المطالب العالية من العلم الإلهي

    از ویکی‌نور
    المطالب العالیه من العلم الالهی
    نام کتاب المطالب العالیه من العلم الالهی
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان فخر رازی، محمد بن عمر (نويسنده)

    سقا، احمد حجازی (محقق)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏205‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏3‎‏م‎‏6‎‏
    موضوع کلام اهل سنت - قرن6ق.
    ناشر دار الکتاب العربي
    مکان نشر بیروت - لبنان
    سال نشر 1407 هـ.ق
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE1154AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    المطالب العالية من العلم الإلهي يكى از مهم‌ترين آثار كلامى فخر رازى، بلكه اشاعره محسوب مى‌شود. مؤلف از مباحث كلامى و فلسفى آنچه را كه حول عقائد بوده، در اين كتاب جمع كرده است. او موضوع كتاب خود را ذات خداوند و صفات بارى تعالى قرار مى‌دهد..[۱]

    اما در مورد نبوت و معاد قائل است، هر كس كه به وجود خداوند معتقد باشد، او را لازم مى‌آيد كه قائل شود به اثبات نبوت، ملائكه، بعث و سائر امورى كه به طريق وحى به ما رسيده است.

    گرچه چنين علمى در لسان علما به علم العقيده يا علم كلام و علم توحيد معروف است؛ ولى مؤلف از آن تعبير مى‌كند، به العلم الالهى و مى‌گويد «هذا كتابنا فى العلم الالهى و هو المسمى فى لسان اليونانيين باثولوجيا».[۲] و شايد همين تعبير مؤلف باعث شده است كه ابن قفطى، در تاريخ الحكماء بگويد المطالب العاليه از آثار فخر رازى در موضوع حكمت مى‌باشد..[۳]

    تاريخ نگارش اين كتاب كاملا مشخص نيست؛ اما آنچه مسلم است كه اين كتاب از تأليفات اواخر عمر مؤلف مى‌باشد. ابن تيميه حرانى در كتاب بيان موافقة صريح المعقول مى‌گويد: «كتاب المطالب العالية آخر ما صنفه الامام و جمع فيه غاية علومه».

    ساختار و گزارش محتوا

    اين كتاب در يك مقدمه و 9 جزء نوشته شده است كه به تفصيل مى‌آيد:

    1. مقدمه: مقدمۀ كتاب از چهار فصل تشكيل مى‌شود كه عبارتند از:
      الف- الفصل الاول فى بيان ان هذا العلم اشرف العلوم على الاطلاق: مؤلف در اين فصل أشرفيت علم الهى (يا به تعبير ديگر علم كلام) را بر ديگر علوم اثبات مى‌كند.
      ب- الفصل الثانى فى انه هل للعقول البشريه سبيل الى تحصيل الجزم و اليقين فى هذا العلم: مؤلف در اين فصل، يكى از مباحث مهم معرفت شناسى را مطرح مى‌كند(آيا اصلا عقل انسان راهى به جزم يقين دارد يا نه؟).
      ج- الفصل الثالث فى ان تحصيل هذه المعارف المقدسه هل الطريق اليه واحد ام اكثر من واحد.
      مؤلف در اين فصل به شيوۀ بحث در علم كلام مى‌پردازد و طرق آن را بيان مى‌كند.
      د- الفصل الرابع فى ضبط معاقد هذا العلم: مؤلف در اين فصل چگونگى تقسيم مباحث الهى را بيان مى‌كند.
    2. الجزء الاول: جزء اول كتاب در بيان ادلۀ اثبات خداوند مى‌باشد كه سه قسمت مى‌باشد، كه هر كدام از فصولى تشكيل يافته‌اند كه عبارتند از:
      القسم الاول فى ذكر الدلائل القطعيه اليقينية: مؤلف در اين بخش طى 24 فصل، ادلۀ يقينى اثبات وجود خداوند و اثبات صفات بارى تعالى را بيان مى‌كند. او ابتداء در طى چند فصل مباحث عامۀ مربوط به ممكن، واجب، علة، معلول، ابطال دور و تسلسل را بيان كرده، سپس وجود خداوند را با برهان امكان و وجوب و برهان حدوث اثبات مى‌كند. او در بين اين ادله علم و قدرت خداوند را هم اثبات مى‌كند.
      القسم الثانى فى تفصيل الدلائل الدالة على وجود الاله القديم: اين قسم از سه فصل تشكيل مى‌شود. مؤلف در اين قسم وجود خداوند را با استناد به رواياتى از پيامبر اكرم(ص) و اميرالمومنين(ع) و امام صادق(ع) و كلماتى از خليفۀ دوم و شافعى و ابوحنيفه اثبات مى‌كند. بلكه او براى اثبات خداوند استناد مى‌كند به اجماع ملل و اديان جهان و استشهاد مى‌كند به كلمات آنها. او براى اثبات خداوند به ادلۀ عرفاء و منجمين اشاره مى‌كند و قائل است آنچه در قسم اول در اثبات خداوند ذكر شد، ادلۀ يقينى و قطعى بوده و آنچه اينجا بيان شد ادلۀ ظنى و اقناعى مى‌باشد.
      القسم الثالث فى الكلام فى الوجوب و الوجود و الارادات و التعين و الماهية: در اين قسم مؤلف در 7 مسأله واجب لذاته بودن خداوند را اثبات مى‌كند و اين كه ماهيت او عين وجودش است و او قديم و ازلى است.
    3. الجزء الثانى: اين جزء كتاب اختصاص دارد، به صفات سلبيه حضرت بارى تعالى كه از دو قسم و بيست فصل تشكيل يافته است:
      القسم الاول فى بيان كونه سبحانه و تعالى منزها عن التحيز و الجهة: مؤلف در طى 17 فصل ذيل نفى تحيز و جهة از خداوند به بحث از مجموعه‌اى از صفات سلبيه خداوند مى‌پردازد: همچون جسم نبودن خدا، جوهر نبودن خدا، كيف نداشتن خدا، متناهى نبودن خدا، حال نبودن خدا، نفى اتحاد، محل نداشتن خدا و...
      القسم الثانى فى بيان انه سبحانه و تعالى منزه عن الضد و الند: مؤلف در اين قسم طى 3 فصل توحيد خداوند را بيان كرده و بحث مى‌كند كه آيا وحدت خداوند، عين ذاتش است يا صفتى است كه قائم به ذات مى‌باشد.
    4. الجزء الثالث: اين جزء كتاب به مباحث مربوط به صفات ثبوتيه خداوند؛ همچون قدرت، علم، حيات، سمع، بصر، تكلم، بقاء و حكمت خداوند اختصاص يافته است كه در طى 9 باب نگارش يافته است.
      الباب الاول فى احكام الدواعى و الصوارف: مؤلف براى اين كه قدرت خداوند را اثبات كند و حقيقت قدرت او را بيان كند، ابتداء مقدمه‌اى در دواعى و صوارف و چگونگى فاعل بودن بنده‌ها بيان مى‌كند. او اين مطلب را در 11 فصل توضيح مى‌دهد.
      الباب الثانى فى البحث عن الفرق بين القادر و بين الموجب و استقصاء الكلام فيه: مؤلف در اين باب بحث مى‌كند از قادر و موجب و فرق اين دو در نزد فلاسفه و متكلمين و فلاسفه و اهل اديان.
      الباب الثالث فى كونه تعالى عالما: مؤلف در اين باب در 7 فصل بيان مى‌كند حقيقت علم و ادراك را و ادلۀ اثبات علم براى خداوند را شمرده و چگونگى علم خداوند به جزئيات و معدومات را بيان كرده و اثبات مى‌كند.
      الباب الرابع فى كونه تعالى مريدا: مؤلف در اين باب ابتداء اثبات مى‌كند اراده خداوند را، سپس در 2 فصل بحث مى‌كند از حقيقت اراده و از لذت و ألم.
      الباب الخامس فى كونه تعالى سمعيا بصيرا: در اين باب مؤلف سميع و بصير بودن خداوند را اثبات مى‌كند. الباب السادس فى كونه تعالى متكلما: مؤلف در يك مسأله از حقيقت كلام بحث مى‌كند و در مسألۀ ديگر متكلم بودن خداوند را اثبات مى‌كند.
      الباب السابع فى كونه تعالى قديما باقيا: مؤلف در اين باب آراء و ادلۀ قائلين به اين كه قدم و بقاء از صفاتى است كه عين ذات مى‌باشد را آورده و احتجاجات مخالفين را كه قائل به زيادت اين صفات بر ذات بارى تعالى مى‌باشد را نيز بيان مى‌كند.
      الباب الثامن فى كونه تعالى حيا: مؤلف حقيقت حيات را بيان كرده و آن را براى خدا اثبات مى‌كند.
      الباب التاسع كلمات فى الصفات: مؤلف در اين باب طى 11 فصل به مباحث كلى پيرامون صفات مى‌پردازد. او بحث مى‌كند كه آيا صفات منحصر در قدماء ثمانيه مى‌باشد يا نه؟ و بحث مى‌كند از زيادت صفات بر ذات و تقسيم مى‌كند اسماء الهى را و در آخر بحث مى‌كند از حكمت الهى و سازگارى آن با حسن و قبح عقلى و اين كه آيا واجب است خداوند مصالح بندگان را مراعات كند يا نه؟
    5. الجزء الرابع فى مباحث الحدوث و القدم و اسرار الدهر و الازل: مؤلف مباحث مربوط به حدوث و قدم عالم را در دو قسم بيان مى‌كند.
      القسم الاول فى مباحث القائلين بالقدم: اين بخش از 12 مقاله تشكيل يافته است. مقاله اول اختصاص دارد به مقدمات و مبادى اين بحث؛ همچون تفسير عالم، حدوث، قدم و... و در مقاله‌هاى بعدى ادلۀ قديم بودن عالم را بيان كرده و به شبهات وارده جواب مى‌دهد.
      القسم الثانى فى مباحث القائلين بالحدوث: اين بخش كتاب از 4 مقاله تشكيل يافته است.
      مقاله اول در اثبات حدوث عالم با استناد به وجود حركت در اجسام مى‌باشد. مقاله دوم در بيان مجموعه‌اى از ادله‌هاى متكلمين بر اثبات حدوث عالم است. مقاله سوم در اثبات فاعل مختار بودن خداوند با استفاده از براهين عقلى و آيات قرآنى مى‌باشد. مقالۀ چهارم در مباحث مربوط فاعل و فعل(علة و معلول) و صادر اول و علت حدوث عالم و... است.
    6. الجزء الخامس فى الزمان و المكان: اين جزء از دو مقاله تشكيل يافته است:
      المقالة الاولى فى الكلام فى الزمان: مقاله اولى كه از 11 فصل تشكيل شده، به مباحثى پيرامون زمان همچون: ادلۀ نفى زمان، اثبات زمان، ماهيت زمان، حقيقت آن و دهر و سرمد و فرق آنها با زمان و حادث بودن زمان پرداخته است.
      المقالة الثانية فى الكلام فى المكان: مؤلف در اين مقاله طى 7 فصل مباحث مربوط به مكان را بيان مى‌كند. عمده مباحث اين مقاله را بحث از خلاء و نفى آن و مباحث پيرامون آن تشكيل مى‌دهد.
    7. الجزء السادس فى الهيولى: اين جزء از يك مقدمه در بيان معناى هيولى و مراتب آن و چهار مقاله تشكيل يافته است، مقالات اين جزء عبارتند از:
      المقالة الاولى فى ذاتيات الجسم: مؤلف در اين مقاله طى 8 فصل جسم را تعريف كرده است. آراء علماء را در مورد جزء لا يتجزئ بيان نموده و جوهر فرد را با استفاده از احوال حركت و زمان و با استفاده از اصول هندسى اثبات مى‌كند.
      المقالة الثانية فى ذكر دلائل نفاة الجوهر الفرد: اين مقاله از 10 فصل تشكيل يافته است.
      مؤلف ادلۀ كسانى را كه جوهر فرد را نفى مى‌كنند، به ده گروه تقسيم كرده است و در هر فصل گروهى از اين ادله را بيان كرده و به بعضى از آنها جواب مى‌دهد.
      المقالة الثالثة فى بقية احكام الاجسام: در اين مقاله مؤلف طى 3 فصل به بيان احكام اجسام مى‌پردازد. او براى تناهى ابعاد اجسام دليل اقامه مى‌كند و بيان مى‌كند كه اجسام در ذات و ماهيت متماثل هستند.
      المقالة الرابعة فى الكلام فى الهيولى الاولى و تغاريعها: اين مقاله اختصاص دارد به مباحث مربوط به هيولى اولى. مؤلف در 3 فصل ادلۀ مثبتين هيولى را بيان مى‌كند و بعد به آنها جواب داده و به بيان ادلۀ نافين هيولى مى‌پردازد.
    8. الجزء السابع فى الارواح العالية و السافلة(نفس): اين جزء كتاب به مباحث پيرامون نفس پرداخته است. مؤلف در طى 5 مقاله مباحثى را حول نفس ناطقۀ انسانى، نفوس فلكيه و عقول بيان مى‌كند. مقالاتى كه در اين جزء مورد بحث واقع شده است، عبارتند از:
      المقالة الاولى فى المقدمات: مؤلف مباحثى را به عنوان مقدمه در اين مقاله مى‌آورد كه عبارتند از: تعريف نفس، تقسيم موجودات روحانى و اثبات موجودات روحانى كه مجموعا 4 فصل مى‌باشد.
      المقالة الثانية فى بيان ان النفس الانسانية هل هى جوهر مجرد عن الحجمية و الحلول فى الحجمية ام لا: مؤلف در اين مقاله طى 7 فصل مذاهب علماء را در مورد نفس بيان مى‌كند و اين كه آيا نفس مجرد است يا مادى را بيان كرده و با ادلۀ عقليه و نقليه وجود نفس مجرد را اثبات مى‌كند.
      المقالة الثالثة فى صفات النفوس البشرية: اين مقاله از 23 فصل تشكيل شده است.
      مؤلف در اين مقاله ابتداء بحث مى‌كند از وحدت نفوس، موضع نفس، حادث بودن و قديم بودن نفس.
      سپس به مباحث معاد مى‌پردازد، مباحثى؛ همچون تناسخ، بقاء نفس بعد از موت بدن و اينكه نفس همچنانكه در اين عالم مدرك كليات و جزئيات است، در آخرت هم عالم به جزئيات خواهد بود. او به طريق اين مباحث معاد روحانى را اثبات مى‌كند و اثبات مى‌كند كه لذات عقلى اشرف و اكمل از لذات حسيه هستند.
      المقالة الرابعة فى البحث عن احوال الارواح السفلية المسماة بالجن و الشياطين: در اين مقاله طى 3 فصل بحث شده است از جن و شيطان و اين كه آيا اين دو امكان وجودى دارند و يا نه؟ سپس‌بر وجودشان ادله‌اى اقامه كرده است و از حقيقت الهام و وسوسه بحث كرده است.
      المقالة الخامسة فى تفاصيل الكلام فى الارواح العالية الفلكية: مؤلف در اين مقاله در 9 فصل ابتدا اثبات مى‌كند كه افلاك حى و ناطق هستند و به بعضى از صفات آنها اشاره كرده و محرك آنها را بيان مى‌كند. در ادامه صفات نفوس فلكى را از ديدگاه اصحاب طلسمات و قرآن بررسى كرده و افضل بودن ملائكه را از انسان را در آخر اثبات مى‌كند.
    9. الجزء الثامن فى النبوات و ما يتعلق بها: اين فصل از 3 قسم تشكيل يافته است.
      القسم الاول فى تقرير القول بالنبوة عن طريق المعجزات: در اين قسم بر وجود پيامبر با معجزات استدلال شده است. مؤلف در 14 فصل شبهاتى را كه مخالفين اين استدلال بيان كرده‌اند، تقرير مى‌كند و در فصلى به همۀ اين شبهات جواب مى‌دهد. البته به جاى اين كه تك‌تك شبهات را بيان كند و به آنها پاسخ دهد، كليات و اصولى را بيان مى‌كند كه به نظر او اگر كسى اين اصول را بپذيرد، ديگر هيچ يك از شبهات وارد نمى‌شود.
      القسم الثانى فى تقرير القول بالنبوة عن طريق آخر: مؤلف غير از طريق معجزه از طريق ديگرى نيز براى وجود پيامبر استدلال مى‌كند. او مى‌گويد: كسى كه قدرت بر تكميل ناقصين دارد نبى است و براى تقرير اين طريق از آيات قرانى استفاده مى‌كند.
      القسم الثالث: فى الكلام فى السحر و اقسامه: مؤلف در اين قسم طى 6 فصل به طور تفصيلى به مباحث سحر، طلسم، چگونگى تأثير موثرات سماويه و چگونگى تأثر اجسام ارضيه مى‌پردازد.
    10. الجزء التاسع فى الجبر و القدر: اين جزء از يك مقدمه در مورد خلق افعال و اقوال متكلمين در اين زمينه و از 9 باب تشكيل يافته است. ابواب اين جزء عبارتند از:
      الباب الاول فى تقرير الدلائل العقلية على ان افعال العباد كلها بتقدير الله و ان العبدغير مستقل بالفعل و الترك: مؤلف در اين باب طى 3 فصل اولا اثبات مى‌كند، انسان استقلالى در افعالش ندارد. ثانيا اثبات مى‌كند قدرت انسان تأثيرى در ايجاد چيزى ندارد كه براى اثبات هر يك از اين دو مطلب ده برهان اقامه مى‌كند. ثالثا با اقامۀ پنج برهان اثبات مى‌كند كه ايمان و كفر ممكن نمى‌باشد، مگر با تخليق خداوند.
      الباب الثانى فى تقرير الدلائل القرآنية على ان خالق اعمال العباد هو الله: مؤلف در اين باب طى 4 فصل آياتى را كه مناسب جبر هست بيان كرده و آنها را توضيح مى‌دهد.
      الباب الثالث فى الدلائل الاخبارية فى مسألة خلق الافعال: اين باب از دو فصل تشكيل يافته:
      مؤلف در فصلى ابتداء متذكر مى‌شود كه آيا در اين مسأله مى‌توان به اخبار آحاد استناد كرد و يا نه و در فصل ديگر، اخبارى را كه حول قضاء و قدر است، بيان مى‌كند.
      الباب الرابع فى الاثار الواردة عن علماء السلف فى القضاء و القدر: مؤلف در اين باب اقوال و حكاياتى را از علماء سلف جبريه در مورد قضاء و قدر بيان مى‌كند.
      الباب الخامس فى حكاية الشبه العقلية التى عليها تعويل قول المعتزله فى قولهم الانسان يخلق أفعال نفسه: مؤلف طى 2 فصل در اين باب شبهات عقلى معتزله را بيان كرده و جواب مى‌دهد.
      الباب السادس فى حكاية الدلائل القرآنية التى يتمسك بها المعتزله: مؤلف آياتى را كه معتزله در اثبات قدر به آنها استناد مى‌كنند را به 20 نوع تقسيم كرده و براى هر نوع مواردى از قرآن بيان كرده و به آنها جواب مى‌دهد.
      الباب السابع فى تمسكات المعتزلة بالاخبار: رواياتى را كه معتزله براى اثبات قدر آورده‌اند، مؤلف در اين باب بيان كرده و نقد مى‌كند.
      الباب الثامن فى شرح الآثار المروية عن الصحابة و التابعين التى تمسك بها المعتزله: مؤلف در اين باب كلمات صحابه و تابعين را كه معتزله براى اثبات قدر به آنها استناد كرده‌اند، نقل و نقد مى‌كند.
      الباب التاسع فى بيان ان الله تعالى قد يمنع المكلف عن الايمان بالقهر و القسر: مؤلف در اين باب به يكى از مسائل قديمى كلام(بحث از هدايت و اضلال خداوند) مى‌پردازد.

    ويژگيها

    1. اثرى ممتاز در كلام: اين كتاب يكى از بهترين كتب فخر رازى، بلكه از بهترين كتب كلامى محسوب مى‌شود، به همين خاطر مورد توجه متكلمين واقع شده است.اين كتاب حاصل سال‌ها تلاش علمى و تحقيقى مؤلف مى‌باشد، چنان كه ابن تيميه مى‌گويد: «مطالب عاليه آخرين كتابى است كه امام فخر رازى تأليف نموده و او در اين كتاب غايت علومش را جمع كرده است».
    2. آخرين مبحث كتاب: محمد صالح زركان در كتاب «فخرالدين الرازى و آراؤه الكلامية» كتاب القضاء و القدر را از اين كتاب ندانسته و گفته كه نبوت آخرين جزء المطالب العاليه مى‌باشد و ظاهرا اين مطلب از نقصان نسخه‌هاى موجود در دست ايشان ناشى شده است كه با اندك تأملى در خود كتاب قابل حل است. مؤلف در مقدمه كتاب هنگام ضبط ابواب كتاب مبحثى را هم به «الكلام فى القضاء و القدر» اختصاص مى‌دهد.[۴] و در مبحث نبوت، يعنى جزء 8 كتاب چنين مى‌گويد: «ان القول بالجبر حق و تمام الكلام فى هذا الباب سيأتى فى الكتاب التاسع».
    3. استقلال بعضى اجزاء كتاب: اكثر اجزاء اين كتاب مستقل بوده و در موضوع خود جامع مى‌باشد. از اين‌رو بعضى از سيره‌نويسان به اشتباه بعضى از اجزاء اين كتاب؛ همچون كتاب النفس، كتاب النبوة، كتاب القضاء و القدر را به عنوان آثار مستقلى در بين آثار فخر رازى نام برده‌اند، بلكه بعضى از آنها مستقلا چاپ شده است؛ مثلا كتاب القضاء و القدر با تحقيق محمد المعتصم بالله البغدادى در بيروت به عنوان كتابى مستقل از مؤلف به چاپ رسيده است.
    4. جايگاه ادلۀ گمان‌آور در علم كلام: يكى از بحث‌هايى كه بايد به عنوان مقدمۀ علم كلام مورد بحث واقع شود، ادله‌اى است كه در علم كلام مى‌توان از آنها استفاده كرد.
      مؤلف گرچه اعتقاد دارد به اينكه ادلۀ گمان‌آور نمى‌توانند مستند آراء اعتقادى باشند؛ اما ادلۀ ظنيه وقتى با هم جمع مى‌شوند از اجتماع آنها يقين حاصل مى‌شود، لذا استفاده از جدليات را در مسائل اعتقادى جائز مى‌داند.[۵] فخر رازى يكى از مشكلات موجود در اعتقاديات را وجود اخبار واحدى مى‌داند كه موجب وجود اعتقادات ضد و نقيض شده است. او بحث مفصلى حول ادلۀ كسانى كه اخبار واحد را حجت نمى‌دانند، بيان كرده است و خود نيز در آخر، حرف آنها را قبول كرده و مى‌گويد «ما هم قبول مى‌كنيم كه اين اخبار صرفا گمان‌آور هستند و لكن وقتى دلائل عقلى بر مطلبى دلالت كردند و ظاهر آيات و روايات هم آن را تأييد كرد، يقين ما تقويت شده و شبهات زائل مى‌گردند.».[۶]
    5. انتقاد از فلاسفه: مؤلف در موارد عديده‌اى بر آراء فلاسفه اعتراض كرده است. او كلمات فلاسفه را حول صادر اول به تفصيل آورده و بر هر كدام از آنها نقدهايى بيان مى‌كند و در آخر نتيجه مى‌گيرد كه «ان الاصل الذى فرعوا عليه هذه الكلمات هو قولهم الواحد لا يصدر عنه الا الواحد و قد بينا ضعف دلائلهم فى تقرير هذا الاصل»..[۷]
    6. انصاف مؤلف: معمولا علماء اهل سنت با شيعه به انصاف رفتار نكرده‌اند، بلكه خيلى از رفتارهاى آنها و افكارشان نسبت به شيعه قابل توجيه عقلانى نيست. يكى از اين امور قبول نكردن روايات شيعه است. اين امر مؤلف كتاب را كه خود سنى اشعرى است به تعجب واداشته و مى‌گويد: «و العجب من هولاء المحدثين انهم يقولون فلان متهم بالرفض فلا تقبل روايته و لم يقل احد منهم فلان مصرح بالتشبيه فكان جاهلا بربه فوجب ان لا تقبل روايته لأن الطعن فى ابوبكر و عمر لا يزيد على الطعن فى ذات الله تعالى و فى صفاته».[۸]
    7. زيارت اهل قبور: يكى از مسائلى كه وهابى‌ها در اسلام بدعت نهادند، حرمت زيارت قبور انبياء و اولياء و مومنين مى‌باشد. مؤلف علاوه بر اين كه استحباب اين امر را قبول دارد، از حيث عقلى نيز علت حسن آن را بيان مى‌كند. او براى اين امر فصلى اختصاصى دارد. «الفصل الثامن عشر فى بيان كيفية الانتفاع بزيارة الموتى و القبور».[۹]
    8. طريق شناخت پيامبر: متكلمين راه شناخت پيامبر راستين را از پيامبران دروغين، ظهور معجزه به دست پيامبر واقعى مى‌دانند؛ اما مؤلف راهى ديگر براى شناخت پيامبر ارائه مى‌دهد.
      او مى‌گويد ما يك سرى حقائقى داريم كه انسان بدون واسطۀ پيامبر مى‌تواند، ادراك كند. اگر كسى ادعاى نبوت كرد و حرف‌هاى او موافق حقائق بود و توانست انسان‌هاى ناقص را به كمال برساند، معلوم مى‌شود كه او پيامبر واقعى است. او اين طريق را اكمل و افضل از طريق اول مى‌داند و براى تأييد اين طريق به آيات قرانى استشهاد مى‌كند.[۱۰]
    9. طلسمات: يكى از شاخه‌هاى علوم غريبه بحث از طلسمات مى‌باشد. مؤلف در كتاب نبوت به تبع بحث از معجزات و امور خارق العاده، به سحر و طلسمات و اقسام آنها اشاره كرده و مبحثى مفصل به بيان چگونگى تأثير طلسمات و شرائط تأثير آنها و... اختصاص داده است. همچنانكه خود معترف است اصول اين علم را به صورت جامع بيان كرده است، به نحوى كه در كتب ديگر بيان نشده است.[۱۱]
    10. ناهماهنگى اجزاء كتاب: اين كتاب در كنار محاسن زيادى كه دارد نواقصى هم دارد كه از آنها مى‌توان به طبقه‌بندى مطالب كتاب اشاره كرد. مؤلف مطالب خود را در 9 جزء بيان كرده كه به جز چند جزء، ديگر اجزاء عناوين كلامى ندارند؛ مثلا جزء 6 كه مباحث هيولى است و جزء 7 كه مباحث نفس مى‌باشد و يا جزء 5 كه مباحث مربوط به زمان و مكان مى‌باشد.
      و حال آنكه هيچ يك از اجزاء كتاب به نام معاد كه يكى از عناوين كلى مورد بحث در كلام هست اختصاص نيافته و مؤلف مباحث معاد را ذيل عنوان نفس مى‌آورد.
    11. جامع و مانع نبودن كتاب: اين كتاب از يك‌سو به خيلى از مباحثى كه مورد نياز در كلام نيستند، پرداخته است و از سوى ديگر به مباحث ضرورى در كلام توجه نكرده است. مؤلف بحثى مفصل در مورد طلسمات دارد كه تقريبا نصف حجم مباحث نبوت مى‌باشد، اما بحثى از امامت كه متكلمين معمولا در كتب كلامى از آن بحث مى‌كنند ندارد.
    12. هماهنگ نبودن شبهات و جواب آنها: مؤلف گاه در يك مورد ده‌ها شبه بيان مى‌كند؛ اما وقتى كه نوبت به جواب دادن مى‌رسد، خيلى مجمل و مختصر از آنها جواب مى‌دهد. به عنوان نمونه 15 فصل اختصاص داده به شبهات نبوت كه در هر فصلى هم بعضا چندين شبهه وجود دارد و وقتى نوبت به جواب دادن مى‌رسد، مى‌گويد: «أنا و ان بالغنا فى حكاية هذه الشبهات الا ان العاقل اذا احكم معرفة اصول ثلاثه و وقف على قوتها زالت عنه هذه الشبهات بأسرها».[۱۲] مؤلف در فصلى تنها به اصولى اشاره مى‌كند كه قائل است هر كس اين اصول را قبول كند، همه شبهات حل مى‌شوند.

    نسخه شناسى

    اين كتاب براى اولين بار در سال 1987 با تحقيق دكتر احمد حجازى سقا در بيروت به چاپ رسيده است كه مشخصات آن در ذيل مى‌آيد:

    ناشر:دار الكتب العربى - حجم: 9 جلد در 5 مجلد

    جلد اول 336 صفحه/جلد دوم 154 صفحه/جلد سوم 363 صفحه/ جلد چهارم 431 صفحه/جلد پنجم 189 صفحه/جلد ششم 219 صفحه/ جلد هفتم 435 صفحه/جلد هشتم 201 صفحه/جلد نهم 395 صفحه اين كتاب تنها فهرست مطالب را در آخر هر جلد دارد و مقدمه‌اى مختصر حول مؤلف و كتاب در جلد اول نوشته شده است. اين چاپ در قم توسط منشورات الشريف الرضى به صورت افست منتشر شده است.

    اجزاء اين كتاب علاوه بر آنچه كه در بالا گفته شد، چندين مرتبه نيز مستقلا به طبع رسيده‌اند كه در ذيل مى‌آيد:

    1. جلد 9 كتاب به نام القضاء و القدر با تحقيق محمد المعتصم بالله البغدادى توسط انتشارات دار الكتب العربى در بيروت در سال 1994 ميلادى بچاپ رسيده است.اين كتاب 328 صفحه داشته و تنها فهرست مطالب و مراجع دارد. محقق مقدمه‌اى حول مؤلف كتاب نوشته است.
    2. جلد 8 كتاب به نام النبوات و ما يتعلق بها با تحقيق دكتر احمد حجازى سقا توسط مكتبة الكليات الازهرية در مصر به چاپ رسيده است. اين كتاب 256 صفحه داشته و تنها فهرست مطالب دارد. محقق مقدمه‌اى نسبتا مفصل حول اثبات النبوة، النبوة عند علماء بنى اسرائيل، نسخ الشرائع، علم السحر و كرامات الاولياء بيان مى‌كند.

    پانویس

    1. ج 1 ص 37
    2. ج 1 ص 33
    3. ص 398
    4. ج 1 ص 63
    5. ج 1 ص 239
    6. ج 9 ص 214
    7. ج 4 ص 381
    8. ج /9ص 213
    9. ج 7 ص 275
    10. ج 8 ص 101
    11. ج 8 ص 139 به بعد
    12. ج 8 ص 93

    پیوندها

    مطالعه کتاب المطالب العالیه من العلم الالهی در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور