محقق ترمذی، سید برهان‌الدین حسین

    از ویکی‌نور
    محقق ترمذی، برهان‌الدین حسین
    نام محقق ترمذی، برهان‌الدین حسین
    نام های دیگر
    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 638 هـ.ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مولف AUTHORCODE7543AUTHORCODE


    «سيد برهان‌الدين محقق حسينى ترمدى (ترمذى)» از سادات حسينى (ترمد) ترمذ بوده كه در سال 560 يا 561ق متولد شده است. وى از صوفيان مشهور بوده و از جمله پيران مولانا جلال‌الدين محمد بلخى مى‌باشد و در ميان مردم خراسان به سيد سِردان شهرت داشت.

    وى در عنفوان جوانى به بلخ آمد و بر اثر آشنايى با بهاءالدين ولد، شاگرد و مريد وى شد. قابليت، كشش و تعلق شديد او به شيخش بهاءولد موجب آن شد كه شيخ او را بركشيد و مورد (عطاى بيحد) قرار داد و وظيفه تربيت و سرپرستى فرزندش جلال‌الدين محمد را به عهده او گذاشت كه مولانا خود نيز ضمن اشاره به اين معنى، از وى ستايش كرده است.

    وى پس از جدايى از بهاءولد ظاهراً به زادگاهش ترمذ بازگشته، مجالس وعظ و تذكير داشته و در ميان اهالى شهر از عزت و اعتبار خاصى برخوردار بوده است. بعد از مدتى وى بار ديگر هواى پيوستن به بهاءالدين ولد را كرد. گفته‌اند كه او در واقعه‌اى ديد كه پيرش فوت شده است، ازينرو در ترمذ عزادارى كرد. باز در واقعه‌اى ديگر دريافت كه پيرش از او مى‌خواهد كه به نزد فرزندش جلال‌الدين محمد رود و وى را تنها نگذارد.

    لذا سيد با وجود اصرار بزرگان ترمذ بر ماندن، رو به سوى روم نهاد. سلطان ولد در اين زمينه چنين مى‌گويد:

    سيد برهانالدين ترمذى پس از مدتى، ظاهراً پس از فرونشستن فتنه مغول، جوياى پيرش شد، تا آن‌كه يكى از بزرگان به او اطلاع داد كه بهاءالدين ولد در روم است. پس رخت سفر بربست و به سوى روم حركت كرد و در 629ق يعنى يكسال پس از درگذشت بهاء ولد به قونيه رسيد.

    پس از مرگ بهاءالدين ولد، جلال‌الدين محمد خود را با غربت و مهجورى سختى مواجه يافت ياد و بلخ و سمرقند و خاطره آب آموى و دره‌هاى سغد و فرغانه را در خاطرش زنده مى‌كرد. در گيرودار اين احوال، سيد برهان ترمذى شاگرد ديرينه و مريد وفادار بهاء ولد و مربى مهربان و محبوب دوران كودكى جلال‌الدين محمد به قونيه رسيد، اما به مجرد ورود يا اندكى پيشتر، با تأثر و اندوه بسيار خبر يافته بود كه سلطان العلماى بلخ يك سال قبل از ورود وى، در اين شهر درگذشته بود. هنگام ورود سيد به قونيه، مولاناى جوان در لارنده بود، شهرى كه در سال‌هاى جوانيش براى اولين بار در آن‌جا به وعظ پرداخته و زن و فرزند يافته بود، اما به مجرد آگهى از ورود سيد برهان با عجله خود را به قونيه رسانيد.

    ديدار سيد براى وى تسكين و تسلاى فوق العاده گرديد. مولانا كه در اين ايام 25 بهار عمر را ديده بود، با سيد، اين مربى محبوب ديرين خويش از سر تسليم و ارادت سخن گفت و متابعت او را مثل متابعت پدر بر خود واجب دانست و خود را همچنان شاگرد و محتاج تربيت و ارشاد وى يافت و اسرار تصوف و عرفان را از او فراگرفت. سپس به اشارت آن جناب، قونيه را به قصد ادامه تحصيل به جانب شام و حلب كه مراكز علمى آن روزگار بود، ترك كرد.

    سيد برهان اكثر اوقات خويش را در شهر زيبا و آرام قيصريه مى‌گذرانيد و در ايام تحصيل و مسافرت مولانا، مكرر به قونيه مى‌آمد و از خانواده و تربيت فرزندان مولانا نظارت مى‌كرد.

    هفت سال تحصيل، رياضت و تفكر كه قسمتى از آن در حلب و دمشق، در مدرسه‌ها و قسمتى ديگر در قيصريه يا قونيه، در خانقاه و يا خانه اما تحت ارشاد و نظارت سيد ترمذى كه به درجه قطبيت رسيده بود به سر آمد، جلال‌الدين محمد را به يك مفتى عالم و در عين حال سالك متوحد و عارف تبديل كرد. وقتى در سنين 33 سالگى از شام و از طري‍-ق قيصريه به قونيه بازآمد، جلال‌الدين محمد بلخى، مولاناى روم و مفتى بزرگ عصر تلقى مى‌شد.

    سيد برهان او را در علم قال و علم حال چنان كه آرزو كرده بود، يافت. مولانا هم بعد از سال‌هاى دورى، دوباره چنان به صحبت او أنس يافت كه به آسانى نتوانست به بازگشت سيد به قيصريه رضايت دهد و عاشقانه به سيد پير ارادت مى‌ورزيد. اما اين مربى غمخوار و دلسوز، چند هفته پس از بازگشت مولانا از شام در سال 638ق به عمر 78 سالگى در قيصريه درگذشت و مولانا را يك بار ديگر به سوگ نشاند.

    ترمذى علاوه بر مولوى، مريدان ديگرى نيز تربيت كرد از جمله صلاح‌الدين زركوب كه مولانا او را فرزند جان خود مى‌خواند.

    ترمذى چنان‌كه از زندگينامه‌اش بر مى‌آيد، اغلب در حالت جذبه به سر مى‌برده و از او اثرى كه خود تأليف كرده باشد برجاى نمانده است، ولى تقريرات او را برخى از مريدانش به صورت كتاب در آورده‌اند، از جمله: معارف كه مجموعه‌اى است از مقالات و مواعظ تقريرى او در فاصله سال‌هاى 629 تا 638 هنگام اقامت در آسياى صغير (بلاد روم) كه يك يا چند تن از حاضران آن‌ها را مرتب و مدون ساخته‌اند.


    وابسته‌ها

    معارف