گزيدهاى از «فصل الخطاب» احمد بن يوسف تيفاشى است كه در بيروت (سال 1980 ميلادى) به كوشش احسان عباس به چاپ رسيده است. جزء نخست اين کتاب نيز با عنوان «نثار الأذهار في الليل و النهار و أطائب أوقات الأصائل و الأسحار» جداگانه در استانبول (سال 1298 قمرى) و بعد از آن در سال 1988 ميلادى با حواشى احمد عبدالفتاح تمام، در بيروت چاپ شده است.
- مختار الأغاني في الأخبار و التهاني، گزيدهاى از «الأغاني» ابوالفرج اصفهانى است.
- اين اثر به كوشش جمعى از محققان در قاهره (سال 1384 - 1385 قمرى) در 8 جلد و پس از آن در بيروت (سال 1386 - 1387 قمرى) و در دمشق (سال 1971 ميلادى) در 12 جلد به چاپ رسيده است.
- ابن منظور در اين کتاب فصلى طولانى در استدراك اخبار ابونواس افزوده است كه به گفته خود او، ابوالفرج آن را از قلم انداخته يا بعدها از نسخههاى کتاب افتاده است.
- چاپهاى جداگانهاى از اين بخش در قاهره (سال 1924 ميلادى) با حواشى محمد عبدالرسول و در بغداد (سال 1952 ميلادى) به كوشش شكرى محمد احمد صورت گرفته است.
- مختصر تاريخ دمشق ابن عساكر
- ابن منظور در اين کتاب علاوه بر حذف بيشتر اسانيد، به تلفيق اخبار پرداخته است. بخشهاى افتاده از نسخههاى کتاب ابن عساكر را در اين اثر مىتوان يافت.
چاپ اين کتاب از سال 1404 قمرى، به كوشش عدهاى از محققان در دمشق آغاز شده و تا كنون مجلداتى از آن انتشار يافته است.
آثار خطى
- اختصار کتاب الحيوان جاحظ.
- لطائف الذخيرة، كه تلخيصى است از «الذخيرة في محاسن أهل الجزيرة» ابن بسام كه نسخهاى از آن در کتابخانه بايزيد استانبول موجود است.
- مختار الطبقات الكبير ابن سعد ازهرى.
- نسخهاى از آخرين جزء آن به خط ابن منظور در دار الكتب موجود است.
- مختصر الجامع لمفردات الأدوية و الأغذية ابن بيطار. نسخهاى از اين کتاب در دار الكتب موجود است.
- مختصر ذيل تاريخ بغداد، كه خلاصهاى است از ذيل سمعانى بر تاريخ خطيب بغدادى. صفدى اختصار تاريخ بغداد و ذيل ابن نجار بر آن را به ابن منظور نسبت داده است.
- مختصر نشوار المحاضرة و أخبار المذاكرة قاضى تنوخى. نسخهاى از اين کتاب در آمبروزيانا موجود است.
- المنتخب و المختار في النوادر و الأشعار.
- الرجال.
- أخبار أبي نواس.
- حياة أبي نواس.
- ديوان
در ميان آثار ديگر او، از اختصار زهر الآداب حصرى، صفة الصفوة ابن جوزى، يتيمة الدهر ثعالبى و اختصار العقد الفريد ابن عبدربه نيز ياد شده است كه در فهرستهاى موجود از آنها نشانى نيست.
وفات
سرانجام پس از عمرى خدمت به جهان علم و دانش و اسلام و مسلمين، جمالالدين، ابوالفضل، محمد بن مكرم در ماه شعبان سال 711ق در مصر وفات يافت و او را در روستاى «قرافه» در نزديكى شهر قاهره به خاك سپردند.