ابن کیسان نحوی، محمد

    از ویکی‌نور
    ابن کیسان نحوی، محمد
    نام ابن کیسان نحوی، محمد
    نام های دیگر
    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 320 هـ.ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE13510AUTHORCODE


    «ابن كيسان، ابوالحسن محمد بن احمد»، نحوى و لغت‌شناس بزرگ بغداد، از تاريخ و محل ولادت وى اطلاعى در دست نيست. تنها مى‌دانيم كه در بغداد مى‌زيسته و نحو را نزد دو قطب مكتب كوفه و بصره، ثعلب و مبرد، آموخته است؛ ازاين‌رو، بيشتر شرح‌حال‌نويسان، وى را بصرى - كوفى خوانده‌اند. گويا وى با هوشمندى بسيار توانست با اين دو استاد كه در زمينه زبان و نحو با يكديگر سخت در معارضه بودند، پيوندى تنگاتنگ برقرار كند.

    در روايت جالب توجه يغمورى مى‌بينيم كه ابن كيسان چگونه از مجلس اين استاد به مجلس آن استاد مى‌رفته و هجويه‌هايى را كه آن دو رقيب بر ضد يكديگر مى‌سرودند، برايشان نقل مى‌كرده، اما او خود جانب هيچ‌يك را نمى‌گرفته است.

    بااين‌همه بعيد نيست كه وى نحو را نخست نزد ثعلب آموخته باشد؛ زيرا چنان‌كه از «إيضاح» زجاجى برمى‌آيد، وى و ابن خياط و ابن شُقَير نخست بر مكتب كوفيان استناد مى‌كردند و سپس چون «علم بصريان را آموختند، آن علم را با علم كوفى به هم آميختند». شايد بتوان از اين روايت چنين نتيجه گرفت كه وى پيش از رسيدن به خدمت مبرّد بصرى، در خدمت ثعلب كوفى بوده است.

    نويسندگان كهن در گرايش نحوى وى نظر واحدى ابراز نداشته‌اند. سيرافى وى را از اصحاب مبرد (يعنى پيرو مكتب بصره) معرفى كرده و پس از مبرد، او و زجاج را از بزرگ‌ترين نحوشناسان دانسته است. زبيدى نيز او را به مكتب بصره، متمايل‌تر مى‌داند؛ حال‌آنكه زجاجى او را كوفى خوانده و زبيدى وى را در دسته‌بندى علما، در شمار اصحاب ثعلب و در طبقه ششم نهاده است، اما اغلب منابع، او را از جمله نحويانى مى‌دانند كه دو مكتب را به هم آميختند. شايد به همين دليل، محققان معاصر، وى را پايه‌گذار مكتب بغداد دانسته و از او به‌عنوان نماينده آن مكتب التقاطى ياد كرده‌اند. از سوى ديگر، بسيارى از معاصران معتقدند كه مكتب بغداد آن‌چنان‌كه پنداشته‌اند، «مكتبى» نبوده است و شايد اين عنوان خود، ساخته ذهن نحويان سده‌هاى بعد از ابن كيسان بوده است.

    به‌هرحال وى با هوشمندى و زيركى بسيار توانست در طريق دو مكتب گام زند و هيچ‌يك را از سر تعصب نسبت به ديگرى، فرونگذارد و چنان شهرتى كسب كند كه ابن مجاهد، شيخ قرّاءِ بغداد، وى را از مبرد و ثعلب نيز در نحو داناتر داند. غور و بررسى در آراءِ دو گروه كوفى و بصرى، وى را چنان به اختلاف ميان آنان آگاه كرد كه توانست کتاب «المسائل على مذهب النحويين مما اختلف فيه البصريون و الكوفيون» را بنويسد. پيش از او ثعلب نيز کتابى با عنوان «اختلاف النحويين» نوشته بوده و اينك مقايسه ميان عناوين دو کتاب، اين امر را آشكار مى‌سازد كه ثعلب، از اختلاف ميان نحويان سخن مى‌گويد، اما به «مكتبى» اشاره ندارد؛ حال‌آنكه در عنوان کتاب ابن كيسان، اختلاف ميان دو مكتب كوفه و بصره تجزيه شده و ظاهراً اين نخستين بار است كه لفظ «كوفى» در اين باب به كار رفته است. پيش از او، مبرد نيز كه شارح بزرگ «الکتاب» سيبويه است، مكرر از بصريان نام برده، اما به كوفيان اشاره نكرده است.

    اطلاعات ما از زندگى و شيوه كار ابن كيسان سخت ناقص است. ياقوت در قطعه‌اى دلنشين از قول ابوحيان توحيدى، رواياتى آورده است كه جوانبى چند از زندگى وى را بر ما آشكار مى‌سازد؛ وى با صراحت مى‌گويد كه مجلسى همانند مجلس درس ابن كيسان كه گونه‌هاى مختلف علوم در آن جلوه‌گر است و فايده‌هاى بسيار دارد، نديده است. سپس گويد: ابن كيسان ابتدا مجلس درس خود را با قرآن آغاز مى‌كرد، آنگاه به ذكر احاديث نبوى مى‌پرداخت و هنگامى كه خبرى غريب يا لفظى شاذ بر او خوانده مى‌شد، آن را تبيين مى‌كرد. در آغاز و انجام روز نيز «مجالسات» ثعلب را نزد وى مى‌خواندند. از مجالس درس وى آن‌چنان استقبال مى‌شد كه گفته‌اند بر درِ مسجد وى، حدود 100 مركب بسته مى‌شد كه بيشتر، از آنِ بزرگان، كاتبان، اشراف و اعيان بود. بااين‌همه وى ثروتمندان نيكوجامه را كه با خدمه خويش به مجلس مى‌آمدند با آن ژنده‌پوشان بينوا، به يك چشم مى‌نگريست.

    رواياتى كه بر هوشمندى و حاضرجوابى او دلالت مى‌كند، در ميان منابع، فراوان است؛ مثلاً قاضى اسماعيل، سخت شيفته قياس‌سازى‌هاى او در نحو بود؛ به همين سبب روزهاى جمعه بعد از نماز ظهر در جامع منصور بغداد با وى مجلسى تشكيل مى‌داده است. مثال جالب ديگر، مجالسى است كه وى با مبرد و ثعلب داشته و زجاجى در «مجالس العلماء» خويش به‌تفصيل آنها را آورده است. گويا وى به «الکتاب» سيبويه ، عنايتى خاص داشت و آن را شايسته مقام و شهرتى كه يافته بود، مى‌دانست، اما لازم مى‌ديد كه کتاب شرح و تفسير شود. خود او نيز زمانى، «الکتاب» را تدريس مى‌كرد، اما دانسته نيست كه وى از چه زمان، از تدريس آن سر باز زده است؛ زيرا هنگامى كه ابوبكر مَبْرَمان به قصد خواندن «الکتاب» نزد ابن كيسان رفت، او از تدريس آن امتناع كرده، وى را به خدمت زجاج راه نمود.

    از شاگردان وى به‌جز زجاجى و ابوبكر شيبانى معروف به «الجعد»، كسى را نمى‌شناسيم.

    در تاريخ مرگ وى اختلاف است. زبيدى و ابن انبارى مرگ وى را 8 ذى‌قعده 299 و در زمان خلافت «المقتدربالله» دانسته‌اند؛ بااينكه قفطى آن را تأييد مى‌كند، اما مى‌گويد: زبيدى اين تاريخ را غلط مى‌داند. سالى كه ياقوت پيشنهاد كرده، با سنوات بالا تفاوت فاحش دارد؛ وى به نقل از تاريخ ابوغالب مغربى، وفات ابن كيسان را در 320ق، دانسته است.

    آثار

    ابن كيسان در چند زمينه، آثارى از خود به‌جاى گذاشته كه سزگين آنها را برحسب موضوع تقسيم‌بندى كرده است: 11 کتاب در نحو؛ 9 اثر در ادب؛ 4 کتاب در علوم قرآنى و 2 کتاب در باب شعر.

    1. تلقيب القوافي و تلقيب حركاتها؛

    2. شرح السبع الطوال؛

    3. الموفقي في النحو؛

    4. الفرق بين السين و الصاد؛

    5. کتاب المسائل على مذهب النحويين مما اختلف فيه البصريون و الكوفيون؛

    6. المهذب في النحو؛

    و...

    منابع مقاله

    برگرفته از دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 530.


    وابسته‌ها