امام و امامت در تکوین و تشریع

    از ویکی‌نور
    امام و امامت در تکوین و تشریع
    نام کتاب امام و امامت در تکوین و تشریع
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان طاهرزاده، اصغر (نويسنده)
    زبان فارسي
    کد کنگره ‏‎‏BP‎‏ ‎‏223‎‏ ‎‏/‎‏ط‎‏12‎‏ ‎‏الف‎‏8
    موضوع امامت
    ناشر لب الميزان
    مکان نشر ايران - اصفهان
    سال نشر مجلد1: 1390ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE29364AUTOMATIONCODE

    معرفی اجمالی

    امام و امامت در تکوین و تشریع، اثر اصغر طاهرزاده، به بررسی جایگاه امام و امامت از نگاه شیعه پرداخته است.

    ساختار

    کتاب از مقدمه و متن در سیزده مجلس تشکیل شده است.

    متن کتاب به‌صورت درسی است که در ابتدای هر درس خلاصه‌ای از درس قبلی را به نمایش می‌گذارد.

    گزارش محتوا

    آنچه در این کتاب مورد توجه قرار می‌گیرد، تأکید بر این موضوع است که امامت یک حقیقت نفس‌الامری در عالم وجود است و نه یک حادثه تاریخی صرف و به جهت حقیقت نفس‌الامری آن است که زندگی یک ملت را معنی می‌بخشد و مدیریت می‌کند. در راستای توجه به چنین جایگاهی برای امامت، گفته می‌شود: «غفلت از سرمایه امامت آسمانی، غفلت از اسلام است».[۱].

    مبنای نوشتن کتاب، روایتی از امام رضا(ع) است که در ابتدای کتاب آمده است.[۲]. در این کتاب سعی شده است با شرح این روایت، به جایگاه امامت اشاره شود.

    در مجلس اول با استفاده از داستان حضرت ابراهیم(ع) و آیات قرآن، به جایگاه امامت در قرآن اشاره شده است.

    خداوند در قرآن می‌فرماید: Ra bracket.png إِني جاعِلك لِلناسِ إِماماً [بقره–124] La bracket.png ؛ «من تو را امام مردم قرار دادم». حضرت، درحالی‌که از این مدد الهی خیلی نشاط پیدا کرده بودند، عرض کردند: Ra bracket.png وَ مِن ذُريتِي، قَالَ لاَ ينَالُ عَهْدِي الظالِمِينَ [بقره–124] La bracket.png ؛ «آیا این امامت به ذریه من هم تعلق می‌گیرد؟ خداوند فرمود: به آن‌ عده از ذریه تو تعلق می‌گیرد که ظالم نیستند». می‌توان از این آیه شریفه چنین نتیجه گرفت که ابراهیم(ع)، موضوع تعلق به ذریه را در مورد نبوت مطرح نکرد و خداوند ایشان را از قبل به نبوت برگزیده بودند؛ لذا نگفتند نبوت به ذریه من تعلق می‌گیرد یا نه؟ چون نبوت ارائه احکامِ موضوعاتی است که خداوند برای آنکه بشر وظایف خود را در دنیا بداند مطرح می‌شود، اما اینکه جامعه در شرایطی قرار گیرد که احکام الهی در آن عمل شود و احکام الهی در تاریخ و زندگی بشر جاری گردد و جوامع انسانی را تحت تأثیر قرار بدهد، با امامت ممکن است.[۳].

    در جلسه دوم، به تفکیک مقام امامت از مقام نبوت اشاره شده است. نویسنده، در این‌باره می‌گوید: مشکلی که ما مسلمانان، به‌خصوص اهل سنت به آن مبتلا شده‌ایم، عدم تفکیک بین مقام نبوت و مقام امامت است. شواهد، گویای آن است که در مقام امامت به یک نوع مدیریت جهانی و یک شخصیت اجرایی خاص جهت اهداف دینی نظر شده است، خواه آن امام، پیغمبر باشد خواه نباشد.[۴].

    امام باید دارای ویژگی‌هایی باشد که این ویژگی‌ها، نظر به جنبه تکوینی آن‌ها دارد تا جنبه تشریعی؛ مثلا وقتی گفته می‌شود امامان به «امر» هدایت می‌کنند؛ یعنی قدرتی به آن‌ها داده شده که به هنگام هدایتِ افراد، وقتی اراده کنند شخصی هدایت بشود، می‌شود. این نوع هدایت، مثل هدایت در نبوت نیست که تشریعی باشد، بلکه یک نوع تصرف قلبی در هدایت افراد است.[۵].

    مجلس سوم به کیفیت انتخاب امام اختصاص یافته است:

    طبق فرمایش امام رضا(ع)، جریان امامت بر اساس آن چیزی که خداوند در فرزندان ابراهیم(ع) قرار داده، همین طور ادامه پیدا می‌کند تا روز قیامت؛ زیرا پیامبری بعد از حضرت محمد(ص) نخواهد بود. حضرت با طرح این نکته ذهن‌ها را متوجه جریانی در تاریخ می‌کنند که با این خصوصیات عهده‌دار امامت انسان‌ها باید باشند؛ امامت انسان‌های بصیری که دنیا و قیامت را با زاویه دیگری می‌بینند. سپس نتیجه‌گیری می‌کنند که چطوری این امامت را این آدم‌های نادان می‌خواهند با نظر خودشان انتخاب کنند.[۶] ؟

    مؤلف، ضرورت وجود امام را با پاسخ به سؤال: وقتی خداوند شریعت را با آن همه دقایق به بشریت می‌دهد، آیا می‌شود که شریعت بیاید، ولی مدیریتی مطابق روح شریعت به بشریت داده نشود؟ توضیح می‌دهد.[۷].

    مجلس چهارم به برکات وجود امام اشاره دارد. از جمله برکات امام آن است که وی زمام دین و نظام مسلمین و موجب نجات دین از تحریف است.

    در مجلس پنجم به یکی از خصوصیات امامان معصوم اشاره شده است. مؤلف، در این مجلس، امام را عامل جهت‌دهی به اسلام و مسلمین معرفی نموده است.

    اگر انسان بتواند با ارادتی که به امامان دارد، به نور حضرات نظر کند و با توجه قلبی به‌سوی آن مقام سیر کند، آرام‌آرام از آن نور بهره می‌گیرد و می‌فهمد معنی امام در هستی چیست.[۸] و نیز با توجه به وسعت نفس ناطقه‌ای که هر انسانی دارد، با سیر به‌سوی امام، امام با نور خود یک نحوه عصمت به جان انسان متجلی می‌کند... لذا می‌توانیم استفاده فوق‌العاده‌ای ببریم؛ استفاده‌ای در حد نزدیک‌ شدن به نور عصمت و باید بدانیم ارادت به وجود مقدس آن‌ها موجب هدایت قلبی خواهد شد.[۹].

    در جلسه ششم، با عنوان «امام، عالی‌ترین آرمان»، مطرح شده است که: بحث امامت، افقی را در مقابل انسان می‌گشاید که به عالی‌ترین آرمان دل می‌بندد؛ آرمانی که خداوند اراده کرده آن را بر روی زمین محقق کند. از خود بپرسیم اگر ما به این آرمان بزرگ چشم ندوزیم، جز آن است که در روزمرگی‌ها هلاک می‌شویم.[۱۰]؟

    در جلسه هفتم، موضوع پاسخگویی امام به تمام ابعاد انسانی مطرح شده است. مؤلف می‌گوید: دفاع از حریم الهی، از خصوصیات امام معصوم است. آنان، نگران خودشان نیستند؛ نگران حریم الهی‌اند.[۱۱].

    ایشان برای امام برکاتی را برمی‌شمرد که نجات جامعه از نفاق از مهم‌ترین آنهاست.[۱۲].

    در جلسه هشتم به جایگاه و مقام امام اشاره شده است. مؤلف، امام را یگانه روزگاران معرفی نموده و می‌گوید:

    وقتی امام رضا(ع) می‌فرمایند: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ»، می‌خواهند دریچه‌ای از معارف را بر روح ما بگشایند که چگونه حقیقت انسانیت یک حقیقت یگانه است. در ادامه می‌فرمایند: هیچ‌کس نمی‌تواند به مقام و جایگاه امام نزدیک بشود و معادل او قرار گیرد... و اگر کسی خواست از انوار آن مقام بهره‌مند شود باید از نظر قلبی، خود را تابع صاحب آن مقام بگرداند و به کمک حُب به آن مقام، از آن نور استفاده کند.[۱۳].

    ایشان درباره علم امام می‌گوید: اگر مقام امامت، اکتسابی می‌بود و امام به‌تدریج به علوم خود دست می‌یافت و به‌مرور به کمال می‌رسید، در هر مرحله از کمال نسبت به مرحله بعد ناقص‌ ‌بود و اگر امامی که می‌خواهد نمونه کامل زندگی باشد، ناقص باشد، به همان ‌اندازه بشریت گمراه می‌شود... اگر خداوند امام را طوری به بشر بدهد که به‌تدریج کامل شود عملاً بشر سرگردان خواهد بود؛ چون هیچ‌وقت نمی‌داند با کدام درجه از کمالِ امام روبه‌روست. در آن صورت با امامی روبه‌رو هستیم که قبلاً یک شکل سخن می‌گفت و بعداً که کامل‌تر شده طور دیگری می‌گوید. به همین جهت است که امام می‌فرمایند: کمال امام اکتسابی نیست و موهبی است؛ چون لازمه هدایت الهی جز این نمی‌تواند باشد.[۱۴].

    در جلسه نهم با عنوان «امام و جوابگویی به عالی‌ترین نیاز در نظام احسن»، به ضرورت وجود امام اشاره شده است.

    در جلسه دهم با عنوان «امام مظهر هدایت کامل الهی»، تأکید شده است که:

    خداشناسی درست، انسان‌ها را می‌رساند به اینکه حتما خدا بهترین نحوه هدایت را به بشر می‌دهد، همین‌ طور که پیامبر بهترین کتاب را برای بشر آورد. بهترین نحوه استفاده بشر از آن کتاب این است که به راهنمایی کسانی که حقیقت قرآن را می‌شناسند گوش دهند و این چیزی است که نه‌تنها قرآن به آن اشاره کرده، بلکه هرکسی می‌تواند به ضرورت این نکته پی ببرد که برای اجرای قرآن در زندگی بشر باید کسی در میان باشد که با حقیقت قرآن مرتبط است. وقتی رسیدیم به این نکته که بهترین نحوه هدایت از قرآن باید بعد از نبی با حضور امامی معصوم باشد، بدیهی است که به امام معصوم رجوع می‌کنیم.[۱۵].

    جلسه یازدهم به نوع علم امام؛ یعنی علم لدنی اشاره دارد. مؤلف در این‌باره می‌گوید:

    حضرت امام رضا(ع)، ملاک را قرآن قرار داده‌اند تا اگر از حضرت بپرسند روی چه حساب می‌فرمایید یک عده‌ای هستند که خداوند علم خاصی به آن‌ها داده و علمشان فوق زمانه است؟ بفرمایند به سوره یونس، آیه 35 رجوع کنید که خبر از وجود چنین انسان‌هایی می‌دهد. علم اکتسابی همواره با جهل همراه است؛ زیرا انسان، چیزهایی که خوانده است می‌داند و از چیزهایی که نخوانده و به آن فکر نکرده بی‌خبر است. پس اگر کسی خود را در اختیار بزرگ‌ترین عالم هم قرار بدهد، همیشه با مقداری جهل روبه‌رو است. آیا خداوند چنین چیزی را در نظام اَحسن برای بشر می‌پسندد.[۱۶].

    جلسه دوازدهم، به ذکر خصوصیات رهبران الهی اختصاص دارد. مؤلف در این بخش، به بازخوانی تاریخ بدون حاکمیت امام پرداخته است، سپس به جایگاه امام اشاره می‌کند.

    در جلسه پایانی به توانایی‌های خاص رهبران الهی اشاره شده است. یکی از آن توانایی‌ها زمان‌شناسی آنان معرفی شده است.

    مؤلف، در پایان به آفات غفلت از اهل‌بیت(ع) اشاره کرده است؛ غفلت از آنان موجب می‌شود که مسلمانان گرفتار عمل‌زدگی و افراط شوند و در معرکه‌هایی قدم بگذارند که خداوند برای آن‌ها نخواسته و معلوم است که در آن صورت چگونه گرفتار کلاف سردرگمی می‌شوند که هیچ راه گریزی در آن نیست و به‌جای آنکه در شرایطی قرار گیرند که هر جا قدم می‌گذارند راهی گشاده در جلو خود بیابند، در شرایطی فرومی‌روند که هر جاده‌ای که انتخاب کنند، بن‌بست است.[۱۷].

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات در ابتدا و منابع مورد استفاده در انتهای کتاب آمده است.

    پاورقی‌ها به ذکر مستندات مطالب و متن عربی برخی از روایات و توضیح برخی از مطالب کتاب اختصاص یافته است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص14
    2. ر.ک: متن کتاب، ص21 تا 24
    3. ر.ک: همان، ص35
    4. ر.ک: همان، ص42
    5. ر.ک: همان، ص46
    6. ر.ک: همان، ص59 و 60
    7. ر.ک: همان، ص61
    8. ر.ک: همان، ص88
    9. ر.ک: همان، ص88 و 89
    10. ر.ک: همان، ص104
    11. ر.ک: همان، ص122
    12. ر.ک: همان، ص129
    13. ر.ک: همان، ص138
    14. ر.ک: همان، ص142 و 143
    15. ر.ک: همان، ص162
    16. ر.ک: همان، ص187 و 188
    17. ر.ک: همان، ص289

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها

    پیوندها