تاریخ بیهق

    از ویکی‌نور
    تاریخ بیهق
    نام کتاب تاریخ بیهق
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان بیهقی، علی بن زید (نويسنده)

    بهمنیار، احمد (محقق)

    قزوینی، محمد (مقدمه‌نويس)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏DSR‎‏ ‎‏2095‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏53‎‏ ‎‏ب‎‏9‎‏
    موضوع سبزوار - تاریخ

    سبزوار - سرگذشت نامه

    نثر فارسی - قرن 6ق.

    ناشر فروغی
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1361 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE2219AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    تاريخ بيهق، تأليف ابوالحسن، على بن زيد بيهقى، مشهور به ابن فندق(متوفاى 565ق)، با موضوع تاريخ و جغرافياى بيهق، به زبان فارسى است. اين اثر، حاوى نكات ارزش‌مندى در باب تاريخ و جغرافياى مشرق ايران در عصر غزنويان و سلجوقيان است و از آنجا كه برخى از اين اطلاعات در ديگر آثار آن دوران نيامده، اين كتاب، از اهميت ويژه‌اى برخوردار است.

    ملك الشعراى بهار در باره اين كتاب مى‌نويسد: «تاريخ بيهق، يكى از كتب بسيار مفيد و سودمند فارسى است كه نظيرش از دو الى سه تجاوز نمى‌كند، چه از حيث سبك و اسلوب و چه از حيث ثقه بودن و چه از حيث پر بودن از مطالب تاريخى و ادبى و علمى بسيار مفيد كه در عالم خود بى‌نظير است.»

    ساختار

    كتاب، با مقدمه‌اى به قلم مصحح كتاب، احمد بهمنيار آغاز شده است. پس از آن، مقدمه ديگرى به قلم محمد بن عبدالوهاب قزوينى در شرح زندگى مؤلف و آثار او آمده است. متن كتاب، از ابواب و فصول متعدد تشكيل شده است.

    نويسنده، افزون بر مشاهدات و شنيده‌هاى شخصى، به تعدادى از اسناد كهن و منابع مختلف ناشناخته مراجعه كرده است؛ ازاين‌رو، اين كتاب، داراى اهميت تاريخى فراوانى است. نثر كتاب، بر خلاف كتاب‌هايى چون مقامات حميدى و تاريخ وصاف كه آراسته به صنايع بديعى‌اند، از سادگى و ايجاز و پختگى برخوردار است.

    گزارش محتوا

    كتاب، هر چند به لحاظ عنوان، در شمار تاريخ‌هاى محلى محسوب مى‌شود، اما از نظر محتوا داراى جامعيتى است كه حدود آن را فراتر از تواريخ محلى مى‌نماياند. بيهق، نام قديم ناحيه‌اى از ولايت خراسان بوده كه سبزوار كنونى شهر عمده‌ى آن بوده است. در كتاب تاريخ بيهق، نه تنها تاريخ و جغرافياى اين ناحيه از ايران مورد بررسى قرار گرفته، بلكه به شرح احوال و آثار و انساب اهل علم و ادب، دولت‌مردان، بزرگان، سادات و خاندان‌هاى برگزيده‌اى كه به ناحيه بيهق منسوب بوده‌اند نيز پرداخته شده است.

    بيهقى، در اولين فصل كتاب، به اهميت تاريخ و فوايد آن پرداخته است. او معتقد است كه تواريخ، خزاين اسرار امور است و در آن، عبر و مواعظ و نصايح نهفته است. او، در اهميت اين علم و فوايد آن، كمتر نكته‌اى را فرو گذاشته است؛ به‌طورى كه مرحوم زرين‌كوب معتقد است: «در باره فوايد تاريخ و هدف‌هاى تجربى و علمى آن، آنچه ابن فندق آورده است، شايد خلاصه جامعى باشد از تمام ملاحظات مسلمين در اين باب».

    بيهقى، علم تاريخ را با همه فوايد آن نه تنها سهل التناول، بلكه لذت‌بخش دانسته و عقيده دارد كه: «علم تواريخ، علمى لذيذ است و مقبول... چنان‌كه چشم را از نگريستن در صورت‌هاى نيكو كمالى است، سمع را در شنيدن تواريخ و اخبار كمالى است».

    ابن فندق، در فصل ديگرى از كتاب، پنجاه ولايت مشهور و شهرهاى بزرگ عالم مسكون را نام برده است، بعد از آن، در دو فصل به كتاب‌هاى تاريخ مشهور و تواريخى كه در مورد شهرها نوشته شده‌اند، پرداخته و در هر دو مورد از كتاب‌هايى نيز كه در زمان وى از آنها نشانى بر جاى نمانده سخن گفته است. وى، سپس، مانند غالب مؤلفان تاريخ‌هاى محلى، در فضايل شهر خويش فصلى پرداخته است و از صحابه‌ى بزرگ پيامبر كه مدتى در آن شهر مستقر بوده‌اند، ياد كرده است. چگونگى فتح بيهق، از ديگر مواردى است كه مورد توجه ابن فندق قرار گرفته است.

    بيهقى، يكى از فوايد تاريخ را چنين برمى‌شمارد: «در اندك مدتى آدمى از اخبار و حكايات گذشتگان و احوال و عمارات عالم و ملوك و ممالك، چندان فايده يابد كه از طريق مشاهدت در عمرهاى دراز او را حاصل نيايد...»

    نويسنده، فصلى از كتاب را به ذكر چيزهاى منسوب به شهرهاى مختلف اختصاص داده و در فصلى ديگر، تحت عنوان ذكر آفات و امراض ولايات، به بيمارى‌هاى رايج در نواحى مختلف پرداخته كه شمه‌اى از آن چنين است: «در شهر مصر، برغوث و حصبه باشد و بيمارى عفونى بود... در سند و هند، جرب و حصبه باشد... در طبرستان، وبا و امراض عفونت بود... در بغداد و بصره، علت جذام بود... در دامغان و قومس، چيزى باشد مانند عدس، آن را شوگز خوانند، هر جاى كه بگزد، دست و پا و آن عضو عفن شود. در کرمان، علت‌هاى جگر خيزد كه آن را امراض كبدى خوانند...»

    «ذكر امهات ولايات»، عنوان بحثى است كه ابن فندق در خلال آن، از مراكز ولايات نام برده است. وى، در مبحثى ديگر، به موضوع آب و هواى شهرها پرداخته و در بابى راجع به ريشه‌ى لفظ بيهق و حدود جغرافيايى و تقسيمات ادارى و ميزان خراج آن ولايت سخن گفته است. هم‌چنين شرحى در باب بناى سبزوار و وقايع مهم آنجا به دست داده، سپس به ذكر خاندان‌هاى قديم و سادات بيهق پرداخته است. علاوه بر اينها، وى، اطلاعاتى ارزش‌مند راجع به طاهريان، صفاريان، سامانيان، محموديان (غزنويان) و سلجوقيان ارائه داده است. بيهقى، علت پرداختن به تاريخ اين سلسله‌ها را اين‌گونه توضيح داده است: «... و عادت رفته است در تواريخ بلدان، انساب و تواريخ ملوك آن ولايت بيان كردن و چون عادت در باب اين صناعت برين نسق رفته باشد، متأخر را به متقدم اقتدا كردن مبارك آيد...».

    با توجه به اينكه اسحاق، جد خواجه نظام الملك(وزير بزرگ سلجوقيان) و ابوالحسن، پدر او از دهقانان روستای «انكو»، از توابع بيهق بوده‌اند، بيهقى در مبحثى ذيل عنوان «خاندان سيد الوزراء، نظام الملك»، شرحى مبسوط در باب خاندان آن وزير بزرگ آورده است. وى، هم‌چنين در مورد خاندان‌هاى بزرگ بيهق، مانند خاندان مهلبيان، فولادوند، حاكميان، بيهقيون، مستوفيان، عزيزيان، عنبريان، زياديان، ميكاليان و... اطلاعاتى گران‌بها به دست داده است.

    طولانى‌ترين بخش كتاب، فصلى است كه مؤلف به يادكرد علماء و ائمه و افاضل ناحيه بيهق اختصاص داده و افزون بر نقل احاديثى كه از طريق هر يك از محدثان و عالمان بيهق روايت شده، نمونه‌اى از اشعار آنان را نيز نقل كرده است.

    نويسنده، در كتاب خويش، هم‌چنين از نقباء سادات، شعراى فارسى ناحيه بيهق، فضلاى ذو اللسانين، بزرگان محلى، وقايع بزرگى كه در آن ناحيه اتفاق افتاده، شگفتى‌ها و عجايب آن سرزمين و ساداتى كه در خسروجرد و غيره مدفونند، ياد كرده است.

    آخرين فصل كتاب، خاتمه‌اى است كه در آن، مذمت دنيا با نقل حكاياتى مورد تأكيد قرار گرفته و در آخر، معايب دنيا در ده وجه با نقل اشعار عربى بيان شده است.

    راجع به ويژگى‌هاى نثر كتاب تاريخ بيهق، احمد بهمنيار عقيده دارد كه: «تاريخ بيهق، به نثر ساده نوشته شده و انشاء آن با وجود متوسط بودن، از مزايا و محسنات لفظى و معنوى كه خاص مؤلفات قرن چهارم تا هفتم است، بهره و نصيب كافى دارد و از خصايص انشايى كه در آن ديده مى‌شود، يكى اين است كه مؤلف سال‌هاى وقايع را به عربى نوشته و در انساب طوايف و اشخاص نيز غالباً براى اختصار يا احتراز از تكرار، به عبارات عربى متوسل شده و از به هم آميختن جمله‌هاى فارسى و تازى، نثرى ملمع به وجود آورده است، ليكن ساير مطالب را به فارسى يك‌دست نوشته و سبك تحرير او در اين قسمت، پسنديده و در تاريخ‌نويسى قابل پيروى و تقليد است.»

    در هر صورت اين نكته را نمى‌توان انكار كرد كه نثر تاريخ بيهق سرشار از لغات و اصطلاحات و اشعار عربى است. ذبيح الله صفا، در اين مورد مى‌گويد: «اين كتاب، اگرچه از حيث لغات و تركيبات عربى وافرى كه در آن به كار رفته از ديگر كتب هم عصر خود تمايز دارد، ليكن به‌هرحال نثرى روان و پخته و بسيار متين و استوار دارد.»

    وضعيت كتاب

    كتاب تاريخ بيهق را احمد بهمنيار بر اساس مقابله دو نسخه عكسى از آن، تصحيح نموده و همراه با تعليقاتى بسيار سودمند منتشر ساخته است. بهمنيار، با كمال دقتى كه در مقابله نسخ و تصحيح متن تاريخ بيهق به كار برده، نسخه‌اى منقح از اين كتاب ارزش‌مند را در اختيار اهل فضل قرار داده است. در انتهاى اثر، دو بخش به قلم مصحح، به متن اثر افزوده گشته است. تعليقاتى كه بهمنيار در باب بعضى از موضوعات مندرج در پاره‌اى صفحات كتاب نوشته، علاوه بر آنكه در ابهام‌زدايى از برخى موارد مبهم مؤثر بوده، در تكميل اطلاعات هم مفيد واقع مى‌شوند. علاوه بر تعليقات ياد شده در صفحات متعدد، ذيل عنوان «شرح و توضيح بعضى از كلمات و عبارات، به ترتيب حروف تهجى»، بعضى لغات و اسامى را از جنبه‌هاى گوناگون ادبى و تاريخى و جغرافيايى مورد توجه قرار داده و به‌ويژه توضيحات جغرافيايى وى بسيار مغتنم است. در پايان كتاب نيز فهرست مطالب كتاب آمده است.

    منابع

    1. مقدمه و متن كتاب؛
    2. دانش‌نامه جهان اسلام، جلد 6، مدخل: تاريخ بيهقى؛
    3. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، جلد 14، مدخل: تاريخ بيهق؛
    4. تاريخ بيهق ابن فندق و رمز جامعيت آن، فروزانى، سيد ابوالقاسم، مجله كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، خرداد و تير 1380، شماره 44 و 45، ص 95 - 97.


    وابسته‌ها

    تاريخ بيهق (تعريب)

    پیوندها

    مطالعه کتاب تاریخ بیهق در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور