۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR119754J1.jpg | عنوان = فلسفه فلسفه اسلامی | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = خسروپناه، عبدالحسین (نويسنده) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = 8ف5خ 14 BBR | موضوع =فلسفه اسلامی - تحقیق - فلسفه اسلامی -- فلسفه - فل...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
# آسیبشناسی و بایستههای فلسفه اسلامی<ref>ر.ک: همان، ص119</ref>. | # آسیبشناسی و بایستههای فلسفه اسلامی<ref>ر.ک: همان، ص119</ref>. | ||
گفتار چهارم (چیستی فلسفه یونان): این بخش، به بررسی مفهوم «فلسفه» در نگاه ارسطو و فلاسفه یونان میپردازد. نویسنده ابتدا به مبحث تعریف و اقسام آن میپردازد و تفاوت تعریف لفظی و حقیقی را بیان میکند<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>. سپس به معنای واژه «فلسفه» و کاربردهای آن در یونان میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص124-125</ref>. از دیدگاه | گفتار چهارم (چیستی فلسفه یونان): این بخش، به بررسی مفهوم «فلسفه» در نگاه ارسطو و فلاسفه یونان میپردازد. نویسنده ابتدا به مبحث تعریف و اقسام آن میپردازد و تفاوت تعریف لفظی و حقیقی را بیان میکند<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>. سپس به معنای واژه «فلسفه» و کاربردهای آن در یونان میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص124-125</ref>. از دیدگاه [[ارسطو]]، فلسفه به معنای «علم حقیقی» است که به شناخت علل و مبادی نخستین اشیا میپردازد و الهیترین و شریفترین علوم است<ref>ر.ک: همان، ص127، 128، 132</ref>. فلسفه در مکتب [[ارسطو]] بهعنوان دانشی شناخته میشود که به شناخت حقیقت، غایت، جوهر، ماهیت اشیاء و «موجود بما هو موجود» (متافیزیک) میپردازد<ref>ر.ک: ص134، 137، 138</ref>. | ||
گفتار پنجم (چیستی فلسفه اسلامی): این گفتار، بهتفصیل به چیستی فلسفه از منظر فلاسفه برجسته اسلامی میپردازد و دیدگاههای فلاسفهای چون کندی، فارابی، اخوانالصفا، ابن | گفتار پنجم (چیستی فلسفه اسلامی): این گفتار، بهتفصیل به چیستی فلسفه از منظر فلاسفه برجسته اسلامی میپردازد و دیدگاههای فلاسفهای چون [[کندی، یعقوب بن اسحاق|کندی]]، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، اخوانالصفا، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، [[ابن ملکا، هبةالله بن علی|ابوالبرکات بغدادی]]، [[لوکری، فضل بن محمد|لوکری]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]]، [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و... را در مورد تعریف و ماهیت فلسفه بررسی میکند<ref>ر.ک: همان، ص 146-187</ref>. | ||
در گفتار ششم و هفتم و هشتم، به ترتیب از حکمت نوین اسلامی (حکمت خودی)، ساختار و قلمرو فلسفه اسلامی و آسیبشناسی فلسفه اسلامی سخن به میان میآید. | در گفتار ششم و هفتم و هشتم، به ترتیب از حکمت نوین اسلامی (حکمت خودی)، ساختار و قلمرو فلسفه اسلامی و آسیبشناسی فلسفه اسلامی سخن به میان میآید. | ||