آیتی، عبدالمحمد

    از ویکی‌نور
    آیتی، عبدالمحمد
    نام آیتی، عبدالمحمد
    نام‌های دیگر آیتی بروجردی، عبدالمحمد
    نام پدر
    متولد 1305 هـ.ش
    محل تولد بروجرد
    رحلت 1392 هـ.ش یا 1434 هـ.ق یا 2013 م
    اساتید
    برخی آثار ‏العبر: تاریخ ابن خلدون

    تاریخ دولت اسلامی در اندلس

    گزيده اسکندرنامه از پنج گنج نظامی گنجوی

    کد مؤلف AUTHORCODE1395AUTHORCODE


    عبدالمحمد آيتى (1305-1392ش)، پژوهشگر، نویسنده و مترجم معاصر در حوزه فلسفه، تاریخ، ادب پارسی و عربی

    در سال 1305‌ش در بروجرد متولد شد.درس خواندنش را از مكتبخانه شروع كرد و سپس به مدرسه رفت. پس از پايان دبستان در مهر ماه سال 1320 وارد دبيرستان شد.

    تا كلاس سوم دبيرستان خواند، ولى هواى دروس طلبگى در سرش افتاد.

    در مهر ماه سال 1323 به مدرسۀ آقا يا مدرسۀ نوربخش بروجرد رفت.در مهر ماه سال 1324 به قم رفت. در مهر ماه سال 1325 از قم عازم تهران شد و با گرفتن تصديق مدرسى كه آن وقت معادل ديپلم بود در كنكور دانشكدۀ معقول و منقول شركت كرد و قبول شد. در خرداد سال 1328 به اخذ درجۀ ليسانس نائل آمد و چون دورۀ علوم تربيتى و روانشناسى را هم ديده بود براى تدريس در دبيرستانها به استخدام وزارت فرهنگ(آموزش و پرورش) در آمد و در مهرماه سال 1328 به دبيرى دبيرستانهاى بابل منصوب شد.

    دو سال در بابل تدريس كرد و به خرم آباد لرستان منتقل شد. در مهر ماه سال 1330 از خرم آباد به تهران منتقل شد، ولى چون پنج سال تعهد دبيرى داشت، پس از چند سال كه در تهران بود او را به ساوه فرستادند. ديگر نتوانست شايد هم نمى‌خواست به تهران بازگردد.

    ده سال در ساوه و دو سال در گرمسار تدريس كرد.در مهر ماه سال 1348 به پيشنهاد مركز انتشارات آموزشى به تهران آمد و در آن مركز به كار مشغول شد. ده سال سر دبير ماهنامۀ آموزش و پرورش بود تا در سال 1359 به افتخار بازنشستگى نايل شد. مدت تدريسش از سى سال هم گذشته بود.

    وفات

    عبدالمحمد آیتی در روز چهار شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۲ در سن ۸۷سالگی بعد از طی یک دوره بیماری چشم از جهان فروبست.

    آثار علمى

    پيش از آنكه بازنشسته شد، کتابهاى باتلاق، كشتى شكسته، كالسكۀ زرين، تحرير تاريخ وصاف و ترجمۀ تقويم البلدان را منتشر كرده بود.در دورۀ بازنشستگى تاريخ ابن خلدون (العبر) را در شش جلد ترجمه كرد و کتابهاى ديگر را چون تاريخ دولت اسلامى در اندلس در 5 جلد و تاريخ ادبيات زبان عربى و تاريخ فلسفه در جهان اسلام و دربارۀ فلسفۀ اسلامى را ترجمه كرد سپس به نظامى پرداختم و هر پنج کتاب:خسرو و شيرين، ليلى و مجنون، مخزن الاسرار، هفت پيكر و اسكندرنامه را گزيده و شرح كردم.ترجمۀ غزلهاى ابونواس، ترجمۀ الغارات، ترجمۀ علويات سبع، نوشتن شكوه قصيده و شكوه سعدى در غزل و گنجور پنج گنج و پير نيشابور هم از ديگر آثار حقير است.ترجمۀ قرآن مجيد و صحيفۀ سجاديه و نهج‌البلاغه بر تارك آثار بنده مى‌درخشند.همچنين است ترجمۀ کتاب حجاز در صدر اسلام.

    ترجمۀ قرآن مجيد را در سال 1356 آغاز كرد و پس از سه سال به پايان برد. به خيال خودم مى‌خواستم ترجمه‌اى روان و امروزى، ترجمه‌اى كه در عين صحت و فصاحت و بلاغت و در عين زيبايى عبارات خواندنش براى همگان آسان باشد به وجود آورم. حالا تا چه حد موفق شده‌ام، جنابعالى بهتر از هر كس مى‌دانيد كه هم قرآن پژوهيد و هم نويسنده. ترجمه‌هايى را كه تا آن روز منتشر شده بودند، چون ترجمۀ مرحوم الهى قمشه‌اى و ترجمۀ مرحوم پاينده و مرحوم رهنما را خواندم و فراز و فرود و حسن و عيب هر كدام را در نظر گرفتم. مى‌خواستم چيزى به وجود آورم كه از حسن‌هاى همه آنها بهره‌مند و از عيبهاى آنها (اگر داشته باشند) مبرّا باشد.چه مى‌شود كرد انّ الانسان خلق هلوعا.در هنگام ترجمه از تفاسير غافل نبوده‌ام.همواره به تفسير ابوالفتوح، كشف الاسرار، مجمع البيان، ترجمۀ تفسير طبرى، كشّاف و تفسير كبير امام فخر مراجعه مى‌كردم.در تجديد نظر چاپ بعد در تفسير الميزان و تفسیر نمونه هم نگريسته‌ام.بر ترجمۀ بنده چند تن از افاضل از جمله خود جنابعالى نقدهايى نوشته‌اند.از همه سپاسگزارم.از آن ايرادها هر كدام را كه وارد بوده پس از مراجعه به تفاسير در چاپهاى بعد اعمال كرده‌ام و خواهم كرد.


    وابسته‌ها