دفتر تاریخ

دفتر تاريخ (مجموعه اسناد و منابع تاريخى)، اثر ايرج افشار به زبان فارسی می‎باشد.

دفتر تاریخ
دفتر تاریخ
پدیدآورانافشار، ایرج (به کوشش)
ناشربنياد موقوفات دکتر محمود افشار
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1380 ش
چاپ1
موضوعایران - تاریخ - اسناد و مدارک ایران شناسی
زبانفارسی
تعداد جلد3
کد کنگره
‏DSR‎‏ ‎‏64‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏7‎‏د‎‏7
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

اين مجموعه درازدامن و ارزنده از انتشارات موقوفه دكتر محمود افشار، سندها و مدارک و رساله‌هايى تاريخى را در بردارد كه همه آنها براى شناسايى گوشه‌هاى تاريخى بخشى از ايران سودمندند. بيش‌تر سندهاى اين دو دفتر خواندنى و از اسناد مهم تاريخ ايران به شمار مى‌روند.

ساختار

اكنون دو جلد (دفتر) از اين مجموعه در دست است كه جلد يكم آن هشت رساله / سند و جلد دومش، هفده منبع از گروه‌هاى تاريخى و اجتماعى گوناگون در بردارد. سبک نوشتار اين سندها ناهم‌سان مى‌نمايد. براى نمونه، نوشته‌هاى عليم السلطنه در برگه‌هاى مشروطه (بخش هفتم دفتر يكم) از ديد سبک نوشتار با تاريخ بيدارى ايرانيان، روزنامه اخبار مشروطيت تمجيد السلطان و ديگر آثار آن روزگار متفاوت است و ويژگى ادبى در آن ديده مى‌شود يا نویسنده دجاليه (بخش هشتم دفتر دوم) در قلمرو طنز صاحب قلم و نوآورى و داراى اثرى به نام مقويم درباره سخره كردن تقويم‌هاى رقومى است.

گزارش محتوا

دفتر يكم اين جُنگ مغتنم، هشت بخش زير را در بردارد:

1. حكم‌هاى پادشاهان صفوى براى بازرگانان انگليسى

اين مدارک (42 سند) درباره به چند سوداگر انگليسى در عصر صفوى است كه بيش‌تر به تجارت ابريشم مى‌پرداختند. مطالب اين بخش، گوشه‌هايى را از آغاز روابط ايران با انگلستان به‌ويژه رفتار پادشاهان صفوى را با بازرگانان انگليسى نشان مى‌دهد.

2. رساله‌اى تاريخى به نام مآثرالصدريّه

اين كتابچه نوشته ميرزا على‌نقى مشير لشكر نائينى است كه آن را درباره ميرزا آقاخان اعتمادالدوله نورى، صدراعظم ناصرالدين‌شاه و جانشين امیرکبیر نوشت. مشير لشكرنائينى از رجال دانش‌مند عصر ناصرى بود و پدرش ميرزا محمّد فروغ نيز كتابى به نام سفينة الانشاء دارد. مشير لشكر از نزدیک ان ميرزاآقاخان به شمار مى‌رفت و كتاب او در ستايش كارهاى اوست. به گفته مصحح محترم، اين رساله منبعى يگانه در مدح ميرزا آقاخان به شمار مى‌رود و مى‌سزد كه به آن رسيدگى شود؛ يعنى در برابر منابع موجود درباره عيب‌ها و كارهاى بد او، گذارده و در نظر آيد.

ميرزا على نقى نائينى از رجال عصر ناصرى و اعضاى وزارت جنگ به سرپرستى نايب السلطنه كامران ميرزا بود كه پس از ميرزا عبدالوهاب خان آصف‌الدوله، چهارمين نفر از لشكرنويسان به شمار مى‌آمد. مشير لشكر نام او را در جرگه اصحاب علم و كمال مى‌نويسد. كتاب او اطلاعات تاريخى فراوانى در بردارد و به نيكى بر فضل نویسنده در زبان و ادب دلالت مى‌كند. انديشه مداحان ميرزا آقاخان را از ميان ستايش‌هاى آنان مى‌توان گمان زد و از اين‌رو، اوراقى كه از اسناد و انديشه‌هاى منتسبان دستگاه وى به تاريخ‌پژوهان عرضه مى‌شود، بسيار سودمند مى‌نمايد.

3. سفرنامه تبريز به تهران (1288 ه.ق) / سفرنامه سررشته‌دار ميرزا على سررشته‌دار از گزارش‌گران اخبار عصر ناصرى بود و سفرنامه او كه در بردارنده مطالب سودمندى درباره آن روزگار است و براى آگاهى از اوضاع راه‌هاى آذربايجان - تهران و منزل‌ها و شهرهاى ميان آنها در روزگار ناصرى به كار مى‌آيد.

4. كتابچه حالت سيستان

اين رساله كوتاه (چهار صفحه‌اى)، نوشته ميرزا محمّد جعفر قاجار است كه گزارشى درباره اوضاع ماليات، حكومت، مهاجرت ساكنان و آب و هوا و كشاورزى سيستان و نيروهاى دولتى و وضع شهرها و چشمه‌هاى آن‌جا و آب هريرود در دوره قاجار عرضه مى‌كند.

5. منازل شيراز تا بهبهان

از نویسنده‌اى ناشناس است كه به انگيزه شناسايى راه ميان دو بخش ايران براى عرضه به ناصرالدين‌شاه نوشته شد. گويى ناصرالدين شاه مى‌خواست به سرزمين‌هاى جنوبى ايران سفر كند و از اين‌رو، كسانى فرمان يافتند كه راه ميان آنها را شناسايى و دست‌آوردهايشان را درباره دورى و نزدیکى منزل‌هاى هفده گانه و آب و هواى مسير، پستى و بلندى و ويژگى‌هاى راه‌ها (عرض و پيچ و خم و ناهموارى و...)، آبادى‌ها و ديگر چيزها، در قالب گزارشى عرضه كنند. چندين كتابچه سودمند از اين گزارش‌ها برجاى مانده، اما اين سفر صورت نپذيرفته است.

6. تاريخ سفارت

اين رساله كه در 1886 ميلادى در بمبئى به چاپ سنگى رسيد، از حاجى خليل‌خان و محمّد نبى خان، سفيران فتحعلى شاه قاجار در هند (1805 - 1802 م) و نسخه آن ناياب و در حكم نسخه خطى است. حاجى خليل‌خان قزوينى از كارگزاران سرشناس شركت هند شرقى در ايران به شمار مى‌رفت و پايگاه اصلى او بوشهر بود كه كمابيش از 1194 هجرى (1780 م) با شيخ‌هاى خليج فارس و شركت هند شرقى به داد و ستد پرداخت و به سرشناس‌ترين نماينده حكمران بمبئى در جنوب ايران به شمار مى‌آمد. شركت هند شرقى انگليس به‌ويژه حكم‌ران بمبئى در تعيين روابط خود با ايران به‌ويژه درباره داد و ستد، همواره با حاجى خليل‌خان مشورت می‌كردند و گزارش‌هاى او و مأمورانش را مهم مى‌شمردند. وى با انبوهى از خويشاوندان خود در آوريل 1802 (1217 ه) با دو كشتى و يك ناو جنگى از بوشهر به بمبئى رفت، اما در بيستم ژوئيه 1802 كشته شد. محمد نبى‌خان شيرازى، برادر زن خليل خان پس از مرگ او، انگيزه‌اش را براى جانشينى شوهر خواهرش پنهان نكرد و پس از سه سال كوشش، سرانجام در جايگاه او نشست، اما تا آن هنگام كه در هند ماند (1222ق / 1807م)، جز خودنمايى در جايگاه سفير پادشاه ايران، كارى نكرد.

اين كتاب كه به قلم نبيره وى، محمد نبى خان سامان يافت، ماجراى پذيرايى شركت هند شرقى را از خليل خان و داستان كشته شدن او را روايت مى‌كند و منبعى مهم و دست يك براى بررسى روابط سياسى و بازرگانى ايران و انگليس در اوايل دوران فتحعلى شاه قاجار شمرده مى‌شود و اطلاعات ارزش‌مندى درباره هندِ فرمان‌پذير از انگليس در بردارد.

7. برگ‌هاى مشروطه

اين بخش در بردارنده يادداشت‌هاى ميرزا مهدى‌خان عليم‌السلطنه منشى‌باشى شيرازى است. اين يادداشت‌ها در سه بخش تدوين شده‌اند: تاريخ مختصر مشروطيت، اسناد و مقالات. مقدمه اين بخش مقاله‌اى از منصور منصورى، از نوادگان عليم السلطنه درباره جدّ خود در بردارد. نمونه خط نویسنده در بخش پايانى اين بخش به چاپ رسيده است.

شرح حال عليم السلطنه به قلم منصور منصورى در آغاز اين بخش وجود دارد و پس از آن، نوشته‌هاى عليم السلطنه درباره آغاز مشروطيت، روى‌دادهاى 23 - 1222 آمده است كه براى پژوهش درباره انقلاب مشروطه از منابع مهم به شمار مى‌رود. بخش دوم آن، برخى از اسناد موجود را درباره مشروطه و روى‌دادهاى آن روزگار مانند حكم آخوند خراسانى به ايلخانى استرآباد، مكتوب مراجع از نجف و... در بردارد و بخش سوم آن، مقالاتى را درباره مشروطه، سلطنت، پادشاهان قاجار، استبداد، كشته شدن ناصرالدين شاه، سياست‌هاى قاجار، مجلس شوراى ملى، تاريخ ايران، انتخابات و... آورده و سرانجام عكس‌هايى از سندهاى ياد شده عرضه كرده است.

8. دستور الملوك

اين بخش كه بلندترين پاره اين مجموعه به شمار مى‌رود، در بردارنده دستور الملوك محمدرفيع انصارى مستوفى‌الممالك، معروف به ميرزا رفيعاست. رساله وى از آثار كم‌يابى به شمار مى‌رود كه در زمينه تشكيلات ديوانى و تقسيمات و پيشه‌هاى ادارى و مناصب دربارى و لشكرى و ديوانى عصر صفويه و وظايف بخش‌هاى گوناگون مذهبى، اقتصادى، فرهنگى و دربارى صفوى، برجاى مانده و كتاب معروف تذكرة الملوك را كامل كرده است.

دو تا از رساله‌هاى هفده گانه دفتر دوم اين مجموعه، با بخارا ارتباط دارد. اطلاعات جغرافيايى و محلى درباره آن شهر تاريخى در سده سيزدهم، بسيار نيست و تا كنون بيش‌تر از نوشته‌هاى سياحان اروپايى استفاده مى‌شده، اما اين دو متن فارسى كه يكى از آنها را مأمورى رسمى از ايران در روزگار محمد شاه قاجار و ديگرى را مأمور شركت انگليسى هند نوشته است، اطلاعات ارجمندى در اين‌باره عرضه مى‌كند.

رساله‌هاى سوم و چهارم، به آذربايجان مى‌پردازند كه نخستين آنها سفرنامه و دومى دستورهاى دولت عصر ناصرى به دو تن از كارگزاران خود براى رسيدگى به مسائل خارجيان و ايرانيان ارمنى است. موضوع دو رساله ديگر اين مجموعه، به ترياك پيوند مى‌خورد؛ يعنى يكى از آنها با مسائل بهداشتى و اجتماعى آن و ديگرى به ايجاد انديشه تحديد ترياك در 1333 قمرى مربوط مى‌شود.

قانون‌نامه كومپانى سفينة النجات نيز يادگارى از دوران ناصرالدين شاه براى ايجاد ايمنى و اوضاع و احوال آن است كه شايد گونه‌اى از بيمه‌گزارى به شمار رود.

دجاليه در جامه طنز، نقدى اجتماعى درباره روزگار ناصرى به شمار مى‌رود. خاطرات محمدصادق معززالدوله از دوره حكومت او در اورميه و آوردن مطالبى درباره سميتقو، بسيار تازگى دارد و از منابع مهم در اين زمينه است.

«حمله آمد نيامد دارد» نيز نمونه‌اى از نيازها و خواست‌هاى مردم در روزگار مشروطه است و از اين ديد كه نام‌هايى را از ايرانيان اروپانشين در بردارد، بسيار سودمند مى‌نمايد.

اين دفتر با دو سفرنامه ديگر پايان مى‌گيرد؛ يكى درباره اصفهان و فارس و بختيارى (1301 خورشيدى) و از آن مأمورى همراه فضل‌الله زاهدى (بصير ديوان) است و ديگرى يادداشت‌هاى مأمورى كه در 1288 قمرى به سيستان رفته بود.

كتابچه غفاريه، نوشته افضل الملك درباره جغرافياى بلوچستان به خط خود نویسنده، تاريخ انقلاب مشروطيت به تركى نوشته بديك، ايران و ايرانيان، نوشته‌اى مصور به انگليسى كه در 1906 در هندوستان چاپ شد و منوى، كه در بردارنده شعرى از ميرزا حبيب اصفهانى به فارسى و يادگارى از شركت او در كنگره بين‌المللى شرق‌شناسان است، بخش‌هاى چهاردهم تا هفدهم اين دفترند.

وضعيت كتاب

اصل سندهاى بخش يكم، در كتابخانه بادليان نگهدارى مى‌شود. چند فقره از اين اسناد اصيلند و ديگر سندها، سوادى است كه بازرگانان انگليسى از روى اصل احكام و ارقام براى خود فراهم آورده بوده‌اند تا به موقع از آنها بهره جويند. برخى از اين سندها را سيد على گلستانه تأييد و تسجيل كرده و نمايه اعلام و اصطلاحات و تصوير اسناد اين بخش به همت ايرج افشار جداگانه استخراج و چاپ شده است.

بخش دوم كتاب، پيش‌تر به صورت عكسى در مجله فرهنگ ايران زمين به چاپ رسيد. صورت عكسى بخش سوم نيز در همين نشريه (جلد سوم) در 1357 چاپ شد و اصل نسخه آن در كتابخانه ملى است.

بر پايه يادداشت استاد افشار در آغاز بخش ششم اين مجموعه، دوازده سند اصيل درباره آن خاندان و پول‌هايى كه انگلیسیان در سال‌هاى دراز به وارثان آنان مى‌پرداختند، در دست بازماندگانشان (كوراغلى) وجود دارد كه در جلد دوم يزدنامه چاپ شده و متن اين بخش بر پايه چاپى كم‌ياب سامان يافته است. البته چاپ مستقل و جداگانه ديگرى نيز از اين كتاب در 1379 به كوشش غلام حسين ميرزا صالح به نام تاريخ سفارت حاجى خليل‌خان و محمدنبى خان به هندوستان وجود دارد.

متن بخش هشتم را روان‌شاد محمّدتقى دانش‌پژوه سال‌ها پيش به چاپ رسانده بود، اما به نسخه اصلى و عكس يگانه كتاب دسترس نداشت و از اين‌رو، كمبودهايى در متن چاپ شده ديده مى‌شد، اما در اين چاپ افزون بر بازخوانى رساله بر پايه نسخه خطى آن، بخش‌هاى گمشده كتاب به آن پيوسته و متنى تازه همراه با فهرست‌ها عرضه شده و اصل اثر به روش سياقى سامان يافته است. مى‌شايد اين بخش جداگانه به چاپ برسد تا خواستاران به آسانى بدان دست يابند؛ زيرا اين اثر در صورت كنونى‌اش، در ميان ديگر نوشته‌ها و رساله‌ها گمنام مى‌ماند و چون در برگه‌هاى كتابخانه‌ها به ثبت نمى‌رسد، محققان و مراجعان به آن دست نمى‌يابند.

برخى از پژوهشگران گفته‌اند كه مى‌شايست استاد ايرج افشار مقالات و رسالات گردآورده را همچنان در نشريه ارزنده خود؛ يعنى فرهنگ ايران زمين منتشر مى‌شد كه نزدیک به سى سال پيشينه دارد؛ زيرا از ديد موضوع و درون‌مايه با محتواى آن نشريه سازگارتر مى‌نمود و با اين كار نام آن مجله براى نسل محققان جوان اين روزگار، زنده مى‌ماند.

نمايه نام‌هاى كسان و جاى‌ها اصطلاحات در پايان هر دو جلد آمده، اما جلد دوم افزون بر اينها يادداشت‌هاى مصحح را نيز در بردارد.

منابع مقاله

مقدمه مصحح كتاب.

متن كتاب.

آل‌داود، على (زمستان 1381)، «نگاهى به دفتر تاريخ»، نشر دانش، شماره 106.

تبريزنيا، مجتبى (مرداد و شهريور 1381)، «دفتر تاريخ»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 58 و 59.