حاشية السلطان علی معالمالدين
حاشیة السلطان علی معالم الدین | |
---|---|
پدیدآوران | ابن شهید ثانی، حسن بن زینالدین (نويسنده) سلطان العلماء، حسین بن محمد (حاشيه نويس) |
ناشر | مکتبة الداوري |
مکان نشر | قم - ایران |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
حاشية السلطان علی معالمالدين، به زبان عربى، تأليف سيد حسين بن رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود بن سيد على حسينى مرعشى(متوفاى 1064ق)، در شرح و نقد پارهاى از عبارات كتاب «معالمالدين»، نوشته حسن بن زينالدين، است.
اين كتاب، بين سالهاى 1041 تا 1052ق، در قم تأليف شده و به سرعت مورد توجه علما قرار گرفته است.
مؤلف «أعيان الشيعة»، در جلد 6، صفحه 166 راجع به كتاب، مىگويد: «حاشية على معالم الأصول معروفة مطبوعة مستقلة و مع المعالم، مشتملة على تحقيقات أنيفة و صارت مرجع العلماء و محل اعتنائهم».
اگر چه صاحب «روضات الجنات»، تاريخ نگارش حاشيه معالم سلطان العلماء را نزديك به نگارش«معالم الأصول» دانسته، امّا با توجه به عبارتهاى مذكور در مستدركات «أعيان الشيعة» كه تاريخ تأليف كتابهاى سلطان العلماء را بين 1041 تا 1052 مىداند و با توجه به اينكه در تاريخ وفات صاحب معالم (1011ق)، سلطان العلماء حدودا ده ساله بوده است، به نظر مىرسد نظريه مستدركات اعيان صحيح باشد.
مؤلف، تفصيل بسيارى از مباحث مطرح شده را به كتاب حاشيهاش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مىدهد؛ اين نكته، نشانگر آن است كه كتاب حاشيه بر معالم پس از كتاب مذكور تأليف شده است.
ساختار
اين كتاب، به تعبير علامه تهرانى، «شرح بالقول» است؛ يعنى به روش«قوله... أقول...» نوشته شده، اما بايد به اين نكته توجه داشت كه زمانى كه مطالب كتاب توضيح داده مىشود يا علت نظر مصنف بيان مىشود، صرفا لفظ«قوله» آورده شده و اگر مؤلف، نظرى بر خلاف صاحب معالم مطرح كند، معمولا با لفظ«أقول» مىباشد.
گزارش محتوا
مباحث كتاب، داراى تنوع خاصى است كه از توضيح تا نقد و بيان مطالب ادبى و نظاير آن ديده مىشود و حتى گاهى منابع و مآخذ را نيز مشخص مىكند، مثل حاشيه صفحه 203: «و لم يتعرض السيدان أى المرتضى و ابن زهرة» و يا حاشيه صفحه 317: «قوله بعض العلماء و أهل الخلاف هو فخرالدين الرازي نقل عنه العلامة في نهاية الأصول».
از ابتكارات بسيار مهم سلطان العلماء كه علماى بعد از او تا به امروز از او تبعيت كردهاند، بيان اين نظريه است كه تقييد مطلق، موجب مجاز در مطلق نمىشود؛ به خلاف تخصيص عام كه موجب مجاز مىشود، زيرا لفظ مطلق، وضع شده براى ماهيت مجرد از هر قيدى حتى قيد اطلاق؛ بنابراين، تقييد مطلق، موجب استعمال لفظ در غير ما وضع له نمىشود؛ به خلاف عام كه وضع شده براى عموم و استعمال عام در مخصص مجاز است.
مؤلف، در بيان و نقل اقوال و نظريات احتياط مىكند و تا به صحت انتساب نظريهاى به فردى مطمئن نباشد، آن را استناد نمىدهد؛ مثلا در صفحه 289 پس از بيان مذهب خاصى در مسئله واجب موسّع و مضيّق، اينطور مىنويسد: «و اعلم أن هذا منسوب إلى الكرخي و لا تصريح في كلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت كما نقل المصنف».
مؤلف، صرفا به برداشت صاحب معالم از عبارتهاى صاحب نظران اكتفا نكرده، بلكه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مىكند؛ مثلا در بحث مقدمه واجب كه صاحب معالم، در صفحات 60 و 61، نسبت تفصيل بين سبب و غير سبب به سيد مرتضى داده؛ به اين معنا كه مقدمهاى را كه سبب باشد، واجب دانسته و مقدمهاى را كه سبب نباشد، واجب ندانسته است، اين نسبت را رد مىكند و با توضيح عبارت سيد، مقصود اصلى او را بيان مىكند.
مؤلف، با احاطهاى كه بر نظريات مصنف در «معالمالدين» دارد گاهى به تناقض اين نظريات اشاره مىكند، مثل«لا يخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إليه سابقاً و العجب غفلته عنه ثمة، إنما ذكر فى أثناء الاحتجاج الخ في ذكره خلاف ما نقل العلامة في النسخ عن بعض العامة و اختاره»
سلطان العلماء، در موارد زيادى از سيد مرتضى، در مقابل صاحب معالم، دفاع كرده و نظر سيد را ترجيح مىدهد.
مؤلف، به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى، نظير شيخ طوسى، به توجيه و يا حمل كلام او بر معناى صحيح اقدام مىكند، مانند: «و لا يخفى أن العبارة المنقولة فيه يقبل الحمل على ما ذكرنا إلا أن الشيخ أعرف بما فعل فربما كان في كلام ذلك البعض من الأصحاب ما يدل على ما فهم الشيخ(ره) فتدبر».
از خصوصيات ديگر كتاب، ايجاد زمينه براى تفكر مستقل خوانندگان است؛ مثلا در رابطه با مسئله نسخ، اينگونه مىنويسد: «فإن المراد ما ذكرناه إذ لا خلاف في جواز النسخ بعد دخول الوقت و مضي زمان الواسع كما ذكرنا و إن لم يقع الفعل فتأمل في المقام و ارجع إلى كلام القوم حتى يظهر لك حقيقة الحال».
مؤلف، در بسيارى از موارد، از حواشى خود صاحب معالم يا فرزندش، محمد بن حسن بن زينالدين (متوفاى 1030ق)، در توضيح مطالب كتاب استفاده مىكند، مثل: «قال في الحاشية: إنما فسرنا الشافع... و ذكر ابن المصنف أن وجه النظر أن المدعى...»
بسيارى از مطالب حاشيه، بهصورت مستقيم از منابع و مآخذ بيان مىشود و از نقل گفتار، بهصورت حكايت خوددارى مىكند، مثل: «يظهر من كلام الشهيد الثاني رحمه اللّه في تمهيد القواعد» و يا «كما صرح به الآمدي في الأحكام، كما يظهر من كلام المرتضى في الذريعة و غيره».
مؤلف، از طرح بعضى مباحث، بهصورت مفصل، به خاطر طولانى شدن آن، خوددارى كرده است؛ مثلا در بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاى واجب، اينطور مىگويد: «و تحقيق المقام يقتضي بسطاً في الكلام عسى أن يأتى به في رسالة مفردة و اللّه الموفق» و يا اينكه به حواشىاش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مىدهد، مثل: «و تمام تحقيق ذلك في حواشينا على شرح المختصر...».