لماذا أنا شيعي؟
نام کتاب | لماذا أنا شيعي؟ |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | فقيه، محمدحسين (نويسنده) |
زبان | عربي |
کد کنگره | BP 212/5 /ف7ل8 |
موضوع | شيعه - دفاعيهها و رديهها |
ناشر | مؤسسة دائرة معارف الفقه الاسلامي |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 2004م , 1425ق , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE16788AUTOMATIONCODE |
معرفی اجمالی
لماذا أنا شيعي؟ تألیف محمدحسین فقیه از جمله منابع عربی در معرفی مذهب تشیع و پاسخ به شبهات مخالفین نسبت به مذهب شیعه است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه ناشر و چهار عنوان کلی است که هر عنوان مشتمل بر زیر عناوین و مباحث مرتبط است. نویسنده در مباحث کتاب ابتدا دلیل شیعه بودن خود را با استناد به قرآن و روایات ذکر کرده است. سپس موضوع خلافت نبی مکرم اسلام(ص) را بررسی و نصوص وارده بر این موضوع را متذکر شده است. در انتهای مطالب نیز 13 شبهه که مخالفین بر مذهب تشیع وارد کردهاند را پاسخ گفته است.
گزارش محتوا
نویسنده اولین باب کتاب را با این پرسش آغاز میکند که چرا از ائمه اهلبیت(ع) پیروی کردم؟ سپس در پاسخ، به آیه 36 سوره اسراء «از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چراکه گوش و چشم و دل، همه مسئولاند» و آیه 18 سوره زمر «پس به بندگان من بشارت ده، همان کسانی که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند» اشاره کرده و مینویسد: شیوهای که قرآن به پیروانش عطا کرده، شیوه کلی است که هر انسانی میتواند از آن برای رسیدن بهواقع استفاده کند. حمد و سپاس مخصوص خداست که ما با استناد به عقل و قرآن فرزندان عقیده علمی هستیم... و مسلمان شیعی دوازدهامامی هستیم و همین برای فخر ما کافی است[۱].
از دلایل نویسنده بر شیعی بودن استناد به آیه مودت (آیه 23 شوری) است. وی تصریح میکند که این موضوع در دهها کتاب از منابع اهل سنت ذکر شده و معین کردهاند که منظور از «القربی» چه کسانی هستند. ابونعیم در حلیةالأولیاء، ابن جریر طبری در تفسیرش، جلالالدین سیوطی در درالمنثور، حاکم نیشابوری در مستدرک، زمخشری در کشاف و دیگران به این آیه استناد و بر حب اهلبیت(ع) و تمسک به مودت آنها تأکید کردهاند[۲].
نویسنده دومین عنوان کتاب را با این پرسش مطرح کرده که آیا رسول امتش را بیهوده رها کرد؟ وی پاسخ این پرسش را نیز با تأکید و تکرار عبارت «انا شیعی» آغاز میکند. وی به مواردی که پیامبر برای مدت کوتاهی از مدینه رفته و برای خود جانشین انتخاب کرده اشاره میکند: مثلاً کوه احد بهاندازه یک مایل از مدینه فاصله دارد و با این وصف پیامبر(ص) در مدتی که برای جنگ از مدینه خارج شد و در مدینه نبود برای خود جانشینی انتخاب نمود؛ همچنین در زمانی که مشغول به غزوه خندق بود برای اهل مدینه شخصی را بهعنوان مرجع مردم معین نمود؛ جانشینی علی(ع) در مدینه در غزوه تبوک نیز بسیار مشهور است که در منابعی چون صحیح مسلم، مسند احمد، خصائص نسائی و طبقات ابن سعد نیز میتوان آن را مشاهده نمود[۳]. شیعه معتقد است که پیامبر(ص) نسبت به تعیین خلافت موضعی ایجابی (مثبتی) داشته است و برای آینده امت برنامهریزی کرده و رهبری سیاستمدار و زعیمی دینی و مرجعی علمی برای پس از خود معین فرموده است[۴].
مطلب دیگر نصوص وارده بر خلافت امام على(ع) که ذکر کرده که عبارت است از: حدیث انذار، حدیث ولایت، حدیث منزلت، حدیث غدیر. در ادامه نصوص وارده بر امامت ائمه(ع) پس از نبی(ص) مورد بررسی قرار گرفته است. شکی نیست که مقصود از حدیث خلفای دوازدهگانه همان حدیث ثقلین است. تفسیر واحد از این دو حدیث همان است که مذهب امامیه به آن معتقد است و تفسیر این دو حدیث به تفسیر دیگری ممکن نیست[۵].
بخش عمدهای از کتاب به بررسی و پاسخ به شبهات معاندین شیعه اختصاص یافته است. در اولین شبهه چنین آمده که «عبدالله بن سبأ» که مردی یهودی بوده اسلام آورد و بین مردم اسطوره وصایت امام على(ع) از نبی(ص) را پخش کرد و از اینجا مذهب شیعه پای گرفت. نویسنده در پاسخ به این شبهه مینویسد: برای من مهم نیست که ابن سبأ وجود داشته یا نداشته و این کار را کرده یا نکرده است. آنچه مهم است این است که خود رسولالله(ص) همچنان که فرمود «این علی و پیروانش بهترین مردم هستند» تشیع را بنیان نهاد. ادیب معاصر دکتر طه حسین، ابن سبأ را شخصیتی توهمی دانسته که دشمنان شیعه آن را خلق کردهاند. سید مرتضی عسکری نیز در کتابش «عبدالله بن سبأ» با ادله، اسطوره بودن این شخصیت را اثبات کرده و حقیقت را مانند خورشید روشن کرده است[۶].
از شبهاتی که به شیعه نسبت میدهند به سبب وجود بعضی روایات در کافی و مانند آن در کتب اربعه است که از آنها بوی غلو استشمام میشود یا مفهومی که برخی از مردم آن را نمیپذیرند. در پاسخ به این شبهه باید گفت که شیعه معتقد نیست که هر آنچه از احادیث در کتب اربعه آمده صحیح است؛ و چگونه میتواند قائل به صحت همه روایات باشد با اینکه تناقض برخی روایات واضح است و شیعه هم مانند صحیح بخاری و مسلم قائل به صحت آنها نیست. همه روایات شیعه نیازمند نقد و بررسی هستند و لذا از زمانهای دور علمای شیعه علم رجال را تألیف کردهاند. پس تمام روایات کتب اربعه اگر صحیح یا ضعیف باشد در معرض بررسی سندی و متنی است[۷].
از دیگر شبهات غلو در اهلبیت(ع) است. پاسخ این شبهه این است که اهلبیت(ع) بیش از همه با غلو و غالیان مبارزه میکردند و شیعه در این موضوع از اهلبیت(ع) پیروی میکند. فقهای شیعه نیز به نجاست غالیان همچون نواصب فتوا دادهاند[۸].
آخرین شبهه کتاب به موضوع صحابه اختصاص دارد. شبهه ازاینقرار است که شیعه نسبت به صحابه رسولالله(ص) موضع سلبی (دشمنی) دارد و در قبال آنها جبهه میگیرد و صحابه را قبول ندارد. پاسخ این است که اگر معنای صحابی هرکسی است که پیامبر(ص) را دیده و با او معاشرت کرده است، ما در این موضوع پیرو قرآن هستیم آنجا که میفرماید: «بعضی از اهل شهر مدینه، بر نفاق ماهر و ثابتاند و شما از نفاقشان آگاه نیستید و ما از باطن ناپاک آنها آگاهیم» (توبه: 101) و آنجا که میفرماید: «اگر فاسقی برای شما خبری آورد...» بنابراین شیعه همه صحابه را دوست ندارد چراکه بهتصریح قرآن در میان آنها منافقین هم هستند و ما نمیتوانیم منافقین را دوست داشته باشیم. پس قاعده عادل دانستن همه صحابه رسول(ص) به دلیل قرآن باطل است[۹].
وضعیت کتاب
منابع و فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. در پاورقیهای کتاب علاوه بر آدرس آیات و روایات، مستندات مطالب، ارجاعات و توضیحات خوبی ذکر شده است.
ترجمه کتاب با عنوان «چرا شیعه هستم؟» به قلم مرتضی الیاسی توسط مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی در سال 1386 منتشر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.