جامع الدروس العربیة: موسوعة من ثلاثة أجزاء
جامع الدروس العربية، از آثار بسيار سودمند استاد صاحبنظر و شاعر بزرگ، مرحوم شيخ مصطفى غلايينى (درگذشته 1364ق) است كه در سه جزء و در يك مجلد براى آموزش ادبيات عربى بهصورتى روشمند و منظم منتشر شده است. اين اثر، يك دوره كامل صرف و نحو زبان عربى را با سبكى جديد و دلپذير براى استادان و پژوهشگران دوره عالى با بيانى شيوا توضيح داده است. هرچند همه علاقهمندان به زبان عربى، مخاطب كتاب حاضر نيستند، ولى چنان منظم و رسا نوشته شده كه همگان مىتوانند از غالب مباحث آن استفاده كنند.
جامع الدروس العربیة: موسوعة من ثلاثة أجزاء | |
---|---|
پدیدآوران | غلائینی، مصطفی (نويسنده) شمسالدین، سالم (مصحح) |
عنوانهای دیگر | موسوعه من ثلاثه اجزاء |
ناشر | دار الکوخ |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1425 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | زبان عربی - خود آموز زبان عربی - صرف و نحو |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | PJ 6141 /غ8ج2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
اين اثر، از يك مقدمه و دوازده باب و يك خاتمه تشكيل شده است. بابهاى دوازدهگانه عبارت است از: 1. فعل و اقسامش؛ 2. اسم و اقسامش؛ 3. تصريف افعال؛ 4. تصريف اسماء؛ 5. تصريف مشترك بين افعال و اسماء؛ 6. مباحث اعرابى فعل؛ 7. مباحث اعرابى اسم؛ 8. اسماء مرفوع؛ 9. اسماء منصوب؛ 10. اسماء مجرور؛ 11. توابع و اعرابش؛ 12 حروف معانى. خاتمه هم از مباحث اعرابى متفرقه تشكيل شده است.
گزارش محتوا
در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است:
- نويسنده، زمانى كه احساس نياز كرد كه كتابهايى آموزشى و منظم و روشن براى تعليم زبان عربى و به جهت كمك به معلمان پديد آورد، نخست كتاب «الدروس العربية» را در چهار جلد براى نوآموزان زبان عربى تأليف و تنظيم كرد و بعد از آن همان كتاب را در سه جلد براى دوره متوسط آماده ساخت. اين كتابها مورد استقبال فراوان قرار گرفتند و استادان ادبيات عربى، آن را پسنديدند و در مجامع علمى، بسيار رواج يافتند و در نتيجه بارها و بارها چاپ شدند و آنگاه نويسنده، كتاب «جامع الدروس العربية» را براى استادان و پژوهندگان دوره عالى صرف و نحو عربى نوشت. «جامع الدروس العربية»، در سه جزء، شامل همه قواعدى است كه يك اديب به آن نياز دارد و براى تدريس زبان عربى در دوره عالى، كفايت مىكند[۱]
- مؤلف در چند مورد تصريح و تكرار كرده كه تأليف اجزاى سهگانه اين كتاب در سال 1330ق، برابر با 1912م، در بيروت - كه زادگاه و پرورشگاهش بوده - انجام شده است[۲]
- نويسنده در مقدمه تأكيد كرده است كه مردمان عربزبان چون با مردمان عجم معاشرت كردند، ترسيدند كه نكند عربیت آنان فراموش و با بيگانگان آميخته شود، پس معجمها و قاموسها پرداختند و اصولى ساختند. اين اصول، «علوم عربیت» ناميده مىشود كه باعث مصونيت زبان از اشتباه و لغزش مىشود و عبارت از سيزده علم است: 1. صرف؛ 2. اعراب؛ 3. رسم؛ 4. معانى؛ 5. بيان؛ 6. بديع؛ 7. عروض؛ 8. قوافى؛ 9. قرض الشعر؛ 10. انشاء؛ 11. خطابه؛ 12. تاريخ ادبيات؛ 13. متن اللغة. او ابراز عقيده كرده است كه علم صرف و اعراب - كه تعبير «نحو» جامع آن دو است - از مهمترين اين علوم است. نويسنده در پاورقى، يادآور شده است كه منظور از علم رسم، عبارت است از آشنايى با اصول نگارش كلمات[۳]
- نويسنده در خاتمه، درباره چند بحث توضيح داده است: عامل، معمول، عمل، عمل مصدر، عمل اسم مصدر، عمل صفاتى كه شبيه فعل هستند، مانند اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه و اسم تفضيل و جملههايى كه محلى از اعراب ندارند[۴]
- اين نوشته از نظر آموزش زبان عربى، از آثار بسيار جالب و استثنايى زمانه ماست و همانطوركه استاد المنجى بوسنينه، بهروشنى نوشته، همانند همرديفش «النحو الوافي»، نوشته استاد دكتر عباس حسن، در دوران معاصر، سنجيده، رسا و روشمند سامان يافته است[۵]
- به دليل روشمندى كتاب «جامع الدروس العربية» و اتقان مطالبش و شيوايى عبارات آن، برخى از استادان حوزههاى علميه و نيز برخى از نويسندگان و اديبان معاصر، سالها قبل، پيشنهاد دادهاند كه كتابهاى قديمى و مشكل مانند «البهجة المرضية»، «مغني اللبيب» و... از چرخه تدريس خارج شود و اين كتاب، بهعنوان متن آموزشى در حوزههاى علميه مورد توجه و شرح و تدريس و... قرار گيرد.
- در پايان كتاب حاضر، فهرست شواهد شعرى بهكاررفته در آن ذكر شده است[۶]اين فهرست را استاد محمد حورانى فراهم آورده و در مطلبى كه در تاريخ 1382ق، در سوريه نوشته، يادآور شده است كه اين فهرست را براى مدد به دانشجويان زبان و ادبيات عربى و صرفهجويى در وقت آنان تنظيم و به روح شيخ استادان زبان عربى در عصر حاضر؛ يعنى شيخ مصطفى غلايينى تقديم كرده است. جناب حورانى در راهنماى اين فهرست تأكيد كرده است كه متخصصان و حاذقان در علم عروض مىدانند كه اشعار بر اساس حروف رَوى تنظيم شدهاند، ولى مبتديان گاه گمراه مىشوند و راه به مقصود نمىبرند[۷]
- نويسنده گاه خلاصه برخى از مباحث نحوى را كه قبلاً توضيح داده نيز ذكر كرده است[۸]
- نويسنده در پاورقىهاى خودش گاه اصطلاحى را معنا كرده[۹]و يا معناى لغات را آورده[۱۰]؛ گاهى نحوه اعلال و چگونگى تغييرات صرفى را بيان كرده[۱۱]و گاه اعراب كلمات يا جملات را معين كرده[۱۲]؛ گاه نام سوره و شماره آيه را آورده[۱۳]و گاه أعلام جغرافيايى يا تاريخى را شرح داده[۱۴]و گاه با اشاره به اختلافات انديشمندان صرفى و نحوى، نظر خودش را بيان كرده و آن را بر ساير نظرها ترجيح داده و بر اين مطلب استدلال ادبى هم كرده است[۱۵]
- هرچند اثر حاضر سودمند و روشمند است و بلكه از مفيدترين آثار آموزشى براى فراگيرى زبان عربى بشمار مىرود و لكن از جدول و نمودار و... در آن استفادهاى نشده است.
- يكى از اشكالات اين كتاب، آن است كه فهرست و مشخصات منابع مورد استفاده ذكر نشده و به ذكر فهرست مطالب و فهرست شواهد شعرى بسنده شده است.
- نويسنده در اثر حاضر، افزون بر ارجاع و استناد به شواهد شعرى، در موارد متعددى به آيات قرآن كريم نيز استناد كرده است[۱۶]؛ همين نكته بر ارزش روشى و اعتبار معنوى كتاب حاضر افزوده است.
- امتياز ديگر كتاب حاضر عبارت از اين نكته است كه بعد از سالها تدريس و بعد از نگارش چند كتاب آموزشى و با بهرهگيرى از تجربههاى گوناگون و با استفاده از نقد و نظر استادان و پرسشهاى دانشجويان نوشته شده است و به همين جهت بعد از گذشت يك قرن از تأليف آن، هنوز هم به گواهى استادان و كارشناسان، روشمندى، طراوت و غناى مباحث آن دلكش و ستودنى است.
- جالب است كه نويسنده، كتابش را با اين جمله به پايان برده است: «إذا نهضت الأمّة بلغت من المجد الغاية و أدركت من السؤدد النهاية»؛ «اگر مردمان بهپا خيزند، به غايت عظمت مىرسند و درجه پايانى سرورى را مىيابند[۱۷]اين كلام، از سويى اميدبخش است و از سوى ديگر شرط لازم براى پيشرفت را مبارزه و ايستادگى همه مردم مىداند و از ديگرسو با روش حسن ختام، سخن از غايت و نهايت به ميان آورده و مقصودش را خاتمه داده است.
پانويس
- ↑ جامع الدروس العربية، ص7
- ↑ همان، ص8 و 173 و 409
- ↑ همان، ص9
- ↑ همان، ص596 - 608
- ↑ موسوعة أعلام العلماء و الأدباء، ج 6، ص399
- ↑ همان، ص615 - 633
- ↑ همان، ص611
- ↑ همان، ص24
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص9، پاورقى 1
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص152، پاورقىهاى 1 و 2 و 3 و 4
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص12، پاورقى 1 و 2 و 3
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص15، پاورقى 2 و 3
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص12
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص15، پاورقى 1
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص117
- ↑ بهعنوان مثال ر. ك.: همان، ص35، 38، 96، 104، 110، 111، 289، 291 و...
- ↑ همان، ص608
منابع مقاله
- جامع الدروس العربية، الشيخ مصطفى الغلايينى، راجع هذه الطبعة و نتّحها سالم شمسالدين، دارالكوخ للطباعة و النشر، الطبعة الأولى 1425ق.
- موسوعة أعلام العلماء و الأدباء، امنجى بوسنينه، دارالجيل، بيروت، الطبعة الأولى 1425ق.
- الأعلام الشرقية، زكى محمد مجاهد، دارالغرب الإسلامى، بيروت، الطبعة الثانية 1994م.