پرش به محتوا

ابن ابی‌حجله، احمد بن یحیی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
خط ۴۵: خط ۴۵:




«شهاب الدين ابوالعباس احمد بن يحيى تلسمانى حنبلى» معروف به «ابن ابى حَجَله تلسمانى»، شاعر و اديب بزرگ، در سال 725ق، در زاويه نياى بزرگش، ابو حجله، در شهر تلمسان (امروزه در الجزاير) به دنيا آمد و در سال 776ق، در مصر درگذشت.
«شهاب الدين ابوالعباس احمد بن يحيى تلسمانى حنبلى» معروف به «ابن ابى حَجَله تلسمانى»، شاعر و اديب بزرگ، در سال 725ق، در زاويه نياى بزرگش، ابوحجله، در شهر تلمسان (امروزه در الجزاير) به دنيا آمد و در سال 776ق، در مصر درگذشت.


شهرت او برگرفته از كنيه جدش ابو حجله است كه از صلحا و زهّاد نامدار عصر خود بود و گفته‌اند كه به جهت كرامتى كه از او ظاهر شده- كبكى از هوا آمده و روى آستين او تخم گذاشت- به «ابوحَجَله» (پدر كبك) شهرت يافته است.
شهرت او برگرفته از كنيه جدش ابوحجله است كه از صلحا و زهّاد نامدار عصر خود بود و گفته‌اند كه به جهت كرامتى كه از او ظاهر شده- كبكى از هوا آمده و روى آستين او تخم گذاشت- به «ابوحَجَله» (پدر كبك) شهرت يافته است.


ابن ابى حجله در اوان جوانى، همراه پدر و مادر و برادرانش از زادگاه خود روانه حجاز و سپس دمشق شد. مدتى در آنجا اقامت گزيد و به تحصيل علم به ويژه فنون بلاغت و ادبيات همت گماشت تا مهارت تمام يافت. آنگاه به قاهره كوچ كرد و سال‌هاى واپسين عمر خود را در خانقاه منجك يوسفى (در نزديكى قاهره) به سر برد و پير آنجا بود و هم در آنجا وفات يافت.
ابن ابى حجله در اوان جوانى، همراه پدر و مادر و برادرانش از زادگاه خود روانه حجاز و سپس دمشق شد. مدتى در آنجا اقامت گزيد و به تحصيل علم به ويژه فنون بلاغت و ادبيات همت گماشت تا مهارت تمام يافت. آنگاه به قاهره كوچ كرد و سال‌هاى واپسين عمر خود را در خانقاه منجك يوسفى (در نزديكى قاهره) به سر برد و پير آنجا بود و هم در آنجا وفات يافت.
خط ۵۹: خط ۵۹:
وى درويش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانه‌اش به مذاق اهل شرع خوش نمى‌آمد و باعث طعن او مى‌گرديد. از اين‌رو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و ميگساران را بر او عيب گرفته است. در عين حال، با انديشه وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض را بسيار نكوهش مى‌كرد و خوددارى از مديحه‌سرايى براى حضرت محمد(ص) را بر او عيب مى‌گرفت و قصايد عارفانه او را يك‌به‌يك، با قصايدى در مدح آن حضرت(ص) جواب مى‌گفت و از آن‌ها کتابى فراهم آورد و وصيت كرد كه آن کتاب را همراه پيكرش به خاك بسپارند.
وى درويش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانه‌اش به مذاق اهل شرع خوش نمى‌آمد و باعث طعن او مى‌گرديد. از اين‌رو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و ميگساران را بر او عيب گرفته است. در عين حال، با انديشه وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض را بسيار نكوهش مى‌كرد و خوددارى از مديحه‌سرايى براى حضرت محمد(ص) را بر او عيب مى‌گرفت و قصايد عارفانه او را يك‌به‌يك، با قصايدى در مدح آن حضرت(ص) جواب مى‌گفت و از آن‌ها کتابى فراهم آورد و وصيت كرد كه آن کتاب را همراه پيكرش به خاك بسپارند.


مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كرده‌اند كه عمدتاً جُنگ‌هاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساخته‌ها و سروده‌هاى نظم و نثر خود او فراهم آمده‌اند. مهم‌ترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل کتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابو المحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمين فرمانرواى ترك در مصر تقديم نمود. کتاب مذكور تاكنون چندين بار، از جمله در 1317ق1899/م در مطبعه ميمنيه مصر در حاشيه کتاب «المخلاه» منسوب به شيخ بهائى به چاپ رسيده است.
مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كرده‌اند كه عمدتاً جُنگ‌هاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساخته‌ها و سروده‌هاى نظم و نثر خود او فراهم آمده‌اند. مهم‌ترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل کتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمين فرمانرواى ترك در مصر تقديم نمود. کتاب مذكور تاكنون چندين بار، از جمله در 1317ق1899/م در مطبعه ميمنيه مصر در حاشيه کتاب «المخلاه» منسوب به شيخ بهائى به چاپ رسيده است.


اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. اين کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان الدين ابن الخطيب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا کتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنويسد و جان خود را نيز بر سر اين تأليف بگذارد. اين کتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است.  
اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. اين کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان الدين ابن الخطيب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا کتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنويسد و جان خود را نيز بر سر اين تأليف بگذارد. اين کتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است.  
۶۱٬۱۸۹

ویرایش