ابن مسکویه، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ''
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
 
خط ۵۰: خط ۵۰:


== ولادت ==
== ولادت ==
از تاريخ تولد ابوعلى مسكويه اطلاعى در دست نيست. اما از آنجا كه او خود در تجارب الامم به «طول مصاحبت و كثرت مجالسات» خود با ابومحمد مهلبى، وزير معز الدولۀ بويهى  اشاره كرده، يادآور مى‌شود كه يكى از منابع او در وقايع سال 340ق به بعد، اطلاعات شفاهى مهلبى از وقايع روزگار وزارتش بوده است و در جاى ديگر، ذيل وقايع مربوط به مهلبى در 341 ق، خود را مصاحب وزير در همان تاريخ مى‌شمارد-و البته بعيد است كه در آن تاريخ سن او كمتر از 20 سال بوده باشد- مى‌بايست در حوالى سال 320ق زاده شده باشد.
از تاريخ تولد ابوعلى مسكويه اطلاعى در دست نيست. اما از آنجا كه او خود در تجارب الامم به «طول مصاحبت و كثرت مجالسات» خود با ابومحمد مهلبى، وزير معز الدولۀ بويهىاشاره كرده، يادآور مى‌شود كه يكى از منابع او در وقايع سال 340ق به بعد، اطلاعات شفاهى مهلبى از وقايع روزگار وزارتش بوده است و در جاى ديگر، ذيل وقايع مربوط به مهلبى در 341 ق، خود را مصاحب وزير در همان تاريخ مى‌شمارد-و البته بعيد است كه در آن تاريخ سن او كمتر از 20 سال بوده باشد- مى‌بايست در حوالى سال 320ق زاده شده باشد.


بنابراین، با توجه به تاريخ درگذشت او در 420ق  يا صفر 421، مى‌بايست حدود يکسده زيسته باشد.
بنابراین، با توجه به تاريخ درگذشت او در 420قيا صفر 421، مى‌بايست حدود يکسده زيسته باشد.


[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت]] مسكويه را مجوسى نو مسلمان خوانده است، اما با توجه به نام پدرش-محمد-بعيد است كه ابوعلى خود مسلمان زاده نشده باشد. خاصه آنكه در هيچ منبع ديگرى اين معنى ياد نشده است. به هر حال بسيارى از نويسندگان متأخرتر، ابوعلى مسكويه را شيعه مذهب دانسته و بر تشيع او استدلال كرده‌اند.
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت]] مسكويه را مجوسى نو مسلمان خوانده است، اما با توجه به نام پدرش-محمد-بعيد است كه ابوعلى خود مسلمان زاده نشده باشد. خاصه آنكه در هيچ منبع ديگرى اين معنى ياد نشده است. به هر حال بسيارى از نويسندگان متأخرتر، ابوعلى مسكويه را شيعه مذهب دانسته و بر تشيع او استدلال كرده‌اند.
خط ۶۱: خط ۶۱:
مسكويه با وزيران و اميران آل بويه در امور ديوانى، از گنجورى كتابخانه‌ها و گنجورى مالى تا مصاحبت و نديمى و رسالت و داد و ستد در زمينۀ علوم و ادب، پيوندى استوار داشته و از همين رو، عمدۀ سالهاى عمر خويش را در شهرهاى مختلف از جمله رى، بغداد، شيراز و اصفهان گذرانده است. بى گمان طلب علم نيز در اين جا به جاييها دخيل بوده است.
مسكويه با وزيران و اميران آل بويه در امور ديوانى، از گنجورى كتابخانه‌ها و گنجورى مالى تا مصاحبت و نديمى و رسالت و داد و ستد در زمينۀ علوم و ادب، پيوندى استوار داشته و از همين رو، عمدۀ سالهاى عمر خويش را در شهرهاى مختلف از جمله رى، بغداد، شيراز و اصفهان گذرانده است. بى گمان طلب علم نيز در اين جا به جاييها دخيل بوده است.


مسكويه اصلا از رى بود و شايد بتوان گفت كه حدود دو دهۀ نخستين عمر خود را  در رى زيسته است. سپس به بويهيان بغداد پيوست و حدود 12 سال مصاحب و نديم خاص ابومحمد مهلبى، وزير معز‌الدوله بود. آنگاه 7 سال در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عميد، وزير ركن الدولۀ بويهى زيست و خازن كتابخانۀ او در رى بود. از آن پس ظاهرا به خدمت ابوالفتح ابن عميد، وزير ركن‌الدوله و مؤيد‌الدوله پيوست و چون ابوالفتح به قتل رسيد، مسكويه از خدمت به [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، وزير جديد مؤيد‌الدوله سر باز زد. سابقۀ تيرگى روابط و رقابت ميان مسكويه و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] را در برخورد غير دوستانه‌اى كه در مجلس ابن عميد و در حضور مؤيد‌الدوله-كه با صاحب به رى آمده بود-گذشته و ابوحيان آن را نقل كرده است، مى‌توان ديد. مسكويه حتى پس از مرگ [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] نيز دل از او پاک نداشت و در شعر خود او را نكوهيده است.
مسكويه اصلا از رى بود و شايد بتوان گفت كه حدود دو دهۀ نخستين عمر خود رادر رى زيسته است. سپس به بويهيان بغداد پيوست و حدود 12 سال مصاحب و نديم خاص ابومحمد مهلبى، وزير معز‌الدوله بود. آنگاه 7 سال در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عميد، وزير ركن الدولۀ بويهى زيست و خازن كتابخانۀ او در رى بود. از آن پس ظاهرا به خدمت ابوالفتح ابن عميد، وزير ركن‌الدوله و مؤيد‌الدوله پيوست و چون ابوالفتح به قتل رسيد، مسكويه از خدمت به [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، وزير جديد مؤيد‌الدوله سر باز زد. سابقۀ تيرگى روابط و رقابت ميان مسكويه و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] را در برخورد غير دوستانه‌اى كه در مجلس ابن عميد و در حضور مؤيد‌الدوله-كه با صاحب به رى آمده بود-گذشته و ابوحيان آن را نقل كرده است، مى‌توان ديد. مسكويه حتى پس از مرگ [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] نيز دل از او پاک نداشت و در شعر خود او را نكوهيده است.


ابوعلى سپس در شيراز به عضد‌الدوله، سلطان بزرگ آل بويه، پيوست و در زمرۀ نديمان و رسولان او در آمد و خازن كتابخانه و بيت المال وى شد و تا عضد‌الدوله درگذشت، بر همين شغل بود. همۀ مصنفات زمان در كتابخانۀ او گرد آمده بود. او خود نيز به گنجورى مالى براى عضد‌الدوله اشاره‌اى كرده و تجارب الامم را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از كارگزاران ويژۀ او خوانده است. عضد‌الدوله در سراى خود جايى را كه نزديک‌خويش بود، به انجمن حكيمان و فيلسوفان اختصاص داد تا به گفت و گوهاى علمى بپردازند. او خود نيز از اعضاى برجستۀ آن انجمن بود.
ابوعلى سپس در شيراز به عضد‌الدوله، سلطان بزرگ آل بويه، پيوست و در زمرۀ نديمان و رسولان او در آمد و خازن كتابخانه و بيت المال وى شد و تا عضد‌الدوله درگذشت، بر همين شغل بود. همۀ مصنفات زمان در كتابخانۀ او گرد آمده بود. او خود نيز به گنجورى مالى براى عضد‌الدوله اشاره‌اى كرده و تجارب الامم را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از كارگزاران ويژۀ او خوانده است. عضد‌الدوله در سراى خود جايى را كه نزديک‌خويش بود، به انجمن حكيمان و فيلسوفان اختصاص داد تا به گفت و گوهاى علمى بپردازند. او خود نيز از اعضاى برجستۀ آن انجمن بود.
خط ۷۹: خط ۷۹:
==معاصران وى==
==معاصران وى==


ابوعلى با حكيمان، دانشمندان و اديبان عصر خويش داد و ستد علمى و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستانى (متوفای  پس از 391 ق)، مسكويه را از اعيان زمان دانسته و او را بسى ارج نهاده است. وى در صفوان الحكمة كه آن را در حيات مسكويه و دربارۀ مردان علم و حكمت نوشته، از آنچه در باب مسكويه در حد گنجايش آن كتاب ذكر كرده، خشنود نبوده و وعده داده است تا رساله‌اى جداگانه كه بتواند همۀ «شنيده‌ها و ديده‌هاى خود را در سيرت نيكو و اخلاق پاک» مسكويه در بر گيرد، بپردازد.
ابوعلى با حكيمان، دانشمندان و اديبان عصر خويش داد و ستد علمى و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستانى (متوفایپس از 391 ق)، مسكويه را از اعيان زمان دانسته و او را بسى ارج نهاده است. وى در صفوان الحكمة كه آن را در حيات مسكويه و دربارۀ مردان علم و حكمت نوشته، از آنچه در باب مسكويه در حد گنجايش آن كتاب ذكر كرده، خشنود نبوده و وعده داده است تا رساله‌اى جداگانه كه بتواند همۀ «شنيده‌ها و ديده‌هاى خود را در سيرت نيكو و اخلاق پاک» مسكويه در بر گيرد، بپردازد.


رفتار ابوحيان توحيدى با مسكويه، همچون با ديگر دوستان فرزانه‌اش، ضد و نقيض بود: گاه خشنود و ستاينده، گاه ناخشنود و نكوهنده. گاه مسكويه را به بخل و دورويى با خويشتن، گنگى، تکروى، سود نبردن از فرصت حضور ابوسليمان در رى و كوشش در راه باطل دست يافتن به كيميا، شيفتگى به نوشته‌هاى [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]] و به هدر دادن روزهاى عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامرى در رى و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قيراط و تكۀ نان و جامۀ كهنه، متهم مى‌كند و در عين حال شعر او را به زيبايى و لفظ او را به پاکيزگى مى‌ستايد و گاه 175 مسأله از مسائل بغرنج فلسفى، علمى و ادبى خود را در رساله‌هايى گرد مى‌آورد و براى مسكويه مى‌فرستد و پاسخ آنها را فروتنانه و شاگردانه و با ستايش آگاهانه، از او مى‌خواهد و او را «گنجينۀ دانشهاى شگفت و اسرار حكمت» مى‌خواند، ولى مسكويه در برابر كژخوييها و بدگوييهاى او با وى سخن به شكيبايى و مهر و همدردى مى‌گويد.
رفتار ابوحيان توحيدى با مسكويه، همچون با ديگر دوستان فرزانه‌اش، ضد و نقيض بود: گاه خشنود و ستاينده، گاه ناخشنود و نكوهنده. گاه مسكويه را به بخل و دورويى با خويشتن، گنگى، تکروى، سود نبردن از فرصت حضور ابوسليمان در رى و كوشش در راه باطل دست يافتن به كيميا، شيفتگى به نوشته‌هاى [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]] و به هدر دادن روزهاى عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامرى در رى و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قيراط و تكۀ نان و جامۀ كهنه، متهم مى‌كند و در عين حال شعر او را به زيبايى و لفظ او را به پاکيزگى مى‌ستايد و گاه 175 مسأله از مسائل بغرنج فلسفى، علمى و ادبى خود را در رساله‌هايى گرد مى‌آورد و براى مسكويه مى‌فرستد و پاسخ آنها را فروتنانه و شاگردانه و با ستايش آگاهانه، از او مى‌خواهد و او را «گنجينۀ دانشهاى شگفت و اسرار حكمت» مى‌خواند، ولى مسكويه در برابر كژخوييها و بدگوييهاى او با وى سخن به شكيبايى و مهر و همدردى مى‌گويد.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
#كتاب الاشربة، در داروشناسى. گزيده‌اى از آن در كتابخانۀ صائب آنكارا موجود است.  
#كتاب الاشربة، در داروشناسى. گزيده‌اى از آن در كتابخانۀ صائب آنكارا موجود است.  
#كتاب فى تركيب الباجات من الاطعمة. نسخه‌اى از اين اثر در كتابخانۀ احمد ثالث استانبول در دست است.  
#كتاب فى تركيب الباجات من الاطعمة. نسخه‌اى از اين اثر در كتابخانۀ احمد ثالث استانبول در دست است.  
#الكنز الكبير، در كيميا. نسخه‌اى از آن در كتابخانۀ بشير آغاز  موجود است.  
#الكنز الكبير، در كيميا. نسخه‌اى از آن در كتابخانۀ بشير آغازموجود است.  
#نديم الفريد. [[قندوزی، سلیمان بن ابراهیم|قندوزى حنفى]] احتجاج مأمون را در جريان وليعهدى [[امام رضا(ع)]] از اين اثر مسكويه نقل كرده است. امينى نيز بخشى از آن را آورده است. همچنين در كتاب مختصر فى الامثال و الاشعار كه در كتابخانۀ فاتح نگهدارى مى‌شود، اين احتجاج مورد استفاده قرار گرفته است.
#نديم الفريد. [[قندوزی، سلیمان بن ابراهیم|قندوزى حنفى]] احتجاج مأمون را در جريان وليعهدى [[امام رضا(ع)]] از اين اثر مسكويه نقل كرده است. امينى نيز بخشى از آن را آورده است. همچنين در كتاب مختصر فى الامثال و الاشعار كه در كتابخانۀ فاتح نگهدارى مى‌شود، اين احتجاج مورد استفاده قرار گرفته است.


خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:


#رساله‌اى به بديع‌الزمان همدانى، به نظم و نثر كه در پاسخ رسالۀ اعتذار بديع‌الزمان است.  
#رساله‌اى به بديع‌الزمان همدانى، به نظم و نثر كه در پاسخ رسالۀ اعتذار بديع‌الزمان است.  
#اشعار. ثعالبى و ياقوت  نمونه‌هايى از شعر ابوعلى را نقل كرده‌اند. بيرونى هم بيتى از او آورده است.  
#اشعار. ثعالبى و ياقوتنمونه‌هايى از شعر ابوعلى را نقل كرده‌اند. بيرونى هم بيتى از او آورده است.  
#عهدنامۀ ابوعلى مسكويه با خود، كه ياقوت آن را به عنوان «وصيت» او، و ابوحيان  به عنوان «عهد» آورده و آن را ستوده است. متن «عهد» در مقابسات بيش از متنى است كه ياقوت آورده است.  
#عهدنامۀ ابوعلى مسكويه با خود، كه ياقوت آن را به عنوان «وصيت» او، و ابوحيانبه عنوان «عهد» آورده و آن را ستوده است. متن «عهد» در مقابسات بيش از متنى است كه ياقوت آورده است.  
#«وصيت مسكويه»، سفارش مسكويه است به جويندگان حكمت. اين «وصيت» در صوان الحكمۀ ابوسليمان  آمده است. ابوعلى در جاويدان خرد آن را در فصل حكمت حكماى اسلامى بدون ذكر نام خود آورده است.
#«وصيت مسكويه»، سفارش مسكويه است به جويندگان حكمت. اين «وصيت» در صوان الحكمۀ ابوسليمانآمده است. ابوعلى در جاويدان خرد آن را در فصل حكمت حكماى اسلامى بدون ذكر نام خود آورده است.


از ديگر آثار وى كتاب الفوز الاكبر است كه به دست نيامده است.
از ديگر آثار وى كتاب الفوز الاكبر است كه به دست نيامده است.