أحكام المتاجر المحرمة
أحكام المتاجر المحرمة | |
---|---|
پدیدآوران | کاشفالغطاء، مهدی (نويسنده) |
ناشر | مؤسسة کاشف الغطاء العامة |
مکان نشر | عراق - نجف اشرف |
سال نشر | 1423ق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
أحكام المتاجر، تألیف شیخ مهدی کاشفالغطاء (متوفی 1289ق) به بررسی احکام مکاسب محرمه از دیدگاه تشیع پرداخته است. کتاب با مقدمه و تصحیح تحسین غازی عبدالامیر بلداوی منتشر شده است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه مصحح، شرححال نویسنده، مقدمه نویسنده و عناوین متعددی است که با «التکسب بفلان» مطرح شده است.
گزارش محتوا
موضوع این نوشتار بررسی برخی از انواع معاملات حرام است. نویسنده ادله این معاملات را برای رسیدن به احکام آنها مورد مطالعه قرار داده است؛ لذا این اثر بحثی استدلالی در یکی از ابواب فقه با نام «مکاسب محرمه» به شمار میرود[۱].
محقق اثر در رابطه با نام کتاب مینویسد: با خواندن مقدمه مصنف دانستم که نویسنده برای این نوشتار عنوانی قرار نداده است اما من از عبارتی که در مقدمه ذکر شده عنوانی برای آن انتخاب کردم تا ذهنیت مصنف خارج نشوم. عنوان «احکام المتاجر المحرمة» تنها نشان از عبارت «احکام المتاجر» و کلمه «المحرمة» اضافه شده که دلالت بر حصر موضوع دارد؛ چراکه ظاهراً مصنف قصد داشته که در ابواب دیگری از معاملات بنویسد که عمرش یاری نکرده است. او این کتاب را در اواخر عمر شریفش نوشته است؛ چراکه در جاهایی از کتاب با عبارت «سلمه الله» از شیخ انصاری یاد میکند و این ظهور در این دارد که شیخ انصاری در آن زمان زنده بوده است. در جاهایی دیگری از کتاب نیز میگوید: «رحمه الله» که حکایت از وفات شیخ در آن زمان دارد. شیخ در سال 1281ق و مصنف هشت سال پسازآن در سال 1289ق وفات کرده است[۲].
در رابطه با شیوه نگارش کتاب، نویسنده از شیوههای رایج عموم فقها در کتب استدلالی زمانش خارج نشده است. او معاصر با شیخ انصاری و صاحب جواهر بوده است و این شیوه بهجهت فراگیری موضوع از همه جوانبش معروف به استطراد در بحث بوده است[۳].
وی سپس سبب پرداختن به این موضوع را اینگونه تشریح میکند: اکثر مردم در زندگی روزمره به موضوع عملی این نوشتار محتاجند. این یکی از اسبابی بوده که من را بهسوی اهتمام به تحقیق این موضوع کشاند پسازآنکه آن را شیخ عباس کاشفالغطاء اعطا کرد... من با شتاب از امکان وجود نسخه دیگری که نسخه حاضر را با آن مقابله و تصحیح و نواقصش را برطرف کنم تحقیق کردم، اما نسخه دیگری نیافتم. ظاهراً از این نسخه در زمان حیات مصنف نسخهبرداری شده اما اسم ناسخ و سال نسخ مجهول است. ناسخ، فراوان کلمات و عبارات را از قلم انداخته است؛ بلکه جملهها و احیاناً سطری را از قلم انداخته است. در اغلب موارد از سیاق عبارت یا مصادری که مصنف به آنها مراجعه کرده کلمه افتاده را بهدست آورده و برحسب نیاز معنی کلمه افتاده را جبران کردهام. این اضافات در بین [] برای اشاره به اضافه شدنش به نسخه، محصور شده است[۴].
مصحح پس از مقدمهاش در معرفی کتاب، شرححال مختصری از شیخ مهدی کاشفالغطاء و اساتید و شاگردان و تألیفاتش ارائه کرده است[۵].
نویسنده در مقدمهاش سبب نگارش این کتاب را پاسخی به درخواست عدهای از علمای عامل و فضلای محقق دانسته که به هنگام قرائت بعضی احکام متاجر بر وی درخواست نگارش رسالهای کردند که تمام آنچه را که در رابطه با احکام متاجر به ذهن خطور میکند و بر آینه خیال نمایان میشود را در آن بنویسد[۶].
نویسنده مباحث کتاب را با ذکر معانی چهارگانه برای تجارت آغاز کرده است: # ملکه معاوضه و معامله به قصد اکتساب؛
- عقد معاوضه به قصد اکتساب؛
- عقد معاوضه بیع باشد یا غیر آن، به قصد اکتساب باشد یا بدون آن؛
- خصوص بیع.
سپس سه مورد اول را با ذکر ادله رد کرده است. سپس در بررسی مورد چهارم به این نکته اشاره کرده که یکی از متأخرین تجارت را حمل بر بیع کرده و گفته: مراد از کتاب تجارت کتاب بیع است. سپس شاهد آورده که وقتی میگویند: فلانی تجارت کرد یعنی خرید و فروش کرد[۷].
تجارت به معنی اکتساب به احکام پنجگانه حرمت، کراهت، وجوب، اباحه و استحباب تقسیم میشود؛ اما اگر به شیء مورد اکتساب برگردد به سه قسم محرم، مکروه و مباح تقسیم میشود[۸].
اکتساب به اعیان نجسه از جمله اقسام تجارت حرام است. بهطور خلاصه هر آنچه عقلا به هنگام معاوضه منفعت مقصوده آن را حرام بدانند خرید و فروش آن حرام است[۹].
در ادامه مباحث، حرمت کاسبی به مردار، خون، منی، بول، سگ و خوک خشکی، مرتد فطری، عصیر عنبی و آلات لهو بررسی شده است. از جمله مکاسب محرمه بیع سلاح به دشمنان دین است که یا به قصد کمک به آنها انجام میشود و یا در زمانی است که با مسلمانان در حال جنگ هستند. در هر دو حال با استناد به آیات و روایات حرام است[۱۰].
هجو مؤمنین به هر نحو در شعر باشد یا نثر از جمله مکاسب محرمه است[۱۱]. برخی از معاصرین کاشفالغطاء به نقل از جامع المقاصد محقق کرکی آن را مختص به شعر دانستهاند که نویسنده این دیدگاه را عجیب و مخالف با لغت و عرف دانسته است[۱۲].
اگرچه اکتساب به غیبت، دروغ و مانند آن متعارف نیست، اما در آثار علمای پیشین این محرمات در این باب ذکر شده است؛ لذا نویسنده نیز از شیوه آنها پیروی کرده است[۱۳].
بررسی موضوعاتی چون سحر، کهانه، قیافه، شعبده، قمار و غش پایانبخش مباحث کتاب است. نویسنده در رابطه با تحریم غش در معامله به اجماع محصل و منقول اشاره کرده و معتقد است روایات در این رابطه مستفیض بلکه متواتر است[۱۴].
وضعیت کتاب
محقق اثر در پاورقی به مستندات روایات و مطالب اشاره کرده است. مواردی را نیز که مستند روایت یا نویسنده را نیافته و یا اسقاطی در متن صورت گرفته را تذکر داده است[۱۵]. او علاوه بر این به تصحیح اشتباهات نیز اشاره کرده است[۱۶].
فهرست مصادر و مطالب در آخر کتاب ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه مصحح، ص3
- ↑ ر.ک: همان، ص4-3
- ↑ ر.ک: همان، ص4
- ↑ ر.ک: همان، ص5-4
- ↑ ر.ک: همان، ص12-9
- ↑ ر.ک: مقدمه مصنف، ص13
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص15-14
- ↑ ر.ک: همان، ص16
- ↑ ر.ک: همان، ص25
- ↑ ر.ک: همان، ص100-99
- ↑ ر.ک: همان، ص175
- ↑ ر.ک: همان، ص176
- ↑ ر.ک: همان، ص180
- ↑ ر.ک: همان، ص246
- ↑ ر.ک: پاورقی ص88، شماره 3، ص189، شماره 2
- ↑ ر.ک: همان، ص63 پاورقی 1
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.