پاسداری از مرقد پیامبران و امامان

پاسدارى از مرقد پيامبران و امامان: نقدى بر كتاب زيارت از ديدگاه امامان، از آثار آيت‌الله جعفر سبحانى است كه در پاسخ به كتاب «المزار عند الأئمة الأطهار» نوشته شده است.

‏پاسداری از مرقد پیامبران و امامان
پاسداری از مرقد پیامبران و امامان
پدیدآورانسبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده)
عنوان‌های دیگرنقدی بر کتاب زیارت از دیدگاه امامان
ناشرمشعر
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1387 ش
چاپ1
شابک978-964-540-160-1
موضوعزیارت

گورها و گورستان‏ها

همایش بین المللی وقف و تمدن اسلامی (اصفهان: 1387)
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏162‎‏/‎‏ ‎‏ح‎‏47‎‏ ‎‏م‎‏4084‎‏ ‎‏1387*
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

مؤلف مى‌گويد:

اخيراً كتابى به نام «المزار عند الأئمة الأطهار» به قلم دكتر عبدالهادى الحسينى در كشور بحرين چاپ و در كشور سعودى منتشر شده و به آن اكتفا نشده و فرد ديگرى به نام «زين‌العابدين ابراهيمى»، آن را به فارسى برگردانده و به نام «زيارت از ديدگاه ائمه» در «دارالقائم (موهوم)» چاپ و در مكه و مدينه منتشر گرديده است.

آنان يك مسئله فقهى را آن‌چنان مطرح مى‌كنند كه گويا علاقه‌مندان مراقد انبيا و اوليا، از صفوف موحدان بيرون رفته و به خيل مشركان پيوسته‌اند.

ما كراراً منطق آنان را در تمام موارد بررسى كرده و پاسخ آن را داده‌ايم، ولى براى اينكه حجّت بر نويسنده و مترجم تمام شود و روشن گردد كه منطق وهابيت، سست و بى‌پايه است و علاقه‌مندان خاندان رسالت، از منطق قوى و نيرومندى برخوردارند، بار ديگر هر دو كتاب را مورد بررسى قرار مى‌دهيم و در چند فصل به پرسش‌ها و شبهات آنان پاسخ مى‌دهيم[۱]

كتاب در يك پيشگفتار و پنج بخش تنظيم شده است.

  1. آثار سازنده زيارت از ديدگاه قرآن و سنّت: مؤلف، در قسمتى از اين بخش به روايت نبوى منقول از ابوهريره: «لا تشد الرحال إلاّ إلى ثلاثة مساجد: مسجدي هذا و مسجد الحرام و مسجد الأقصى»؛ «جز به‌سوى سه مسجد، سفر انجام نمى‌گيرد: اين مسجد من، مسجدالحرام و مسجدالاقصى» اشاره مى‌كند و چنين پاسخ مى‌دهد:
    موضوع در حديث پيامبر(ص)، «شدّ رحال» (سفر) به مساجد است نه سفر به غير آنها؛ مثلاً زيارت قبور، زيارت والدين، سفر براى تجارت و يا تحصيل علم.
    علت اينكه فقط براى اين سه مسجد «شدّ رحال» مى‌شود اين است كه غير اين سه مسجد، در همه جا ثواب يكسانى دارد؛ مثلاً آن كس كه در تهران است شايسته نيست براى درك ثواب مسجد جامع به شهر ديگر برود؛ زيرا ثواب مسجد جامع تهران و سمنان يكسان است و اين ارتباطى به زيارت قبور ندارد[۲]
  2. حفاظت از قبور اولياى الهى: از جمله شبهاتى كه نويسنده در اين بخش پاسخ مى‌دهد اين است كه وهابيون ساختمان‌سازى بر قبور را نوعى عبادت صاحب قبر و پرستش او مى‌پندارند. اين گروه پيش از آنكه «شرك در پرستش» را به‌نحو جامع و مانع تعريف كنند، هر نوع حركتى را كه به‌عنوان تقدير و تكريم بزرگان بشمار آيد «پرستش» مى‌دانند؛ درحالى‌كه عبادت اين است كه انسان در مقابل موجودى خضوع و كرنش كند كه به عقيده او يا خداى آفريدگار جهان و انسان باشد و يا مخلوقى كه سرنوشت انسان به‌نوعى به دست اوست؛ بنابراين، در صدق عبادت، دو قيد لازم است: يكى مربوط به عمل او و ديگرى مربوط به عقيده و انديشه او[۳]
  3. مسجدسازى در كنار مشاهد مشرفه: مؤلف با اشاره به ساختن مسجد در كنار مدفن اصحاب كهف مى‌گويد: نه‌تنها قبر رسول خدا(ص) در دل مسجد قرار گرفته، بلكه تاريخ بر وجود مسجدهاى فراوانى در كنار مرقد انسان‌هاى ارجمند گواهى مى‌دهد؛ جايگاه قبر فاطمه بنت اسد، مسجد شده است و نيز كنار قبر حمزه، مسجدى است كه بر روى قبرهاى مصعب بن عمير و عبداللّه بن جحش ساخته شده است[۴]
  4. سوگوارى در فراق عزيزان: مؤلف سوگوارى در فراق عزيزان را امرى فطرى مى‌داند و مى‌گويد: هنگامى كه عثمان بن مظعون از دنيا رفت، پيامبر(ص) بر جنازه او بوسه زد و گريست، به‌گونه‌اى كه اشك آن حضرت بر گونه‌هايش جارى شد.
    دخت پاك رسول خدا، فاطمه زهرا(س) در كنار تربت پاك پدر ايستاد و مشتى از خاک قبر برداشت و آن را بوييد و با چشمان گريان دو بيت شعر را با اين مضمون سرود:
    «آن كس كه تربت پاك رسول خدا را ببويد، بر او چه باك اگر هيچ بوى خوشى را تا پايان عمر نبويد؟ بر من مصايبى روى آورد كه اگر بر روزها فرود مى‌آمد، به شب تيره تبديل مى‌شدند».
    گريه در فراق عزيزان، اختصاص به پيامبر(ص) و ذوى‌القربى نداشته و گروه عظيمى از صحابه و تابعان در فراق دوستان خود گريستند كه نقل آنها به درازا مى‌كشد؛ حتى هنگامى كه عبدالرحمن بن عوف بر گريه پيامبر در مرگ ابراهيم اعتراض كرد، حضرت فرمود: گريه من ناشى از عطوفت و رحمت است و كسى كه رحم نكند بر او رحم نمى‌شود[۵]
  5. گناهانى در كنار مزار: مؤلف با اشاره به اين مطلب كه: «نويسنده فقه المزار تحت عنوان «گناهانى كه در كنار قبرها انجام مى‌شود»، سياه‌نمايى كرده و يك رشته از كارهايى را كه شيعيان بر سر مزارها انجام مى‌دهند، يادآور شده و با تمسك به پاره‌اى از روايات بر حرمت آنها استدلال نموده؛ كارهايى همچون بر سر و روى خود زدن و نوحه‌سرايى كردن»، روايات مزبور را مطرح مى‌كند و به تحليل آنها مى‌پردازد[۶]

نويسنده در پايان در ذيل عنوان «موضوعات جانبى»، به بررسى و دفع شبهه از موضوعاتى همچون: توسل، نذر براى اوليا، شفاعت، قسم خوردن به غير خدا، طواف بر قبر و اختلاط زن و مرد پرداخته است.

پانويس

  1. پيشگفتار، ص9 و 10
  2. متن كتاب، ص23 و 24
  3. همان، ص31
  4. ر.ک: ص73 و 74
  5. همان، ص80 و 81
  6. ر.ک: همان ص86-92

منابع مقاله

پيشگفتار و متن كتاب.