تفسیر کوثر
نام کتاب | تفسیر کوثر |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | جعفری، یعقوب (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 98 /ج7ت7 |
موضوع | تفاسیر شیعه - قرن ۱۴ |
ناشر | موسسه انتشارات هجرت |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1376 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE2034AUTOMATIONCODE |
تفسير كوثر، اثر يعقوب جعفرى مراغى (جعفرى نيا) از علماى معاصربه زبان فارسى است. نويسنده اين تفسير را اول ذيقعده 1417 مطابق با 21 اسفند 1375 در سن پنجاه سالگى نوشته است. تفسير حاضر دربردارند تفسير بخشى از سوره هاى قرآن از ابتداست.
مؤلف، اين تفسير را «كوثر» ناميده كه به معناى خير كثير و نيكى فراوان و هم، نام كوتاهترين سوره قرآن است و مهمتر اينكه يادآور بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(ع) است زيرا كوثر در آيه إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ به وجود مقدس او تفسير شده و اينكه نسل پيامبر از جانب او در زمين گسترش مىيابد. به همين جهت اين اثر را، به روح مقدس آن بزرگوار اهدا نموده است.[۱]
ساختار
تفسير حاضر شامل شش جلد مىباشد كه در ابتداى جلد اول مقدمهاى از مؤلف دربارهى روش تفسيرى اش ذكر شده و در ادامه به تفسير سوره حمد و بقره پرداخته است. جلد دوم تتمهى سوره بقره و سورههاى آل عمران و نساء اشاره مىشود، در جلد سوم تتمه سوره نساء، مائده و انعام مىباشد، جلد چهارم شامل سورههاى اعراف، انفال و توبه است، در جلد پنچم ابتدا به سخنى از آیتالله سبحانى درباره اين تفسير و ويژگيهاى آن اشاره شده و در ادامه به تفسير سوره يونس، هود، يوسف، رعد و ابراهيم پرداخته شده است. جلد ششم اين تفسير شامل تفسير سورههاى حجر، نحل، اسراء، كهف، مريم و طاها مىباشد. از اين رو مفسر محترم هنوز به تفسير ساير سورههاى قرآن براى چاپ نپرداختهاند.
روش مؤلف در اين تفسير بدينگونه است كه نخست، متن يك يا چند آيه را كه در يك موضوعند را آورده سپس ترجمه فارسى آن را اشاره مىنمايد. آنگاه نكات ادبى آن متن را به طور مستقل خاطرنشان مىسازد و در اين قسمت به شرح و توضيح لغات مشكل و بيان اعراب بعضى از لغات و جملات پرداخته پس از آن وارد تفسير و توضيح آيات شده و مطالبى را كه براى توضيح بيشتر آيه لازم مىدانسته بيان كرده و اگر شأن نزولى بود كه در فهم آيه تأثير دارد آن را نيز آورده است.[۲]
گزارش محتوا
معمولًا در مقدمهى تفاسير، مطالب مفصلى دربارهى تاريخ و علوم قرآنى مىآورند ولى مؤلف از اين كار صرفنظر كرده و توجه خوانندگان را به كتاب «سيرى در علوم قرآن» تأليف خويش، معطوف داشته است و در اينجا فقط روش خود را در تفسير آيات قرآنى بيان مىكند.
مفسر جز در موارد اندكى، به اختلاف مفسران اشاره نكرده و تنها برداشت خودش را از آيه بيان نموده است. همچنين در اين قسمت از ذكر مطالب مفصلى كه مضمون آيه مورد بحث در ميان آن گم مىشود، خوددارى كرده و اين گونه مطالب جنبى را به صورت بحثهاى مستقل و جداگانه آورده كه خواننده پس از فراغت از تفسير آيه مورد بحث، اگر بخواهد موضوعى را كه در آن آيه آمده به تفصيل دنبال كند، به آن بحثهاى مستقل مراجعه نمايد. البته اين بحثها فقط پيرامون بعضى از آياتى است كه بحث مفصلترى را طلب مىكنند و سعى شده كه اين بحثها را در تمام مجلدات تفسير پراكنده كند و چنين نباشد كه به مناسبت آياتى كه در اوايل قرآن آمده همه بحثها را بياورد و جلدهاى بعدى خالى از آن باشد.[۳]
همچنين پس از تفسير آيات، در مواردى كه لازم ديده، رواياتى را كه از حضرات معصومين در تفسير آن آيات آمده، بيان كند و البته رواياتى را كه كوتاه بود با متن عربى و ترجمه آورده ولى متن عربى روايات مفصل را ذكر نكرديم و فقط به ترجمه آنها بسنده نموده است.[۴]
همچنين مفسر محترم سعى نموده از گزارشهاى تاريخى كه مربوط به آيه است و به سند آن دسترسى داشته، اشاره كند به علاوه از گزارشهاى تاريخى ديگر كه مربوط به آن آيه نيست، ولى مىتواند در فهم آن آيه كمك كند استفاده نمايد. وى از منابع معتبرى كه در دست داشته استفاده كرده و در گزارشهاى مربوط به امتهاى پيشين و حوادث تاريخى عصر رسول خدا(ص) زواياى تاريكى بوده كه سعى نموده آنها را روشن نمايد. مثلا وقتى در سوره كهف به جريان ذوالقرنين مىرسد، در مورد اين كه ذوالقرنين كيست، مطالعات گسترده اى نموده، حتى از كتابهاى عهدين (چون نام كوروش در تورات زياد آمده و بعضىها مىگويند منظور از ذوالقرنين كوروش است) و از كتابهاى تاريخى مربوط به ايران باستان استفاده نموده است (چون مىگويند ذوالقرنين كوروش يا داريوش است)، همچنين از منابع تاريخى مربوط به روم بهره برده، زيرا نويسندگان رومى مىگويند ذوالقرنين اسكندر است. وى همه اينها را بررسى نموده، روايات را مشاهده كرده و با اين كه بناى وى در تفسير كوثر بر اختصار بوده است، در اين جا بيست، سى صفحه درباره ذوالقرنين و اين كه ذوالقرنين كيست؟ ياجوج و ماجوج چه قومى هستند؟ و سدّ ذوالقرنين كجا بود، بحث كرده است.[۵]
جلد ششم از تفسير كوثرشامل جزء چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم است كه اين مباحث را دربردارد: مصونيت قرآن از تحريف؛ تعبير «سبعا من المثانى»؛ زنده به گور كردن دختران در عصر جاهلى؛ جامعيت قرآن؛ سه روش تربيتى؛ كنايه در قرآن؛ حتمى بودن سقوط جامعه ها؛ اوقات نماز؛ ذوالقرنين و قوم ياجوج و ماجوج و بحثى درباره استعاره در قرآن.[۶]
وضعيت كتاب
در پايان هرجلد به فهرست مطالب همان جلد اشاره شده است.
پاورقىهاى كتاب مربوط به ذكر اسانيد و توضيح برخى مطالب كتاب مىباشد.
پانویس
منبع مقاله
- متن و مقدمه كتاب
- نشريه آيينه پژوهش، پاييز 1384، شماره 7.
- نشريه آييه پژوهش، مهر و آبان 1382، شماره 82.