۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ب الدین' به 'بالدین') |
||
| خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
فصل نخست کتاب اختصاص به بررسی نصیریه متقدم در تاریخ دارد. با وجود تشکیکات برخی معاصران، اصالت نامگذاری «نصیریه» و انتساب آن به محمد بن نصیر نمیری در منابع سدههای سوم تا چهارم و تا دوران معاصر کاملاً مسلم است و نامگذاری فرقه به «علویه» در دوره معاصر، نوظهور و با نیات سیاسی و اجتماعی بوده است. فرقۀ نصیریه شاخهای از غالیان خطابی عراق بوده و گرچه در بدو تشکیل در سدۀ سوم در عراق بودهاند، قوتگیری آن از میانه سدۀ چهارم و در شام بوده است. بنا بر پژوهشهای متعددی، حسین بن حمدان خصیبی مهمترین نقش را در تکوین نصیریه و انسجامبخشی به آن داشته است؛ ولی نباید از نقش مهم ابنشعبه حرانی و البته غالیان پیشین در آرای نصیریان غفلت ورزید. نصیریه خود را وامدار ابوالخطاب، عمر بن فرات و ابننصیر معرفی میکنند. این شخصیتها همگی در منابع شیعی مهجورند. با وجود اخبار بسیار نصیریان خصوصاً از ابننصیر، پذیرش این اخبار با موانع مهمی روبروست؛ هرچند در همه منابع نصیریه و غیر ایشان چیزی جز شخصیتی شدیداً غالی از ابننصیر سراغ نداریم. با این همه، نصیریان بسیاری از روایات خود را نه از سلسله رجال پیشگفته، بلکه از منابع امامی، مخمسی و اسحاقی گرفتهاند و در این میان به طور خاص ابنشعبه حرانی نقش بسیار مهمی در انتقال میراث امامیه و فِرَق غالی به نصیریه داشته است. خصیبی هم در بسیاری از روایاتش به منابع فِرَق پیشگفته متکی است، و در دیدگاههایش متأثر از برخی از غالیان عراق است. اگر ادعاهای او دربارۀ خاندان و زادگاهش را بپذیریم، وطن او جنبلاء حلقههایی از غالیان تفویضی یا مایلان به نصیریه را دربر داشته است. البته در روایات مربوط به زندگی خصیبی اشکالات بسیار وجود دارد که در این مجموعه نقد شده است و در رابطۀ خصیبی با مشایخ پیشین نصیری ابهام و تردید جدی دارد. همچنین، از قرائن متعدد برمیآید که او خود نیز در ساخت بعضی از روایات، بهویژه در زمینه بابیت ابننصیر، مؤثر بوده است. | فصل نخست کتاب اختصاص به بررسی نصیریه متقدم در تاریخ دارد. با وجود تشکیکات برخی معاصران، اصالت نامگذاری «نصیریه» و انتساب آن به محمد بن نصیر نمیری در منابع سدههای سوم تا چهارم و تا دوران معاصر کاملاً مسلم است و نامگذاری فرقه به «علویه» در دوره معاصر، نوظهور و با نیات سیاسی و اجتماعی بوده است. فرقۀ نصیریه شاخهای از غالیان خطابی عراق بوده و گرچه در بدو تشکیل در سدۀ سوم در عراق بودهاند، قوتگیری آن از میانه سدۀ چهارم و در شام بوده است. بنا بر پژوهشهای متعددی، حسین بن حمدان خصیبی مهمترین نقش را در تکوین نصیریه و انسجامبخشی به آن داشته است؛ ولی نباید از نقش مهم ابنشعبه حرانی و البته غالیان پیشین در آرای نصیریان غفلت ورزید. نصیریه خود را وامدار ابوالخطاب، عمر بن فرات و ابننصیر معرفی میکنند. این شخصیتها همگی در منابع شیعی مهجورند. با وجود اخبار بسیار نصیریان خصوصاً از ابننصیر، پذیرش این اخبار با موانع مهمی روبروست؛ هرچند در همه منابع نصیریه و غیر ایشان چیزی جز شخصیتی شدیداً غالی از ابننصیر سراغ نداریم. با این همه، نصیریان بسیاری از روایات خود را نه از سلسله رجال پیشگفته، بلکه از منابع امامی، مخمسی و اسحاقی گرفتهاند و در این میان به طور خاص ابنشعبه حرانی نقش بسیار مهمی در انتقال میراث امامیه و فِرَق غالی به نصیریه داشته است. خصیبی هم در بسیاری از روایاتش به منابع فِرَق پیشگفته متکی است، و در دیدگاههایش متأثر از برخی از غالیان عراق است. اگر ادعاهای او دربارۀ خاندان و زادگاهش را بپذیریم، وطن او جنبلاء حلقههایی از غالیان تفویضی یا مایلان به نصیریه را دربر داشته است. البته در روایات مربوط به زندگی خصیبی اشکالات بسیار وجود دارد که در این مجموعه نقد شده است و در رابطۀ خصیبی با مشایخ پیشین نصیری ابهام و تردید جدی دارد. همچنین، از قرائن متعدد برمیآید که او خود نیز در ساخت بعضی از روایات، بهویژه در زمینه بابیت ابننصیر، مؤثر بوده است. | ||
در فصل دوم، افزون بر معرفی اجمالی منابع نصیری، نشان داده شد از دیرباز تا به امروز کتب نصیریه به دو صورت عام و خاص یا عمومی و سرّی نوشته شده است. ظاهراً برخی از آثار فرقه از پیش از نصیریه سابقه دارند، و از تألیفات پیشینیان خطابی و علیایی نصیریان و اسحاقیان هستند. البته نسبت این آثار به مؤلفان ادعاییشان، مانند مفضل بن عمر و محمد بن سنان، با اشکال مواجه است و نسبت برخی از آثار هم به مؤلفان همعصر ائمۀ متأخرتر(ع) میتواند صحیح باشد، همچون | در فصل دوم، افزون بر معرفی اجمالی منابع نصیری، نشان داده شد از دیرباز تا به امروز کتب نصیریه به دو صورت عام و خاص یا عمومی و سرّی نوشته شده است. ظاهراً برخی از آثار فرقه از پیش از نصیریه سابقه دارند، و از تألیفات پیشینیان خطابی و علیایی نصیریان و اسحاقیان هستند. البته نسبت این آثار به مؤلفان ادعاییشان، مانند مفضل بن عمر و محمد بن سنان، با اشکال مواجه است و نسبت برخی از آثار هم به مؤلفان همعصر ائمۀ متأخرتر(ع) میتواند صحیح باشد، همچون آدابالدین جعفر بن محمد بن مفضل. معمولاً آثار پیشانصیری، نسبت به آثار نصیری شاخصههای غیرخطابی بیشتری دارند، چنانکه بعضی از آثار منسوب به مفضل، به فضای شیعی یا فضای عمومی اسلامی نزدیکتر است و بعضی آثار نیز شاخصههای مسیحییونانی بیشتری نسبت به آثار نصیری دارند. گاهی هم درجه غلو آثار پیشانصیری بیش از آثار نصیری است. از خلال ارجاعات آثار نصیری، میتوان برخی از آثار اسحاقی و مخمسی را شناسایی کرد؛ مانند آثار اسحاق بصری، الظهورات و السبعین. | ||
نخستین آثار نصیری که به محمد بن نصیر منسوب شده است، یا بهکلی اصالت ندارد یا نسبت برخیشان به محمد بن نصیر محل تردید است؛ اما از دورۀ خصیبی، انتساب بسیاری از آثار به مؤلفان اثباتپذیر است؛ مثلاً نسبت هفت اثر موجود منسوب به [[خصیبی، حسین بن حمدان|خصیبی]] از جمله [[الهداية الكبرى|الهدایه]](و حتی تحریر کاملترش) قابل دفاع است. اما از میان آثار خصیبی، الرساله مهمترین کتاب نصیریان است که قرائن بسیار گستردهای بر اصالت و رواج آن از دورۀ تألیف وجود دارد. همچنین، در طبقۀ پس از [[خصیبی، حسین بن حمدان|خصیبی]] هم انتساب آثار موجود از شاگردان [[خصیبی، حسین بن حمدان|خصیبی]] مانند حسن بن شعبه حرانی، ابنهارون صائغ و جلی معمولاً قرائن خوبی دارد. در طبقۀ شاگردانِ شاگردان خصیبی هم وضعیت انتسابها تقریباً همینگونه است. از باب نمونه، چند اثر از آثار طبرانی قرائن اصالت بیشتری دارند و نسبت برخیشان (مانند الأعیاد) به او با تردیدهایی مواجه است. ولی در مجموع، قرائن اصالت کتب بسیاری از مؤلفان قرن چهارم و پنجم، بهویژه خصیبی، جلی و طبرانی، گسترده است. | نخستین آثار نصیری که به محمد بن نصیر منسوب شده است، یا بهکلی اصالت ندارد یا نسبت برخیشان به محمد بن نصیر محل تردید است؛ اما از دورۀ خصیبی، انتساب بسیاری از آثار به مؤلفان اثباتپذیر است؛ مثلاً نسبت هفت اثر موجود منسوب به [[خصیبی، حسین بن حمدان|خصیبی]] از جمله [[الهداية الكبرى|الهدایه]](و حتی تحریر کاملترش) قابل دفاع است. اما از میان آثار خصیبی، الرساله مهمترین کتاب نصیریان است که قرائن بسیار گستردهای بر اصالت و رواج آن از دورۀ تألیف وجود دارد. همچنین، در طبقۀ پس از [[خصیبی، حسین بن حمدان|خصیبی]] هم انتساب آثار موجود از شاگردان [[خصیبی، حسین بن حمدان|خصیبی]] مانند حسن بن شعبه حرانی، ابنهارون صائغ و جلی معمولاً قرائن خوبی دارد. در طبقۀ شاگردانِ شاگردان خصیبی هم وضعیت انتسابها تقریباً همینگونه است. از باب نمونه، چند اثر از آثار طبرانی قرائن اصالت بیشتری دارند و نسبت برخیشان (مانند الأعیاد) به او با تردیدهایی مواجه است. ولی در مجموع، قرائن اصالت کتب بسیاری از مؤلفان قرن چهارم و پنجم، بهویژه خصیبی، جلی و طبرانی، گسترده است. | ||