جستارهایی در باب اسطوره: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می ش' به ' می‌ش'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' می‌ش')
خط ۳۵: خط ۳۵:
جستار دوم با این هدف شکل گرفته است که ضمن بررسی خاستگاه‌های نظری اندیشۀ الیاده، استدلال‌های وی را در این‌باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی نگارنده با تاکید بر مفروضات نظریۀ الیاده و روش‌شناسی پدیدارشناختی وی، دیدگاه او را نسبت به اسطوره محل تأمل می‌داند و معتقد است آنچه الیاده به مثابۀ ساختار وجودی بشر مطرح می‌کند، اساساً برساخته‌ای فرهنگی است. همچنین به نظر می‌رسد التزام الیاده به روش پدیدارشناختی ابتر و ناقص است.
جستار دوم با این هدف شکل گرفته است که ضمن بررسی خاستگاه‌های نظری اندیشۀ الیاده، استدلال‌های وی را در این‌باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی نگارنده با تاکید بر مفروضات نظریۀ الیاده و روش‌شناسی پدیدارشناختی وی، دیدگاه او را نسبت به اسطوره محل تأمل می‌داند و معتقد است آنچه الیاده به مثابۀ ساختار وجودی بشر مطرح می‌کند، اساساً برساخته‌ای فرهنگی است. همچنین به نظر می‌رسد التزام الیاده به روش پدیدارشناختی ابتر و ناقص است.


جستار سوم بر آن است تا ضمن بررسی خاستگاه‌های نظری اندیشۀ اسپربر، استدلال‌های وی را در این‌باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی مشخص می‌شود گزاره‌های نمادین به مثابۀ یک امر ذهنی فاقد عقلانیت نیستند. همچنین آشکار می شود اسپربر برخلاف سنت رایج که سازوکار نماد را در چارچوب نشانه‌شناختی تحلیل می‌کند، نمادگرایی را در حوزه‌ای خودبسنده و مستقل می‌داند که سازوکار شناختی ویژۀ خود را داراست. در پایان این بررسی، نگارنده با نقد و نظری مختصر می‌کوشد این نکته را پیش روی نهد که قواعد پیشنهادی اسپربر در باب نحوۀ عملکرد گزاره‌های نمادین، جهان‌شمول یا عام نیست و اساساً به تجارب زیستی فرد و دانش ضمنی وی محدود است.
جستار سوم بر آن است تا ضمن بررسی خاستگاه‌های نظری اندیشۀ اسپربر، استدلال‌های وی را در این‌باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی مشخص می‌شود گزاره‌های نمادین به مثابۀ یک امر ذهنی فاقد عقلانیت نیستند. همچنین آشکار می‌شود اسپربر برخلاف سنت رایج که سازوکار نماد را در چارچوب نشانه‌شناختی تحلیل می‌کند، نمادگرایی را در حوزه‌ای خودبسنده و مستقل می‌داند که سازوکار شناختی ویژۀ خود را داراست. در پایان این بررسی، نگارنده با نقد و نظری مختصر می‌کوشد این نکته را پیش روی نهد که قواعد پیشنهادی اسپربر در باب نحوۀ عملکرد گزاره‌های نمادین، جهان‌شمول یا عام نیست و اساساً به تجارب زیستی فرد و دانش ضمنی وی محدود است.


جستار چهارم به بررسی آرای دومزیل تعلق دارد. او معتقد است ساختار سه‌گانی حاکم بر اندیشۀ جوامع هندواروپایی در واقع بازتاب انتزاعی طبقات سه‌گانۀ یک چنین جوامعی است. شواهد و استنادات بی‌شماری که برای تأیید این مطلب می‌آورد، نشان از دامنۀ وسیع تحقیقی وی دارد؛ اما آنچه موجب نگارش این جستار شده، بررسی و تبیین لوازم معرفت‌شناختی الگوی دومزیل است. تبیین نظری دومزیل از کاستی‌هایی برخوردار است که در این پژوهش کوشیده شده ضمن اشاره به این کاستی‌ها، در رفع آنها نیز مباحثی مطرح شود.
جستار چهارم به بررسی آرای دومزیل تعلق دارد. او معتقد است ساختار سه‌گانی حاکم بر اندیشۀ جوامع هندواروپایی در واقع بازتاب انتزاعی طبقات سه‌گانۀ یک چنین جوامعی است. شواهد و استنادات بی‌شماری که برای تأیید این مطلب می‌آورد، نشان از دامنۀ وسیع تحقیقی وی دارد؛ اما آنچه موجب نگارش این جستار شده، بررسی و تبیین لوازم معرفت‌شناختی الگوی دومزیل است. تبیین نظری دومزیل از کاستی‌هایی برخوردار است که در این پژوهش کوشیده شده ضمن اشاره به این کاستی‌ها، در رفع آنها نیز مباحثی مطرح شود.