برغانی قزوینی حایری، محمدصالح

محمدصالح برغانی قزوینی حایری (1174-‌1271ق)، فرزند ملامحمد ملائکه، از مفسران بزرگ شیعه و ائمه فتوی و مراجع تقلید و از نوابغ علمی مقیم مکه در قرن سیزدهم و برادر محمدتقی برغانی، معروف به شهید ثالث بود. وی از شاگردان بحرالعلوم و شیخ جعفر کبیر و صاحب کتاب «موسوعة البرغاني» می‌باشد. از جمله کارهای او برخورد‌ تند و قاطع خاندان‌ آل‌برغانی‌ با جریان شیخیه و بابیه‌ و دربار‌ ایران است.

برغانی قزوینی حایری، محمدصالح
نام برغانی قزوینی حایری، محمدصالح
نام‌های دیگر
نام پدر ملامحمد ملائکه
متولد 1174ق
محل تولد روستای برغان‌ (از توابع تهران)
رحلت 1271ق
اساتید شيخ جعفر کاشف‌الغطاء 

بحرالعلوم

میرزا ابوالقاسم قمی

وحید بهبهانی

برخی آثار موسوعة البرغانیفي فقه الشيعة

الغديرية العينية للسید الحمیری

کد مؤلف AUTHORCODE08568AUTHORCODE

ولادت

او در 1174ق، در قریه‌ برغان‌ (از توابع تهران) به‌ دنیا آمد[۱].

تحصیلات و اساتید

علوم عربی و فنون ادب را نزد پدرش (متوفی 1200ق) در برغان فراگرفت. در کودکی قرآن مجید و نهج ‌البلاغه را حفظ کرد. سپس به قزوین رفت و سطوح عالی فقه و اصول را نزد‌ جمعی از علمای قزوین از جمله شیخ ملا محمدعلی جنگلی مازندرانی و دیگران فراگرفت و بعد راهی اصفهان گشت و علوم عقلی را نزد آخوند ملا آقا محمد بیدآبادی (متوفی 1197ق) تلمذ کرد‌. سپس‌ به عتبات مقدسه هجرت کرد و در کربلا به حوزه درس وحید بهبهانی (متوفی 1205ق) ملحق گشت و بعد از مدتی به ایران بازگشت و مدتی از محضر‌ پدرش‌ در برغان استفاده کرد. سپس به قم رفت و از حوزه درس میرزا ابوالقاسم قمی صاحب قوانین (متوفی 1231ق) بهره‌مند گشت و راهی اصفهان شد و در حوزه درس فیلسوف شهیر ملا علی نوری ‌(متوفی 1246‌ق) علوم عقلی را به پایان رسانید. بعد برای زیارت حضرت رضا(ع) به خراسان رفت و در آن سامان، زمانی از حوزه درس سید میرزا مهدی خراسانی (شهید در سال 1217ق) استفاده‌ برد‌ و مجددا‌ برای مرتبه دوم به عراق‌ بازگشت‌ و در‌ نجف اشرف به حوزه درس سید مهدی بحرالعلوم (متوفی 1212ق) و شیخ جعفر کبیر صاحب «كشف ‌الغطاء» (متوفی 1228ق) پیوست و بعد به کربلا منتقل‌ گردید‌ و حوزه‌ درس سید میرزا مهدی شهرستانی (متوفی 1216ق) و سید علی‌ طباطبایی‌ حایری صاحب «ریاض» (متوفی 1231ق) را درک کرد، تا اینکه به درجه عظیم علمی و مقام اجتهاد نایل گردید[۲].

بازگشت به‌ ایران‌ و فتوای‌ تاریخی

در حدود سال1220ق، به ایران بازگشت و در تهران‌ سکنا گزید و کرسی تدریس و فتوی و رهبری را به خود اختصاص داد. در این ایام، بر اثر بی‌کفایتی فتحعلی شاه قاجار (جلوس 1212ق، متوفی‌ 1250‌ق) ولایات شمال ایران به اشغال روس‌ها درآمد و رقابت انگلستان و فرانسه در ایران و دخالت مستقیم انگلستان در‌ امور‌ داخلی‌ کشور بالا گرفت. تمامی این حوادث، خشم شیخ را برانگیخت و باعث شد‌ که‌ وی‌ فتوای خود را در خصوص هرگونه جنگ و یا ترک مخاصمه و قراردادهای صلح و مذاکرات را‌ با‌ دولت‌های‌ خارجی لازم به اذن فقها بداند و این نخستین برخورد روحانیت و شاه ایران بود. اقدامات وی، منجر به ناراحتی فتحعلی‌ شاه‌ قاجار‌ از برغانی‌ها گردید و باعث شد شاه او و دو برادرش شهید ثالث و ملا علی را به عراق تبعید کند، اما پس از چندی، با شفاعت شیخ جعفر کبیر، به ایران بازگشتند[۳].

سکونت در قزوین و پایه‌گذاری مرکز علمی صالحیه

او پس از بازگشت به ایران،‌ قزوین را مسکن خویش ساخت و به تأسیس مدرسه صالحیه در آنجا پرداخت. وی اهتمام خاصی نیز به علوم عقلی داشت و تجمع زبده‌ترین و مشهورترین علمای علوم عقلانیه و فلاسفه بزرگ قرن سیزدهم هجری در قزوین، این مرکز علمی را‌ بسیار‌ مشهور کرد[۴].

مشهورترین شاگردان مدرسه صالحیه‌

مشهورترین شاگردان مدرسه صالحیه که تحول بزرگی در بلاد اسلامی ایجاد کردند، عبارتند از:

الف)- مردان: میرزای اول، میرزا‌ محمد‌حسن مجدد شیرازی (1230-1339ق)؛ سید جمال‌الدین اسدآبادی (1254-1314‌ق)؛ میرزا‌ کوچک‌خان جنگلی (1298-1339ق)؛ اشرف‌الدین قزوینی، معروف به نسیم شمال (1288-1352ق).

ب)- زنان: آمنه خانم (1202-1269ق)، دختر شیخ‌ محمد‌علی بن شیخ عبدالکریم (صاحب کتاب «نظم الغرر») بن شیخ محمدیحیی (صاحب‌ «ترجمان‌ اللغة») بن مولی شیخ محمد‌شفیع‌ قزوینی، سبط‌ سید‌ حسین‌ قزوینی (متوفی 1208ق)، صاحب «معارج ‌الأحكام» و همسر‌ مؤسس‌ مدرسه علامه برغانی؛ ام‌کلثوم دختر شیخ عبدالکریم روغنی قزوینی (حدود 1243-1320‌ق)؛ خدیجه‌ سلطان خانم (متوفی حدود 1321ق) و ربابه خانم (متوفی 1335ق)، دختران شیخ‌ محمد‌ صالح برغانی حایری[۵].

مبارزه‌ با فرقه‌های انحرافی

از حوادث مهم و برجسته دوران زندگی علامه برغانی که نقطه‌ عطفی‌ در تاریخ شیعه و ایران محسوب‌ می‌گردد‌، برخورد‌ تند و قاطع خاندان‌ آل‌برغانی‌ با جریان شیخیه و بابیه‌ و دربار‌ ایران است[۶].

رهبری جنبش اصلاح‌طلبی

وی از مجتهدین شیعه‌ای بود که جنبش اصلاح‌طلبی اسلامی را از نیمه اول‌ قرن‌ سیزدهم هجری رهبری کرد و از تجددخواهی دینی برای اصلاح پاره‌ای از‌ امور‌ زندگی‌ اجتماعی ایران و عراق بهره جست و از مصلحان نامی عصر خویش بود[۷].

بازگشت به کربلای معلی

وی در سال1263ق، پس‌ از شهادت‌ برادرش شهید ثالث و آتش فتنه دربار ایران و منحرفین از دین و حوادث آن‌ روزگار‌، به کربلا هجرت کرد و آنجا را به‌صورت پایگاه مبارزات اصلاح‌طلبی و جایگاه دانش و فرهنگ و نشر افکار‌ بلند‌ خود و مذهب حقّه جعفری و اعلای کلمه دین درآورد[۸].

وفات

وی در‌ غروب جمعه 27 جمادی‌الثانی 1271‌ق، هنگامی‌ که‌ در کنار ضریح بالای سر سیدالشهداء(ع) مشغول دعا و تضرع بود، به‌سوی معبود خود شتافت و در‌ رواق‌ بالای سر، متصل به دیوار‌ حرم‌ مطهر، کنار پنجره بالاسر‌ حضرت‌ سیدالشهداء(ع) به‌ خاک‌ سپرده شد[۹].

تألیفات

وی در اکثر علوم از خود آثار و مصنفاتی باقی گذاشته است، به‌ویژه در‌ تفسیر قرآن، فقه، تاریخ، مقتل، کلام، اصول و... که برخی از آنها عبارتند از:

  1. موسوعة البرغانیفي فقه الشيعة؛
  2. كنز العرفان في تفسير القرآن؛
  3. بحر ‌العرفان و معدن الإيمان؛
  4. مفتاح الجنان في حل‌ رموز القرآن؛
  5. مصباح الجنان‌ لإيضاح‌ أسرار‌ القرآن؛
  6. معدن الأنوار و مشكاة الأسرار؛
  7. تفسیر آیات ولایت و فضایل امیرالمؤمنین علی(ع) و خاندان عصمت و نبوت(ع)؛
  8. رساله‌ای در‌ ناسخ‌ و منسوخ[۱۰].

پانویس

  1. ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ج3، ص119
  2. ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص22-‌23
  3. ر.ک: همان، ص23
  4. ر.ک: همان، ص24-‌25
  5. ر.ک: همان، ص26
  6. ر.ک: همان، ص26-‌27
  7. ر.ک: همان، ص28
  8. ر.ک: همان، ص29
  9. ر.ک: همان، ص29
  10. ر.ک: همان، ص30-‌32

منابع مقاله

  1. شهیدی صالحی، عبدالحسین، «دانشنامه جهان اسلام»، جلد 3، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ دوم، 1378.
  2. شهیدی صالحی، عبدالحسین، «شرح حال مفسر بزرگ آیت‌الله‌العظمی شیخ محمدصالح برغانی (قدس‌سره)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله بینات (مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع))، زمستان 1374، ‌شماره 8 ‏(12 صفحه، ‌از 22 تا 33).

وابسته‌ها