حائری یزدی، عبدالکریم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیدص' به 'سید ص'
جز (جایگزینی متن - 'سیدص' به 'سید ص')
 
خط ۷۹: خط ۷۹:
حائرى پس از درگذشت [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|فشاركى]] با اصرار و همراهى دوست خود، محمود عراقى (فرزند آقامحسن عراقى، روحانى متمكّن و متنفذ اراك)، به ایران بازگشت و در سلطان‌آباد (اراك كنونى) حوزه درس پررونقى دایر كرد. شمارى از منابع، سال بازگشت او را 1316 و شمارى دیگر، 1318ق گزارش كرده‌اند.  
حائرى پس از درگذشت [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|فشاركى]] با اصرار و همراهى دوست خود، محمود عراقى (فرزند آقامحسن عراقى، روحانى متمكّن و متنفذ اراك)، به ایران بازگشت و در سلطان‌آباد (اراك كنونى) حوزه درس پررونقى دایر كرد. شمارى از منابع، سال بازگشت او را 1316 و شمارى دیگر، 1318ق گزارش كرده‌اند.  


در 1324ق، هم‌زمان با آغاز نهضت مشروطه، به نجف بازگشت و پس‌از چندماه به اتفاق دوست صمیمى خود، محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى، به كربلا رفت. وى این‌بار قصد توطن كرد و حدود هشت سال در كربلا ماند و از آن زمان به حائرى ملقب شد. او در كربلا به تدریس پرداخت. شاگردان برجسته او در این دوره، علی‌اكبر كاشانى، مصطفى كشمیرى، احمد مازندرانى و سیدصدرالدین صدر بودند. در اثناى اقامت حائرى در كربلا، از او براى بازگشت به اراك درخواست‌هاى زیادى شد. سرانجام، او در 1332 یا اوایل 1333ق با این شرط كه در اداره حوزه علمیه مستقل باشد، به اراك رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت. حائرى كه دهه ششم زندگى خود را می‌گذراند و نام و نشان بیشترى یافته بود توانست طلابى را از سایر مناطق به اراك جذب كند و حوزه‌اى با حدود سیصد علم‌آموز شكل دهد.<ref>مؤمن، محمد، ص19</ref> او در پاسخ به نامه استادش، [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|میرزامحمدتقى شیرازى]]، پس از فوت سید محمدكاظم یزدى (1337) كه از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را براى مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهى و انحطاط فكرى اظهار نگرانى كرد.<ref>رئیس زاده، محمد، ص478-477</ref>  
در 1324ق، هم‌زمان با آغاز نهضت مشروطه، به نجف بازگشت و پس‌از چندماه به اتفاق دوست صمیمى خود، محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى، به كربلا رفت. وى این‌بار قصد توطن كرد و حدود هشت سال در كربلا ماند و از آن زمان به حائرى ملقب شد. او در كربلا به تدریس پرداخت. شاگردان برجسته او در این دوره، علی‌اكبر كاشانى، مصطفى كشمیرى، احمد مازندرانى و سید صدرالدین صدر بودند. در اثناى اقامت حائرى در كربلا، از او براى بازگشت به اراك درخواست‌هاى زیادى شد. سرانجام، او در 1332 یا اوایل 1333ق با این شرط كه در اداره حوزه علمیه مستقل باشد، به اراك رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت. حائرى كه دهه ششم زندگى خود را می‌گذراند و نام و نشان بیشترى یافته بود توانست طلابى را از سایر مناطق به اراك جذب كند و حوزه‌اى با حدود سیصد علم‌آموز شكل دهد.<ref>مؤمن، محمد، ص19</ref> او در پاسخ به نامه استادش، [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|میرزامحمدتقى شیرازى]]، پس از فوت سید محمدكاظم یزدى (1337) كه از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را براى مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهى و انحطاط فكرى اظهار نگرانى كرد.<ref>رئیس زاده، محمد، ص478-477</ref>  


==تأسیس حوزه علمیه قم ==
==تأسیس حوزه علمیه قم ==
خط ۹۷: خط ۹۷:
==شاگردان==
==شاگردان==


حائرى در قم با جدیت به تدریس فقه و اصول پرداخت. از حوزه درس حائرى، عالمان بزرگى سر برآوردند كه تنى چند از آنان در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. در کتاب‌های شرح حال نام بیش از 80 تن از شاگردان حائری ذکر شده است.<ref>تولایی، علی، ص55</ref> [[آملی، هاشم|میرزاهاشم آملى]]، [[اراکی، محمدعلی|محمدعلى اراكى]]، سیداحمد حسینى زنجانى، [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینى]]، [[موسوی خوانساری، سید احمد|سیداحمد خوانسارى]]، سید محمدتقى خوانسارى، سید محمد داماد، سیدابوالحسن رفیعى قزوینى، [[شریعتمداری، کاظم|سیدكاظم شریعتمدارى]]، [[صدر، سید صدرالدین|سیدصدرالدین صدر]]، سیدكاظم گلپایگانى، [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سید محمدرضا گلپایگانى]]، آخوند ملاعلى معصومى همدانى، [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|سیدشهاب‌الدین نجفى مرعشى]] و میرسید على یثربى همدانى از جمله شاگردان او بودند.<ref>رئیس‌زاده، محمد، ص479</ref>
حائرى در قم با جدیت به تدریس فقه و اصول پرداخت. از حوزه درس حائرى، عالمان بزرگى سر برآوردند كه تنى چند از آنان در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. در کتاب‌های شرح حال نام بیش از 80 تن از شاگردان حائری ذکر شده است.<ref>تولایی، علی، ص55</ref> [[آملی، هاشم|میرزاهاشم آملى]]، [[اراکی، محمدعلی|محمدعلى اراكى]]، سیداحمد حسینى زنجانى، [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینى]]، [[موسوی خوانساری، سید احمد|سیداحمد خوانسارى]]، سید محمدتقى خوانسارى، سید محمد داماد، سیدابوالحسن رفیعى قزوینى، [[شریعتمداری، کاظم|سیدكاظم شریعتمدارى]]، [[صدر، سید صدرالدین|سید صدرالدین صدر]]، سیدكاظم گلپایگانى، [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سید محمدرضا گلپایگانى]]، آخوند ملاعلى معصومى همدانى، [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|سیدشهاب‌الدین نجفى مرعشى]] و میرسید على یثربى همدانى از جمله شاگردان او بودند.<ref>رئیس‌زاده، محمد، ص479</ref>


مشهورترین شاگرد حائری [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]](ره) است که گاه در آثار علمی خود به نقد دیدگاه‌های استاد با عنوان «شیخنا العلامة» پرداخته است.<ref>تولایی، علی، ص55</ref>  
مشهورترین شاگرد حائری [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]](ره) است که گاه در آثار علمی خود به نقد دیدگاه‌های استاد با عنوان «شیخنا العلامة» پرداخته است.<ref>تولایی، علی، ص55</ref>