۱۴۶٬۲۶۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
[[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] با همۀ جلالت قدر نه صدیق است نه قدیس، رندی است که سرش به «دنیی و عقبی» فرو نمیآید، رند [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، همان [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] رند است. حاصل انقلاب [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] در غزل، نظم پریشان «پاشان» است که غزلی چندآوایی اما هماهنگ پدید آورده است. [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] از شعر، از شراب، از حقیقت، از زهد، از وعظ، از شریعت، از طریقت، از عشق، از راستی، از مستی، از احکام شرع و شهر، از ارباب دین و دنیا، از محتسب، از خانقاه و ..... حرف میزند؛ اما هر یک را با نگاهی تازه و دیگرگونه و انتقادی. | [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] با همۀ جلالت قدر نه صدیق است نه قدیس، رندی است که سرش به «دنیی و عقبی» فرو نمیآید، رند [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، همان [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] رند است. حاصل انقلاب [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] در غزل، نظم پریشان «پاشان» است که غزلی چندآوایی اما هماهنگ پدید آورده است. [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] از شعر، از شراب، از حقیقت، از زهد، از وعظ، از شریعت، از طریقت، از عشق، از راستی، از مستی، از احکام شرع و شهر، از ارباب دین و دنیا، از محتسب، از خانقاه و..... حرف میزند؛ اما هر یک را با نگاهی تازه و دیگرگونه و انتقادی. | ||
به نظر نگارندۀ این کتاب انتقادگری [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] نخستین رکن از ارکان دیوان و شخصیت و رسالت اوست. گویی همۀ [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]] بر این شالودۀ اصلی، مهم و همیشه تازه تنیده و بافته شده است. از انتقادهای دینی، عرفانی، اخلاقی و اجتماعی گرفته تا انتقاد بر طرز غزل پیش از خود و بنیاد نوعی دیگر و تازهتر دیدن و سرودن غزل که در زمان خود بزرگترین جنبش ادبی بر علیه شعر گذشته و معاصر حافظ است. | به نظر نگارندۀ این کتاب انتقادگری [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] نخستین رکن از ارکان دیوان و شخصیت و رسالت اوست. گویی همۀ [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]] بر این شالودۀ اصلی، مهم و همیشه تازه تنیده و بافته شده است. از انتقادهای دینی، عرفانی، اخلاقی و اجتماعی گرفته تا انتقاد بر طرز غزل پیش از خود و بنیاد نوعی دیگر و تازهتر دیدن و سرودن غزل که در زمان خود بزرگترین جنبش ادبی بر علیه شعر گذشته و معاصر حافظ است. | ||