فرهنگ مردمی آثار مولوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURفرهنگ مردمی آثار مولویJ1.jpg | عنوان =فرهنگ مردمی آثار مولوی | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = سمرقندی، حیات‌نعمت (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =لوح فکر | مکان نشر =تهران | سال ن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''فرهنگ مردمی آثار مولوی؛ کلمه، ترکیبات و افاده‌های زبان زنده گفتگوی فارسی دری ـ تاجیکی مردم خراسان و ماوراءالنهر در آثار مولانا جلال‌الدین بلخی''' تألیف حیات نعمت سمرقندی، این کتاب دربرگیرندۀ مجموعه‌ای است از ترکیبات و افاده‌های زندۀ گفتگوی فارسی دری ـ تاجیکی مردم خراسان و ماوراءالنهر در آثار مولانا جلال‌الدین بلخی. نویسنده باور دارد که بسیاری از این واژه‌ها و ترکیبات از اصطلاحات رایج در سمرقند است و خود در دیباچه، شرح مبسوطی در این‌باره ارائه می‌دهد.
'''فرهنگ مردمی آثار مولوی؛ کلمه، ترکیبات و افاده‌های زبان زنده گفتگوی فارسی دری ـ تاجیکی مردم خراسان و ماوراءالنهر در آثار مولانا جلال‌الدین بلخی''' تألیف [[سمرقندی، حیات‌نعمت|حیات نعمت سمرقندی]]، این کتاب دربرگیرندۀ مجموعه‌ای است از ترکیبات و افاده‌های زندۀ گفتگوی فارسی دری ـ تاجیکی مردم خراسان و ماوراءالنهر در آثار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدین بلخی]]. نویسنده باور دارد که بسیاری از این واژه‌ها و ترکیبات از اصطلاحات رایج در سمرقند است و خود در دیباچه، شرح مبسوطی در این‌باره ارائه می‌دهد.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۱: خط ۳۱:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
چنان‌که محمد جلال‌الدین بلخی مولای روم همواره خویش را از مردم خراسان می‌شمرد و سال‌های خوشی کودکی و درس مکتبی‌اش بیشتر در سمرقند گذشته است، زبان نظمش هم‌رنگ زبان زندۀ گفتگوی و شیوگی خاص مردم فارسی‌زبان تاجیکان خراسان است. مولوی چه در «مثنوی» و چه در غزلیاتش از واژه‌های مخصوص زبان زندۀ گفتگوی و شیوگی فارسی دری ـ تاجیکی که بیشتر آنها امروزه هم در سمرقند زنده و به کار برده می‌شوند، استفاده کرده است.
چنان‌که [[مولوی، جلال‌الدین محمد|محمد جلال‌الدین بلخی]] مولای روم همواره خویش را از مردم خراسان می‌شمرد و سال‌های خوشی کودکی و درس مکتبی‌اش بیشتر در سمرقند گذشته است، زبان نظمش هم‌رنگ زبان زندۀ گفتگوی و شیوگی خاص مردم فارسی‌زبان تاجیکان خراسان است. [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] چه در «مثنوی» و چه در غزلیاتش از واژه‌های مخصوص زبان زندۀ گفتگوی و شیوگی فارسی دری ـ تاجیکی که بیشتر آنها امروزه هم در سمرقند زنده و به کار برده می‌شوند، استفاده کرده است.


همین طور مولانا در نظمش بیشتر به جای کلمه‌های معمول زبانی ادبی عمومی فارسی، مرادف آنها را «کلمه‌های معمول گفتگو و زبان زندۀ فارسی دری ـ تاجیکی» که در زبان مردم تاجیک سمرقند امروز هم به همین طرز و معنی‌ها استفاده کرده می‌شود، کار فرموده است؛ برای مثال به جای کلمۀ خوب و نیک، «نغز» را سی مرتبه، به جای زشت و بد، «گنده» را 23 مرتبه، به جای صبح، «پگاه» را 18 مرتبه، به جای شام، «بیگاه» را 28 مرتبه و ..... .
همین طور [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] در نظمش بیشتر به جای کلمه‌های معمول زبانی ادبی عمومی فارسی، مرادف آنها را «کلمه‌های معمول گفتگو و زبان زندۀ فارسی دری ـ تاجیکی» که در زبان مردم تاجیک سمرقند امروز هم به همین طرز و معنی‌ها استفاده کرده می‌شود، کار فرموده است؛ برای مثال به جای کلمۀ خوب و نیک، «نغز» را سی مرتبه، به جای زشت و بد، «گنده» را 23 مرتبه، به جای صبح، «پگاه» را 18 مرتبه، به جای شام، «بیگاه» را 28 مرتبه و ..... .


مولانا در تجربۀ خود اثبات کرده که زبان زندۀ گفتگوی مردمی، خود زبان شعر اصیل است و برای خودنمایی زباندانی خود از واژه‌های مشکل‌پسند و دشوارفهم ساخته که در درخود مردم عادی نیست، استفاده کردن بدون احتیاج است و در این کتاب در قسمت لغت، توسط شرح تابش‌های معنایی واحدهای لغوی نشان داده شده است.
[[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] در تجربۀ خود اثبات کرده که زبان زندۀ گفتگوی مردمی، خود زبان شعر اصیل است و برای خودنمایی زباندانی خود از واژه‌های مشکل‌پسند و دشوارفهم ساخته که در درخود مردم عادی نیست، استفاده کردن بدون احتیاج است و در این کتاب در قسمت لغت، توسط شرح تابش‌های معنایی واحدهای لغوی نشان داده شده است.


کاربرد واژه‌های مخصوص زبان زندۀ مردمی، اصطلاحات، تعبیرات و ترکیبات گفتگوی فارسی دری ـ تاجیکی در تاریخ ادبیات فارسی، هنوز از مرحله‌های اول تاریخ ادبیات فارسی آغاز یافته، بیشتر در زبان اثرهای ادیبان خراسان و ماوراءالنهر دیده می‌شود. هرچند از ابتدا زبان شعرایی که از خراسان و ماوراءالنهر برآمده‌اند، از نظر استفاده نمودن کلمه و اصطلاحات خاص فارسی دری ـ تاجیکی خراسان، از زبان فارسی ادیبان غربی ایران تفاوت داشته باشد هم، با وجود آن زبان فارسی دری ـ تاجیکی زبان علیحده‌ای نیست، این همان زبان اصیل فارسی است، با تابش‌های خاص خود.
کاربرد واژه‌های مخصوص زبان زندۀ مردمی، اصطلاحات، تعبیرات و ترکیبات گفتگوی فارسی دری ـ تاجیکی در تاریخ ادبیات فارسی، هنوز از مرحله‌های اول تاریخ ادبیات فارسی آغاز یافته، بیشتر در زبان اثرهای ادیبان خراسان و ماوراءالنهر دیده می‌شود. هرچند از ابتدا زبان شعرایی که از خراسان و ماوراءالنهر برآمده‌اند، از نظر استفاده نمودن کلمه و اصطلاحات خاص فارسی دری ـ تاجیکی خراسان، از زبان فارسی ادیبان غربی ایران تفاوت داشته باشد هم، با وجود آن زبان فارسی دری ـ تاجیکی زبان علیحده‌ای نیست، این همان زبان اصیل فارسی است، با تابش‌های خاص خود.


مولانا در استفادۀ کلمه و عبارت، اصطلاحات و تعبیرات و ترکیبات، مثل و مقالات مردمی صاحب مهارت و استاد بی‌نظیر، دانشمند بی‌همتای زبان زندۀ مردمی است. او از جهت به کار بردن واژه‌های زبان زندۀ مردمی که امروزه هم در زبان زندۀ گفتگوی تاجیکان خراسان از جمله در سمرقند زنده است، از تمام شاعران گذشتۀ دوره‌های مختلف تاریخ ادبیات فارسی بیشتر به زمان کنونی نزدیک‌تر است. این نکته دلیل برجسته‌ای بر پیوند عضوی زبان شعر مولانا با زبان زندۀ گفتگوی مردمی فارسی دری ـ تاجیکی است. مولانا سخن‌سرایی است که زبان شعر کلاسیکی فارسی را با استفادۀ عنصرهای خاص مردمی به زبان زندۀ گفتگوی مردم کلا پیوسته است. زبان شعر او زبان مردم است و در مسئلۀ پیوستگی زبان شعرهای خود با زبان مردم، مولانا از تمام شاعران و ادیبان دوره‌های دیگر تاریخ ادبیات فارسی جهانی برتری دارد.
[[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] در استفادۀ کلمه و عبارت، اصطلاحات و تعبیرات و ترکیبات، مثل و مقالات مردمی صاحب مهارت و استاد بی‌نظیر، دانشمند بی‌همتای زبان زندۀ مردمی است. او از جهت به کار بردن واژه‌های زبان زندۀ مردمی که امروزه هم در زبان زندۀ گفتگوی تاجیکان خراسان از جمله در سمرقند زنده است، از تمام شاعران گذشتۀ دوره‌های مختلف تاریخ ادبیات فارسی بیشتر به زمان کنونی نزدیک‌تر است. این نکته دلیل برجسته‌ای بر پیوند عضوی زبان شعر مولانا با زبان زندۀ گفتگوی مردمی فارسی دری ـ تاجیکی است. [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] سخن‌سرایی است که زبان شعر کلاسیکی فارسی را با استفادۀ عنصرهای خاص مردمی به زبان زندۀ گفتگوی مردم کلا پیوسته است. زبان شعر او زبان مردم است و در مسئلۀ پیوستگی زبان شعرهای خود با زبان مردم، مولانا از تمام شاعران و ادیبان دوره‌های دیگر تاریخ ادبیات فارسی جهانی برتری دارد.


این کتاب دربرگیرندۀ مجموعه‌ای است از ترکیبات و افاده‌های زندۀ گفتگوی فارسی دری ـ تاجیکی مردم خراسان و ماوراءالنهر در آثار مولانا جلال‌الدین بلخی. نویسنده باور دارد که بسیاری از این واژه‌ها و ترکیبات از اصطلاحات رایج در سمرقند است و خود در دیباچه، شرح مبسوطی در این‌باره ارائه می‌دهد. در واقع هدف نویسنده از نوشتن این کتاب آن بوده که معنی واقعی واژه‌هایی را که در مثنوی آمده و در فرهنگ‌های فارسی از جمله «فرهنگ معین» و «فرهنگ عمید» یا معنی نشده یا معنی جز آنکه مورد نظر مولانا بوده نوشته شده است، بیان کند. برای مثال در سمرقند کلمۀ «گاج» رایج است به معنای ساده‌دل و نادان. مولانا نیز از این واژه در این بیت استفاده کرده است:
این کتاب دربرگیرندۀ مجموعه‌ای است از ترکیبات و افاده‌های زندۀ گفتگوی فارسی دری ـ تاجیکی مردم خراسان و ماوراءالنهر در آثار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدین بلخی]]. نویسنده باور دارد که بسیاری از این واژه‌ها و ترکیبات از اصطلاحات رایج در سمرقند است و خود در دیباچه، شرح مبسوطی در این‌باره ارائه می‌دهد. در واقع هدف نویسنده از نوشتن این کتاب آن بوده که معنی واقعی واژه‌هایی را که در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] آمده و در فرهنگ‌های فارسی از جمله «[[فرهنگ فارسی (متوسط)|فرهنگ معین]]» و «[[فرهنگ عمید]]» یا معنی نشده یا معنی جز آنکه مورد نظر [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] بوده نوشته شده است، بیان کند. برای مثال در سمرقند کلمۀ «گاج» رایج است به معنای ساده‌دل و نادان. مولانا نیز از این واژه در این بیت استفاده کرده است:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۵۳: خط ۵۳:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


نسخۀ گولپینارلی:
نسخۀ [[گولپینارلی، عبدالباقی|گولپینارلی]]:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۵۹: خط ۵۹:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


نسخۀ جلال‌الدین کزازی:
نسخۀ [[کزازی، میر جلال‌ا‌لدین|جلال‌الدین کزازی]]:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''این قضا را هم قضا داند الیج''|2=''عقل خلقان در قضا گیج است و گاج''<ref> [https://literaturelib.com/books/4407 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>}}
{{ب|''این قضا را هم قضا داند الیج''|2=''عقل خلقان در قضا گیج است و گاج''<ref> [https://literaturelib.com/books/4407 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>}}