۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''رسالهای در سیاق''' تألیف [[کرمانی، ابواسحاق غیاثالدین محمد|ابواسحاق غیاثالدین محمد کرمانی]] (قرن دهم)، با تحقیق و تحشیه [[نیکنژاد، علیرضا|علیرضا نیکنژاد]]، این کتاب، متن مصحح رسالهای در سیاق، اثری است آموزشی در حساب و دفترداری، به قلم [[کرمانی، ابواسحاق غیاثالدین محمد|خواجه غیاثالدین ابواسحاق کرمانی]] که در دورۀ صفویه و در سال 951 | '''رسالهای در سیاق''' تألیف [[کرمانی، ابواسحاق غیاثالدین محمد|ابواسحاق غیاثالدین محمد کرمانی]] (قرن دهم)، با تحقیق و تحشیه [[نیکنژاد، علیرضا|علیرضا نیکنژاد]]، این کتاب، متن مصحح رسالهای در سیاق، اثری است آموزشی در حساب و دفترداری، به قلم [[کرمانی، ابواسحاق غیاثالدین محمد|خواجه غیاثالدین ابواسحاق کرمانی]] که در دورۀ صفویه و در سال 951 ه.ق به رشتۀ تحریر درآمده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
سیاق در لغت به معنی آیین، رویه، ترتیب، شیوه، روش و دستورالعمل است و در عربی به صداق زدن است. سیاق به معنی مسوق یعنی رانده شده نیز معنی شده است. و صناعت سیاق فنی بود که مستوفیان بدان وسیله، ثبت و ضبط و محاسبات مالی دیوانی و تجاری را انجام میدادند. تاریخچۀ صنعت سیاق به ایران بعد از اسلام برمیگردد و ارقام در خط سیاق برگرفته از کلمات عربی است. | سیاق در لغت به معنی آیین، رویه، ترتیب، شیوه، روش و دستورالعمل است و در عربی به صداق زدن است. سیاق به معنی مسوق یعنی رانده شده نیز معنی شده است. و صناعت سیاق فنی بود که مستوفیان بدان وسیله، ثبت و ضبط و محاسبات مالی دیوانی و تجاری را انجام میدادند. تاریخچۀ صنعت سیاق به ایران بعد از اسلام برمیگردد و ارقام در خط سیاق برگرفته از کلمات عربی است. | ||
این کتاب، متن مصحح رسالهای در سیاق، اثری است آموزشی در حساب و دفترداری، به قلم [[کرمانی، ابواسحاق غیاثالدین محمد|خواجه غیاثالدین ابواسحاق کرمانی]] که در دورۀ صفویه و در سال 951 | این کتاب، متن مصحح رسالهای در سیاق، اثری است آموزشی در حساب و دفترداری، به قلم [[کرمانی، ابواسحاق غیاثالدین محمد|خواجه غیاثالدین ابواسحاق کرمانی]] که در دورۀ صفویه و در سال 951 ه.ق به رشتۀ تحریر درآمده است. از زندگینامۀ نویسنده اخبار دقیقی در دست نیست و احوال او هیچیک از تذکرهها نیامده است. از سال تولد خواجه نیز اطلاعی در دست نیست؛ ولی بنا بر اشارۀ خودش ـ چنانکه در لابلای این کتاب خاطرنشان میکند ـ در دوران شباب و در سن سیسالگی به تألیف کتاب مبادرت جسته است. ولی به یقین وی اهل دفتر و دیوان و در شمار مستوفیان ایالت کرمان بود و در تمام دوران حیات به استثنای چند سفر به هرات و نقاط دیگر، مقیم کرمان بود. به روایت خود خواجه دورۀ کودکی را با تحصیل علوم متداول زمانه، همچون صرف و نحو و معانی و بیان و منطق در همین شهر سپری کرد. | ||
خواجه از مقربان مجدالدین عبدالرشید وزیر کرمانی و پسرش عبدالقادر بود و در رکاب مجدالدین به هرات که از شهرهای معظم خراسان بود، سفر کرد: «رعیتپروری که به واسطۀ پاسبان حرمش، رعایا در مهد امن و آسایش خواب به فراغت مینمایند. سرورس عالیمقدار که اکابر و اصاغر روزگار چهره به خاک درگهش میسایند. مجدالاسلام والمسلمین، عون الضعفاء والمساکین، مجدا مجدا فی الامور الدین علی وجه الرشید عبدالرشید لازال ضلال جلاله و اقباله الی یوم الوعید واقف گشته، بنده را به ملازمت خود مأمور ساختند». | خواجه از مقربان مجدالدین عبدالرشید وزیر کرمانی و پسرش عبدالقادر بود و در رکاب مجدالدین به هرات که از شهرهای معظم خراسان بود، سفر کرد: «رعیتپروری که به واسطۀ پاسبان حرمش، رعایا در مهد امن و آسایش خواب به فراغت مینمایند. سرورس عالیمقدار که اکابر و اصاغر روزگار چهره به خاک درگهش میسایند. مجدالاسلام والمسلمین، عون الضعفاء والمساکین، مجدا مجدا فی الامور الدین علی وجه الرشید عبدالرشید لازال ضلال جلاله و اقباله الی یوم الوعید واقف گشته، بنده را به ملازمت خود مأمور ساختند». | ||