دروس اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى‌'
جز (جایگزینی متن - 'درس اخلاق (ابهام زدایی)' به 'درس اخلاق (ابهام‌زدایی)')
جز (جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى‌')
 
خط ۷۸: خط ۷۸:
تهوّر عبارت است از: عدم ترس و اقدام به كارى كه موجب گرفتارى و هلاكت است كه عقل و شرع آن را منع كرده‌اند، چه مربوط به دنيا باشد (مثل حمل قاچاق و شب گردى در بيابان، در حالى كه احتمال دارد جانور درنده وجود داشته باشد و او نيز وسيله ى دفاع ندارد و...) و چه مربوط به آخرت باشد (مثل روزه گرفتن با علم به ضرر، يا وضو و غسل نمودن در حالى كه بداند آب براى او ضرر دارد).<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/139 همان، ص139]</ref>  
تهوّر عبارت است از: عدم ترس و اقدام به كارى كه موجب گرفتارى و هلاكت است كه عقل و شرع آن را منع كرده‌اند، چه مربوط به دنيا باشد (مثل حمل قاچاق و شب گردى در بيابان، در حالى كه احتمال دارد جانور درنده وجود داشته باشد و او نيز وسيله ى دفاع ندارد و...) و چه مربوط به آخرت باشد (مثل روزه گرفتن با علم به ضرر، يا وضو و غسل نمودن در حالى كه بداند آب براى او ضرر دارد).<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/139 همان، ص139]</ref>  


در فصل پنجم از صفات نشئت گرفته از قوه ى وهميه سخن رانده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/191 همان، ص191]</ref> و اشاره مى‌كند كه: "قبلا گفتيم كه از تعديل قوّه‌ى وهميّه عدالت و از افراط آن ظلم و از تفريط آن انظلام (ستم پذيرى) ايجاد می‌گردد; ولى مرحوم ملا محمّد مهدى نراقى، در [[جامع السعادات]] و هم چنين فرزند برومندش در معراج السعادۀ، جداگانه در مورد اين سه صفت ناشى از قوّه ى وهميّه بحث نفرموده‌اند، بلكه آنها را مندرج در صفات و آثارى كه از سه قوه ى شهويه و غضبيّه و عقليه سرچشمه می‌گيرند دانسته‌اند، ولى اين بنده ى ناچيز بر حسب وعده‌اى كه در اوّل كتاب دادم درباره ى سه صفت ظلم و انظلام و عدالت، مطالبى را هر چند مختصر، به صورت مستقل عرض مى كنم."<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/193 همان، ص193]</ref>  
در فصل پنجم از صفات نشئت گرفته از قوه ى وهميه سخن رانده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/191 همان، ص191]</ref> و اشاره مى‌كند كه: "قبلا گفتيم كه از تعديل قوّه‌ى وهميّه عدالت و از افراط آن ظلم و از تفريط آن انظلام (ستم پذيرى) ايجاد می‌گردد; ولى مرحوم ملا محمّد مهدى نراقى، در [[جامع السعادات]] و هم چنين فرزند برومندش در معراج السعادۀ، جداگانه در مورد اين سه صفت ناشى از قوّه ى وهميّه بحث نفرموده‌اند، بلكه آنها را مندرج در صفات و آثارى كه از سه قوه ى شهويه و غضبيّه و عقليه سرچشمه می‌گيرند دانسته‌اند، ولى اين بنده ى ناچيز بر حسب وعده‌اى كه در اوّل كتاب دادم درباره ى سه صفت ظلم و انظلام و عدالت، مطالبى را هر چند مختصر، به صورت مستقل عرض مى‌كنم."<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/193 همان، ص193]</ref>  


در فصل ششم صفات مربوط به سه قوه ى عاقله، شهويه و غضبيّه را بررسى نموده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/201 همان، ص201]</ref> و بعضى از صفاتى كه از سه قوه ى عاقله و غضبيّه و شهويه يا از دوتا از اين قوا سرچشمه می‌گيرند، بيان مى‌دارد.
در فصل ششم صفات مربوط به سه قوه ى عاقله، شهويه و غضبيّه را بررسى نموده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/201 همان، ص201]</ref> و بعضى از صفاتى كه از سه قوه ى عاقله و غضبيّه و شهويه يا از دوتا از اين قوا سرچشمه می‌گيرند، بيان مى‌دارد.
خط ۸۶: خط ۸۶:
اوّل، معرفت و شناخت نعمت‌هاى ظاهر و باطن، كه سرتاپاى انسان غرق نعمت است;
اوّل، معرفت و شناخت نعمت‌هاى ظاهر و باطن، كه سرتاپاى انسان غرق نعمت است;


دوّم، نظر و دقّت به پايين دست تر از خود در امور دنيايى، نه به بالاترها، كه اگر اين جور باشد انسان هميشه خود را از خدا طلبكار مى بيند;
دوّم، نظر و دقّت به پايين دست تر از خود در امور دنيايى، نه به بالاترها، كه اگر اين جور باشد انسان هميشه خود را از خدا طلبكار مى‌بيند;


سوم، اين كه فرض كند او مرده بود و نمى توانست از اين نعمت استفاده كند، ولى اكنون زنده است و آن را دارد و چه بسيار مردگان و رفتگان كه آرزوى آمدن در دنيا و قدرشناسى از اين نعمت‌ها را دارند;
سوم، اين كه فرض كند او مرده بود و نمى توانست از اين نعمت استفاده كند، ولى اكنون زنده است و آن را دارد و چه بسيار مردگان و رفتگان كه آرزوى آمدن در دنيا و قدرشناسى از اين نعمت‌ها را دارند;
خط ۹۲: خط ۹۲:
چهارم، گرفتارى‌ها و بيمارى‌ها و سختى هايى را كه در ايام عمرمان داشتيم به خاطر بياوريم و از اين كه از آنها نجات پيدا كرديم و خلاص شديم آن را غنيمت بشماريم;
چهارم، گرفتارى‌ها و بيمارى‌ها و سختى هايى را كه در ايام عمرمان داشتيم به خاطر بياوريم و از اين كه از آنها نجات پيدا كرديم و خلاص شديم آن را غنيمت بشماريم;


پنجم آن كه اگر گرفتارى و مرض و مصيبتى داريم، فكر كنيم اگر بدتر از اين داشتيم چه می‌شد و چه مى توانستيم بكنيم.
پنجم آن كه اگر گرفتارى و مرض و مصيبتى داريم، فكر كنيم اگر بدتر از اين داشتيم چه می‌شد و چه مى‌توانستيم بكنيم.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==