۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سفرنامه (ابهام زدایی)' به 'سفرنامه (ابهامزدایی)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى') |
||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
توصیف منازل بین راه، بیان وضع شهرها و روستاها، نحوه آبرسانى، تشکیلات شهرى و ادارى، وسایل رفت و آمد از جمله موضوعاتى است که در این سفرنامه از آنها سخن به میان آمده است. فرهادمیرزا چه در مدینه و چه در مکه هر جا به عالمى برمىخورد و موقعیت را مناسب مىدید به مباحثه مذهبى مىپرداخت. | توصیف منازل بین راه، بیان وضع شهرها و روستاها، نحوه آبرسانى، تشکیلات شهرى و ادارى، وسایل رفت و آمد از جمله موضوعاتى است که در این سفرنامه از آنها سخن به میان آمده است. فرهادمیرزا چه در مدینه و چه در مکه هر جا به عالمى برمىخورد و موقعیت را مناسب مىدید به مباحثه مذهبى مىپرداخت. | ||
اظهار نظر وى در مورد سایر فرق و مذاهب اسلامى عمیق و دقیق است و از داورى سطحى به دور؛ چون امرى سؤالانگیز را مىبیند از دانشمندان آن مذهب مىپرسد و بعد آن را نقد مىکند و گاهى با آنان به مباحثه مىپردازد. در خلال سفرنامه گاه به اشعار دیگران، اغلب با ذکر نام شاعر استناد مىکند. اشعارى که از خود او در سفرنامه موجود است، چشمگیر، زیبا و دلنشین نیست، بلکه گاهى متکلف و اغلب خشک و عارى از ذوق است و | اظهار نظر وى در مورد سایر فرق و مذاهب اسلامى عمیق و دقیق است و از داورى سطحى به دور؛ چون امرى سؤالانگیز را مىبیند از دانشمندان آن مذهب مىپرسد و بعد آن را نقد مىکند و گاهى با آنان به مباحثه مىپردازد. در خلال سفرنامه گاه به اشعار دیگران، اغلب با ذکر نام شاعر استناد مىکند. اشعارى که از خود او در سفرنامه موجود است، چشمگیر، زیبا و دلنشین نیست، بلکه گاهى متکلف و اغلب خشک و عارى از ذوق است و مىرساند که در شاعرى قریحه و استعداد شایانى ندارد. | ||
در بازگشت به هنگام توقف در استانبول، نارسایىهایى را که در مکه و مدینه بود، همچنین عدم امنیت راهها را به اطلاع سلطان عثمانى مىرساند و اصلاح آنها را از وى درخواست مىکند. با دیدن زندگى مردم استانبول، آثار غربزدگى را در آنجا مشاهده مىکند و با اظهار تاسف مىنویسد که به زودى عادات و آداب شوم اروپایى و فساد اهل فرنگ به کشور عثمانى و کمى دیرتر به اهالى ایران سرایت خواهد کرد و زنها دست در دست اجنبى با روى گشاده در بازار حرکت خواهند کرد و از اسلام جز اسمى باقى نخواهد ماند. | در بازگشت به هنگام توقف در استانبول، نارسایىهایى را که در مکه و مدینه بود، همچنین عدم امنیت راهها را به اطلاع سلطان عثمانى مىرساند و اصلاح آنها را از وى درخواست مىکند. با دیدن زندگى مردم استانبول، آثار غربزدگى را در آنجا مشاهده مىکند و با اظهار تاسف مىنویسد که به زودى عادات و آداب شوم اروپایى و فساد اهل فرنگ به کشور عثمانى و کمى دیرتر به اهالى ایران سرایت خواهد کرد و زنها دست در دست اجنبى با روى گشاده در بازار حرکت خواهند کرد و از اسلام جز اسمى باقى نخواهد ماند. | ||