۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE' به 'AUTOMATIONCODE......AUTOMATIONCODE') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') |
||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
«بدر الشروح» شرحی است بر اشعار و غزلیات [[حافظ، شمسالدین محمد|خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی]] از اعاظم و اکابر شعرای ایران و جهان. این شرح را میتوان شرح صوفیانه و عرفانی غزلیات [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] نامید. این کتاب که هماکنون نسخههای معدودی از چاپ سنگی آن در دسترس مخاطبان قرار دارد، در سال 1253 | «بدر الشروح» شرحی است بر اشعار و غزلیات [[حافظ، شمسالدین محمد|خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی]] از اعاظم و اکابر شعرای ایران و جهان. این شرح را میتوان شرح صوفیانه و عرفانی غزلیات [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] نامید. این کتاب که هماکنون نسخههای معدودی از چاپ سنگی آن در دسترس مخاطبان قرار دارد، در سال 1253 ه.ق توسط مولانا [[حافظ بهاءالدین]] به انجام رسیده و توسط برادر بزرگ شارح، با معیارهای امروز حاکم بر خوشنویسی، با خط نستعلیق متوسط متمایل به خوش، قلمی گردیده است. گردآورنده و ناشر این کتاب، یعنی [[محمد عبدالاحد رضوی دهلوی]] در مقدمۀ کتاب میگوید: «از مدت دراز میخواستم که [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ شیرازی]] را شرحی به دست آید که مضامین دقیقه و اصطلاحات مشکله را حاوی و کافل باشد تا درویشان خوشمذاق را به کار آید و کیفی افزاید و صوفیمنشان را از خود برباید. بالاخر مَن جَدّ وَجَدَ، بر مقصود خود ظفر یافتم و نسخۀ قلمیۀ بدر الشروح مصنفۀ مولانا حافظ بدرالدین بن مولانا حافظ بهاءالدین که میان محمد مصلحالدین بن شیخ علاءالدین بن شیخ غلام محمد بن حافظ شهابالدین بن حافظ قاضی علاءالدین (برادر بزرگ حضرت شارح) در سنۀ 1253 هجری نبوی قلمی نموده بودند، از کتابخانۀ محبی مخلصی مولوی ظفرالدین صاحب بن مولانا اصلحالدین اکبرآبادی که یکی از اولاد حضرت شارح مرحوم هستند، به دست آوردم و نعمت غیرمترقبه پنداشتم». | ||
این شرح چنانکه از نامش برمیآید، ماه تمام و بدر شرحهایی است که بر اشعار [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] نوشته شده است. به نظر میرس مبنای تسمیۀ این کتاب به بدر الشروح، دارای دو وجه باشد: نخست آنکه لفظ «بدر» برگرفته از نام شارح یعنی [[اکبرآبادی، بدرالدین|بدرالدین حافظ اکبرآبادی]] است. در این صورت، بدر الشروح شرحی است منسوب به بدرالدین حافظ اکبرآبادی. دوم آنکه اگر سایر شروحی که بر دیوان اشعار حافظ نوشتهاند، همچون هلال باشند، این شرح در واقع همچون «بدر» و «ماه تمام» در میان شرحهای دیگر است. | این شرح چنانکه از نامش برمیآید، ماه تمام و بدر شرحهایی است که بر اشعار [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] نوشته شده است. به نظر میرس مبنای تسمیۀ این کتاب به بدر الشروح، دارای دو وجه باشد: نخست آنکه لفظ «بدر» برگرفته از نام شارح یعنی [[اکبرآبادی، بدرالدین|بدرالدین حافظ اکبرآبادی]] است. در این صورت، بدر الشروح شرحی است منسوب به بدرالدین حافظ اکبرآبادی. دوم آنکه اگر سایر شروحی که بر دیوان اشعار حافظ نوشتهاند، همچون هلال باشند، این شرح در واقع همچون «بدر» و «ماه تمام» در میان شرحهای دیگر است. | ||
در خصوص احوالات شارح این کتاب، در تذکرهها و سایر منابع، زندگینامۀ مجزایی وجود ندارد. اما آنچه به قلم نخستین ناشر این متن، یعنی عبدالاحد رضوی دهلوی در صفحات آغازین کتاب آمده، اینگونه است: «...... در دورۀ سلطان جلالالدین محمد اکبرشاه [پادشاه] دکن که بر کوه فتحپور در 977 | در خصوص احوالات شارح این کتاب، در تذکرهها و سایر منابع، زندگینامۀ مجزایی وجود ندارد. اما آنچه به قلم نخستین ناشر این متن، یعنی عبدالاحد رضوی دهلوی در صفحات آغازین کتاب آمده، اینگونه است: «...... در دورۀ سلطان جلالالدین محمد اکبرشاه [پادشاه] دکن که بر کوه فتحپور در 977 ه.ق نورالدین جهانگیر پیدا شد، آن مقام را مبارک دانسته، شهر آباد کرد و نامش را فتحپور نهاد و دارالخلافۀ خود ساخت، عهدۀ قضا به ایشان [به نیاکان بدرالدین حافظ] داد که تا این زمان نسلا بعد نسل در خاندان ایشان باقی است. شارح در سال 1150 ه.ق از فتحپور به حیدرآباد رفته، صاحب تصانیف بسیار بوده که از آن جمله است: صفات الایمان، شرح الله صدره الاسلام، خلاصه الحکم، عین المعانی، مبدأ و معاد، شرح گلستان و البته کتاب مستطاب بدر الشروح که به نظر میرسد از سوی فرزندان، نوادگان یا برادران شارح [به تقریب] در سال 1253 ه.ق تحریر مجدد یا نسخهپردازی شده است». | ||
نثر این کتاب جز در مقدمهها و برخی از توضیحات مربوط به غزلها، بیشتر نثر ساده یا بینابین است و در پارهای از توضیحات غزلها، این نثر آمیخته و ممزوجی از خصوصیات نثر مرسل و نثر فنی است و میتوان آن را نمونهای از سبک بینابین نثر مرسل و نثر فنی دانست. * | نثر این کتاب جز در مقدمهها و برخی از توضیحات مربوط به غزلها، بیشتر نثر ساده یا بینابین است و در پارهای از توضیحات غزلها، این نثر آمیخته و ممزوجی از خصوصیات نثر مرسل و نثر فنی است و میتوان آن را نمونهای از سبک بینابین نثر مرسل و نثر فنی دانست. * | ||