ظفرنامه
نام کتاب | ظفرنامه |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | صدیقی، غلامحسین (مصحح)
ابنسینا، حسین بن عبدالله (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BBR 564 /ظ7 |
موضوع | اندرز نامهها - متون قدیمی تا قرن 14
اندرز نامههای فارسی |
ناشر | دانشگاه بوعلی سينا |
مکان نشر | همدان - ایران |
سال نشر | 1383 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1737AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«ظفرنامه» كتابى است اخلاقى كه در باره اسم آن احتمال داده شده كه خردنامه باشد، لكن اثبات آن راحت نمىباشد. تأليف اين كتاب، به زمان انوشيروان برمىگردد.
اصل اين كتاب قاعدتاً به زبان پهلوى نوشته شده است، اما اينكه ترجمه آن به فارسى به چه شكلى انجام شده، محل تأمل است، زيرا از تعابير فارسى به كار برده شده در ترجمه، به دست مىآيد كه اين ترجمه متنى عربى است؛ نه پهلوى، فلذا اين احتمال تقويت مىشود كه متن اصلى كتاب يك بار به عربى ترجمه شده و ترجمه حاضر در واقع از عربى به فارسى برگردانده شده است. دليل ديگر اين مدعى تطابق آن با ترجمههاى قرن سه يا چهار و پنجم است. در انتساب ترجمه اين كتاب به ابن سينا مناقشات اساسى فراوانى وجود دارد كه تقريباً چنين انتسابى را به كلى منتفى مىسازد.
از جمله ادلهاى كه براى ردّ انتساب ترجمه ظفرنامه به بو على مطرح گرديده است، مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد: الف- در هيچ اثرى از آثار بو على و يا تاريخ زندگيش، اشارهاى به تسلط وى بر زبان پهلوى نشده و تقريباً معلوم است كه ابن سينا مسلط بر زبان پهلوى نبوده است.
ب- ادبيات مترجم كتاب، هيچ تناسبى با آثار فارسى بو على، مثل دانشنامه علايى، رساله نبض و... ندارد. ج- هيچ علاقهاى از بو على نسبت به كار ترجمه ديده نشده است و در رديف كارهاى علمى وى چنين چيزى مشاهده نشده است. د- كسانى كه اين ترجمه را به بو على منسوب كردهاند، مانند مصطفى بن عبد الله معروف به حاجى خليفه و كاتب چلبى در كتاب«كشف الظنون عن اسامى الكتب و الفنون»، گفتهاند: امير نوح بن منصور سامانى، وزير خود ابن سينا را مكلف به ترجمه اين كتاب كرده است؛ اين در حالى است كه با توجه به تاريخ وفات نوح بن منصور، ابن سينا در آن تاريخ هفده ساله بوده و هيچ منصب وزارتى در آن سن و سال متعلق به بو على نبوده است.
اما اينكه خود كتاب و محتوايش در واقع از كجا نشأت گرفته است، مسئلهاى است كه به اندازه انتسابش به مترجم، مورد نقد و بررسى علما و بزرگان قرار گرفته است. خلاصه اين نظريات و قول مشهور در اين زمينه، ما را به اين نتيجه مىرساند كه كتاب، در واقع سؤال و جوابهايى است كه بين انوشيروان و وزير دانشمندش بزرگمهر انجام شده است و آن مرد دانشمند با استفاده از اندوختههاى خود كه از محضر اساتيدى همچون ارسطاطاليس فراگرفته بود به سؤالات انوشيروان جواب داده است.
ساختار
كتاب، فاقد هر گونه باببندى و فصلبندى است و به گونه پرسش و پاسخ مىباشد.
گزارش محتوا
متن كتاب با اين جمله شروع مىشود كه بزرگمهر را گفتم از خداى چه خواهم كه همه چيز خواسته باشم؟ گفت: سه چيز: تندرستى، توانگرى و ايمنى.
از آنجا كه جملات بزرگمهر، در پاسخ به انوشيروان، بسيار ارزشمند و حكيمانه است تا جايى كه گفتهاند انوشيروان اين مطالب را تا آخر عمر هميشه همراه داشت و در هر فرصتى آن را مطالعه مىكرد، پس مناسب است كه در اين نوشته برخى از آن جملات آورده شود تا هم گزارشى از محتواى رساله باشد و هم به ارزش مطالب پى برده شود: سؤال: چه كارى در جوانى و چه كارى در پيرى بهتر است؟ جواب: در جوانى، دانش آموختن و در پيرى به كار بستن.
سؤال: چه حرف راستى است كه باعث خوارى گوينده آن مىشود؟ جواب: خود را تعريف كردن.
سؤال: ارزش جوان به چيست و ارزش پير به چه؟ جواب: ارزش جوان به حيا و شجاعت و ارزش پير به علم و حلم.
سؤال: سخىترين انسان چه كسى است؟ جواب: كسى كه موقع بخشيدن شاد مىشود. سؤال: نيكى كردن بهتر است يا از بدى به دور بودن؟ جواب: از بدى به دور بودن، رأس همه نيكىهاست. سؤال: كدام كار خردمندان با ارزشتر است؟ جواب: بد را از بدى بازداشتن.
سؤال: آيا كار خوبى هست كه مبدّل به عيب گردد؟ جواب: بخشش با منت. سؤال: كداميك از عيوب مردم زشتتر است؟ جواب: آن عيبى كه بر خود شخص پوشيده باشد. سؤال: چرا مردم علم را از انسانهاى حقير فرا نمىگيرند؟ جواب: چون هيچ حقيرى عالم و هيچ عالمى حقير نمىگردد.
سؤال: چه چيزى باعث زوال مروت مىگردد؟ جواب: چهار چيز است: در ملوك، بخيلى؛ در دانشمندان، عجب؛ در زنان، بىحيايى و در مردان، دروغگويى. سؤال: چه چيزى باعث خوشنامى مىشود؟ جواب: تعجيل در كارهاى خير. سؤال: با چه كسى مشورت كنم كه نتيجه سوء نداشته باشد؟ جواب: با كسى كه داراى سه خصلت باشد: 1- دين سالم و صحيح. 2- دوستى انسانهاى خوب. 3- علم و دانش كامل.
سؤال: چه كسى در جهان خوشبختتر است؟ جواب: كسى كه رفتار خود را به سخاوت و گفتار خود را به راستگويى بيارايد. سؤال: از آموختن علم چه بهرههايى نصيب انسان مىشود؟ جواب: اگر بزرگ باشى، نامدار مىشوى؛ اگر فقير باشى، توانگر مىگردى و اگر مجهول باشى، شناخته مىشوى. سؤال: آبادانى دنيا چگونه به وجود آمده است. جواب: از اينكه خداوند در درون انسان حرص و آز و غفلت را نهادينه كرده است. سؤال: چه چيزى است كه هر چه بيشتر باشد، باز هم زياد نيست؟ جواب: 1) انسان هر چقدر هم عاقل باشد باز از مشورت بىنياز نيست. 2) رزمنده هر چقدر هم نيرومند باشد باز از حيله نظامى بىنياز نمىگردد. 3) انسان پارسا هر چقدر هم پرهيزگار باشد باز از عبادت مستغنى نمىگردد.
سؤال: آيا به غير از خوردن، چيز ديگرى هم باعث صحّت جسم مىگردد؟ جواب: شش چيز است: 1- لباس نرم. 2- ديدار نيكو. 3- مصاحبت بزرگان. 4- نيكى ديدن از دوستان. 5- گرمابه معتدل. 6- بوى خوش.
وضعيت كتاب
كتاب، داراى مقدمهاى تحقيقى از دكتر غلامحسين صديقى است. وى به تصحيح كتاب و استخراج آن از نسخ گوناگون نيز پرداخته است. در آخر كتاب، فهرست نامهاى تاريخى، فهرست نامهاى جغرافيايى و اماكن، فهرست نام كتابها، نشريات، روزنامهها و مقالات و منبعهايى راجع به ظفرنامه آمده است.