بارع، حسین بن محمد
نام | بارع، حسین بن محمد |
---|---|
نام های دیگر | حارثی، حسین بن محمد |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 524 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | طرائف الطرف / نوع اثر: کتاب / نقش: مصنف |
کد مؤلف | AUTHORCODE523AUTHORCODE |
«بارع بن دباس يا بارع دباس، ابوعبدالله حسين بن محمد»، نحوى، شاعر و مقرى اوائل قرن پنجم هجرى مىباشد كه در صفر 443ق / ژوئن 1051م، ديده به جهان گشود.
كلمه دباس (شيرهفروش و دوشابگير) همراه نام وى، اندكى غريب مىنمايد و معلوم نيست اين پيشه بر چه كسى اطلاق مىشده است؛ چنانكه برخى آن را همچون «بغدادى» و «بدرى» لقب دوم وى دانستهاند.
وى در بدريه، يكى از محلههاى شرقى بغداد ساكن بود؛ به همين سبب، چنانكه گفته شد، او را بدرى و بغدادى نيز ناميدهاند.
بارع از خانوادهاى صاحبنام بود و در سلسله نسب وى نام كسانى چون قاسم بن عبيد الله (258 - 291ق)، عبيد الله بن سليمان (226 - 288ق) و سليمان بن وهب (د 272ق) به چشم مىخورد كه هركدام، از بزرگان شعر و ادب و از دولتمردان عباسى بودهاند. بهجز اينها، از ابن فاخر، برادر وى نيز كه نحوى و شاعر بزرگى بود، مىتوان ياد كرد.
وى نخست قرآن را به چند قرائت نزد كسانى چون ابوبكر ابن خياط و ابوعلى ابن بنا خواند و از دانشمندانى چون ابن مبارك حربى، قاضى ابويعلى ابن فراء و ابن مسلمه ابوجعفر محمد بن احمد حديث روايت كرد.
بارع پيوسته در بغداد مىزيست، اما سفرهايى نيز به حجاز و شيزر كرد.
او ابن طراد زينبى وزير المسترشد بالله و المقتفى بالله را مدح كرده است. صدقة بن دبيس اسدى نيز از ممدوحان او بوده است.
بارع با ابن هباريه، شاعر هجوسراى عرب نيز مداعبات و ملاعبات شعرى داشته كه گاه سراسر سخف و مجون است و همين امر باعث شده است كه برخى، از نقل ابياتى كه بر آن هرزهگويىها شامل است، خوددارى كنند. اما وى در پايان عمر، از اين مداعبات دست كشيد و در مسجدى واقع در باب المراتب بغداد معتكف شد و قاريان و محدثان بسيارى نزد وى گرد آمدند و افرادى چون ابن عساكر، ابوالفرج ابن جوزى و ابوبكر واسطى از وى حديث شنيدند. بااينهمه، او را اهل تسامح و «ضعيف» دانستهاند.
كسانى مانند ابوجعفر واسطى ضرير، على بن عساكر بطائحى و ابوالعلاء همدانى نزد وى قرائات گوناگون را آموختهاند.
وى در پايان عمر نابينا شد و در سال 524ق / 1130م، در بغداد درگذشت و در گورستان باب الحرب دفن گرديد.
به گفته ابن جزرى، ابومحمد مقرى، معروف به سبط خياط، كتابى در علم قرائت با عنوان «الشمس المنيرة في التسعة الشهيرة» در خلافيات قرائت بارع تأليف كرد، اما ذهبى و صفدى، بهاشتباه بارع را نه صاحب روايات آن كتاب، بلكه مؤلف آن دانستهاند و همين خلط، به منابع متأخرتر نيز وارد شده است.
از ديوان منسوب به او كه گويا تا قرن 11ق، وجود داشته، اينك اثرى برجاى نمانده است، اما حدود 375 بيت از اشعار او را مىتوان در منابع يافت كه همه بهصورت كامل نقل نشدهاند، زيرا غالب نويسندگان (بهخصوص ابن خلكان) ترجيح دادهاند كه بخشهايى از اشعار او را به سبب گرايش تند وى به شعر سخف، حذف كنند. بااينهمه، نمونههاى چندى از غزلهاى او در دست است كه از ظرافت و لطافت تهى نيست، جز اينكه مضامين نو در آنها يافت نمىشود.
اثر معروف او «طرايف الطرف» نام دارد. از مدايح او، چهار قصيده نسبتاً كامل در دست است. اين قصايد به سبك قصايد كهن پرداخته شده است و با نسيب آغاز مىگردد؛ در آن، گاه به پيرى و جدايى از دلبران اشاره مىرود و آنگاه شعر با وصفهاى اغراقآميز در مدايح امير به پايان مىرسد. در لابهلاى اين اشعار، گاه قطعههاى وصفى نسبتاً نو هم كه معمولاً از دو سه بيت درنمىگذرد، نيز يافت مىشود.
منابع مقاله
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 11، ص 98، نوشته رضوان مساح.