طبری، محمد بن جریر بن یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'طبری (ابهام زدایی)' به 'طبری (ابهام‌زدایی)')
     
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|طبری (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|طبری (ابهام‌زدایی)}}


    {{کاربردهای دیگر| محمد بن جریر طبری (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر| محمد بن جریر طبری (ابهام‌زدایی)}}
    '''ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری'''  (۲۲۴  – ۳۱۰ ق)، مشهور به '''جریر طبری'''،  مورخ، مفسر ایرانی، صاحب تفسیر [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان في تفسير القرآن]]  و کتاب مشهور [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ الأمم و الملوك]] معروف به تاریخ طبری
    '''ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری'''  (۲۲۴  – ۳۱۰ ق)، مشهور به '''جریر طبری'''،  مورخ، مفسر ایرانی، صاحب تفسیر [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان في تفسير القرآن]]  و کتاب مشهور [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ الأمم و الملوك]] معروف به تاریخ طبری



    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۲۷

    طبری، محمد بن جریر
    نام طبری، محمد بن جریر
    نام‌های دیگر
    نام پدر جریر
    متولد 224 ق - 218 شمسی
    محل تولد آمل
    رحلت ۲۶ شوال سال ۳۱۰ ق برابر با 301 شمسی
    اساتید  احمد بن حماد دولابی

    محمد بن حمید رازی

    برخی آثار تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك

    تهذيب الآثار و تفصيل الثابت عن رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم من الأخبار

    تهذيب الآثار: الجزء المفقود

    صريح السنة

    جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)


    کد مؤلف AUTHORCODE01837AUTHORCODE

    ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری (۲۲۴ – ۳۱۰ ق)، مشهور به جریر طبری، مورخ، مفسر ایرانی، صاحب تفسیر جامع البيان في تفسير القرآن و کتاب مشهور تاريخ الأمم و الملوك معروف به تاریخ طبری

    ولادت

    ولادت طبری در آخر سال 224 و یا اول سال 225ق در آمل مازندران اتفاق افتاده است[۱].

    مشخصات ظاهری

    طبری مردی گندم‌گون، کشیده‌قامت، لاغراندام و سیاه‌چشم بود[۲].

    تحصیلات

    محمد بن جریر مقدمات علمی را در زادگاهش آمل نزد فضلای آنجا فرا گرفت و پس‌ازآن به گردش و مسافرت در داخل و خارج ایران پرداخت و در هر جا عالم و فقیه و محدثی سراغ داشت بدانجا رهسپار می‌شد و فقه و حدیث و ادبیات و دیگر علوم متداول آن عصر را از آنان فرا می‌گرفت تا بدان پایه رسید که بر اغلب دانشمندان معاصرش پیشی گرفت و شهرت و آوازه علمی‌اش در شهرهای بزرگ اسلامی آن زمان پراکنده شد چنانکه به هر شهری وارد می‌شد دانشمندان و دانش‌پژوهان آنجا گردش را فرا می‌گرفتند و از محضر و مجلس درس و بحث او بهره می‌گرفتند و درک صحبتش را غنیمت می‌شمردند. تا آخرالامر، بغداد، مرکز خلافت و علوم و دانشگاه‌های اسلامی و بزرگ‌ترین شهر آباد و پرجمعیت آن عصر را محل اقامت خود قرار داد و به تعلیم و تدریس و تألیف و تصنیف پرداخت[۳].

    سفرهای علمی

    نخستین سفری که طبری برای فراگرفتن و نوشتن علم حدیث کرد، به‌سوی ری بود. در آن عصر علم حدیث از مهم‌ترین و رایج‌ترین علوم اسلامی بود و شهرری نیز یکی از مراکز علمی و محل رفت و آمد دانشمندان و دانش‌پژوهان بود. طبری در ردی صحبت و محضر اغلب فقها و اساتید را درک کرد و در آنجا علوم و احادیث بسیاری فرا گرفت. از اساتید مشهور وی در ری یکی محمد بن حمید رازی و دیگری مثنی بن ابراهیم اُبُلّی است. طبری بیشتر علوم خود را در ری از آن دو تن فرا گرفت چنانکه نوشته‌اند که طبری افزون از صد هزار حدیث از ابن حمید نوشت.

    پس‌ازآن طبری رخت سفر بغداد که در آن زمان مشهور به مدینة السلام بود بست و بر آن اندیشه بود که مجلس درس ابوعبدالله احمد بن حنبل را درک نماید و از وی حدیث بشنود و بنویسد ولی بدین مقصود نرسید زیرا ابن حنبل اندکی پیش از ورود طبری به بغداد از جهان رخت بر بسته بود. طبری در بغداد به خدمت اکثر اساتید و دانشمندان رسید و از علمای فقه و حدیث اخبار و احادیث زیاد نوشت و مدتی در آن شهر اقامت گزید.

    او پس از توقف مدتی در بغداد و استفاده از مجلس درس دانشمندان آنجا به‌سوی بصره که در آن زمان یکی از مراکز علم و ادب بود، رهسپار شد و در بین راه از علمای فقه و حدیث شهر واسط احادیث بسیاری فرا گرفت و نوشت. پس‌ازآن وارد بصره گردید و در آنجا به مجلس درس و بحث علمای معروف و بزرگ ره یافت و از آنان احادیث و اخبار زایدی فرا گرفت و نوشت. از معاریف استادان او در بصره، ابوکریب محمد بن علاء همدانی بود که از بزرگان اصحاب حدیث به شمار می‌رفته است.

    سپس به‌جانب کوفه رهسپار شد و از فقها و علمای آنجا احادیث زیادی شنید و نوشت. پس‌ازآن به بغداد بازگشت و شروع به نوشتن احادیث کرد و مدتی در آنجا اقامت گزید و به تحصیل و تکمیل علوم فقه و قران پرداخت.

    پس‌ازآنکه طبری در شهرهای شرقی ممالک اسلامی به اندازه کافی گردش کرد و از محضر علما و اساتید آنجا برخوردار شد، تصمیم گرفت که به شهرهای غربی مملکت اسلامی نیز سفری بکند ازاین‌رو به مصر عزیمت کرد. مصر از همان آغاز صدر اسلامی و در دوره خلفای عباسی و فاطمی همیشه یکی از مراکز بزرگان و نامداران علوم اسلامی بود. در بین راه طبری هرجا به یکی از علما و اساتید بر می‌خورد به حضورش می‌شتافت و از او حدیث می‌پرسید و می‌نوشت و همواره در تحقیق و بحث و فراگرفتن علوم و احادیث بود. چنانکه از فقها و مشایخ نواحی شام و سواحل و سرحدات احادیث بسیاری شنید و نوشت تا آنکه در سال 253ق وارد مصر شد و هنوز در آنجا بسیاری از مشایخ و علمای فقه و حدیث باقی بودند و مجامع و مجالس درس و بحث دایر و رایج بود. طبری در مصر احادیث زیادی از مالک و شافعی و ابن وهب و غیر ایشان نوشت و آنگاه به‌سوی شام رفت و پس از توقف کمی به مصر باز گشت[۴].

    طبری پس‌ازآنکه چندی در مصر اقامت گزید و به تحقیق و مطالعه و مباحثه مشغول بود، به بغداد بازگشت و در آنجا مشغول نوشتن گردید و توقف در بغداد در این دفعه زیاد به طول نیانجامید و پس از مدت کمی به وطن اصلی خود طبرستان بازگشت، پس از بیرون آمدن از طبرستان در مازندران مدتی توقف کرد و آنگاه بار دیگر رهسپار شهر بغداد گردید و در محله قنطره البردان ساکن شد[۵].

    او پس از بازگشت از طبرستان با طرفداران احمد بن حنبل که معتقد به قدیم بودن قرآن و جسمانیت خداوند بودند درگیر شد و کار به‌جایی رسید ابن خزیمه از معاصران طبری گفته: حنبلیان درباره طبری ظلم کردند و نمی‌گذارند هیچ‌کس نزد طبری آید و از او حدیث بشنود[۶].

    پس‌ازآن نیز طبری جهت فراگیری علوم سفرهایی داشت آخرالامر در بغداد اقامت گزید و مشغول تعلیم و تألیف و کارهای علمی بود[۷].

    شیوخ و اساتید

    1. سلیمان بن عبدالرحمن طلحی؛
    2. یونس بن عبدالأعلی؛
    3. محمد بن عبدالملک بن ابی شوارب؛
    4. اسحاق بن ابی اسرائیل؛
    5. اسماعیل بن موسی فزاری؛
    6. احمد بن منیع؛
    7. محمد بن حمید رازی؛
    8. ابوکریب وهناد؛
    9. ربیع بن سلیمان؛
    10. حسن بن محمد زعفرانی؛
    11. یونس بن عبدالاعلی؛
    12. محمد و عبدالرحمن عبدالحکم؛
    13. ابی مقاتل[۸].

    شاگردان

    1. مخلد باقرحی؛
    2. ابوالقاسم طبرانی؛
    3. قاضی ابومحمد بن زبر؛
    4. احمد بن قاسم خشاب؛
    5. ابوعمرو محمد بن احمد بن حمدان؛
    6. ابوجعفر احمد بن علی کاتب؛
    7. عبدالغفار بن عبیدالله حضینی؛
    8. ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی؛
    9. معلی بن سعید؛
    10. ابن مجاهد؛
    11. محمد بن احمد داجونی؛
    12. ابوطاهر بن ابی هاشم؛
    13. ابوشعیب حرانی (هرچند از لحاظ طبقه از او مقدم‌تر است)؛
    14. احمد بن کامل قاضی؛
    15. ابوعمرو بن حمدان؛
    16. و...[۹].

    جایگاه علمی

    طبری در علوم اسلامی تبحری شگفت داشت و به اندازه‌ای کتاب و رساله نوشته بود که هیچ‌یک از علما و فقهای اسلامی، آن اندازه کتاب تألیف نکرده بود. کتب او در زمان حیاتش دست‌به‌دست می‌چرخید. او علاوه بر علوم اسلامی، منطق، حساب، جبر و مقابله و طب نیز می‌دانست. نقل شده که زمانی طبری دچار بیماری ذات‌الجَنب (سینه‌پهلو) شد. هنگامی‌که طبیب نصرانی از او درباره بیماری‌اش پرسید، طبری درباره علت بیماری و راه‌های مداوای آن‌چنان سخن گفت که طبیب اذعان کرد هیچ درمانی اضافه بر آنچه طبری گفته نمی‌داند و اضافه کرد: اگر مانند تو در میان ما بود، از جمله حواریون محسوب می‌شد.

    طبری در شاعری نیز دست داشت و اشعاری با مضامین اخلاقی از او باقی مانده است. می‌گویند گروهی از شاگردانش عمر او را با تألیفاتش مقایسه و محاسبه کردند و به این نتیجه رسیدند که اگر از زمان بلوغ شروع به نوشتن کرده، پس در هرروز باید 14 صفحه نوشته باشد تا بتواند این حجم از آثار را از خود به‌جا گذارد[۱۰].

    مذهب و معتقدات طبری

    این اندازه مسلم است که طبری در زمان حیاتش متهم به تشیع و دوستی حضرت علی(ع) و ائمه اطهار بوده است. در نتیجه همین اتهام پس از مرگش، از ترس عوام و متعصبان اهل سنت و جماعت، او را در شب دفن کردند. آنچه تأیید می‌کند تمایل او را به تشیع، آن است که مردم طبرستان و گیلان از همان اوایلی که به دین مقدس اسلام درآمدند اکثر آنان شیعی‌مذهب بودند و به دوستی اهل‌بیت شهرت داشتند ازاین‌رو یکی از پناهگاه‌های شیعیان و سادات علوی در زمان‌هایی که خلفای اموی و عباسی درصدد آزار و افناء آنان بودند، جبال طبرستان و گیلان بود. سلاطین آل‌بویه نیز که خود شیعه پاک‌اعتقاد بودند و از مذهب شیعه اثنی‌عشری ترویج می‌کردند از گیلان برخاسته بودند.

    در عصر که طبری نشو و نما یافت مردم طبرستان، عموماً پیرو حضرت علی(ع) و اولاد بزرگوار او بودند. از مجموع این قرائن می‌توان استنباط کرد که طبری نیز از جهت تأثیر محیط و خانواده و پرورش ابتدایی قطعاً شیعه و یا متمایل به تشیع بوده است ولی معلوم نیست که بر فرض تشیع طبری و یا تمایل او به تشیع، معتقدات وی درباره صحابه و خلفای راشدین همچون معتقدات شیعه‌های دوازده‌امامی بوده است؟ از حکایات و قضایایی که در تاریخ زندگانی وی دیده می‌شود چنان بر می‌آید که اگر هم تمایل به مذهب شیعه داشته است، نسبت به خلفای راشدین و صحابه حضرت رسول اکرم(ص) نیز بدبین نبوده و آنان را گرامی می‌داشته است. مگر اینکه بگوییم تجلیل وی از خلفا و صحابه از راه تقیه بوده است و این گمان در پاره‌ای از موارد چندان دور از حقیقت نمی‌نماید؛ زیرا چنانکه معلوم است شیوع مذهب تسنن در زمان طبری آن‌هم در مرکز خلافت اسلامی و در دربار خلیفه در نهایت شدت بود و مخالفان آن مذهب به‌ویژه شیعیان دوازده‌امامی هیچ‌گونه آزادی اظهار عقاید و عمل نمودن به آداب و مراسم مذهبی خود نداشتند ازاین‌رو برخی از علمای آن عصر که محققاً شیعه بوده‌اند به ظاهر خود را همرنگ دیگران می‌کردند و از تقیه خودداری نمی‌نمودند[۱۱].

    کردار طبری

    طبری از لحاظ خلق‌وخو و شیوه و کردار و وارستگی کم‌نظیر بود. نقل شده به درخواست خلیفه المکتفی کتابی درباره موضوعات مورد اختلاف علما نوشت و در آن سخنان همه عالمان را نقل کرد. خلیفه برای او جایزه‌ای فرستاد، ولی طبری قبول نکرد و هنگامی‌که گفتند آن را صدقه بده، پاسخ داد که شما مستحقان را بهتر از من می‌شناسید.

    اگر کسی به او هدیه‌ای می‌داد، با هدیه‌ای بالا‌تر جبران می‌کرد و اگر قادر به این کار نبود، از قبول هدیه امتناع می‌کرد[۱۲].

    او اوقات روز خود را بر اساس اوقات نماز تقسیم کرده بود؛ از نماز صبح تا نماز عصر کتاب می‌خواند و می‌نوشت، از نماز عصر تا نماز عشا به تدریس می‌پرداخت و هر چهار شب یک بار قرآن را ختم می‌کرد.

    طبری در قرائت قرآن شیوه مخصوص خود را داشت و خوش‌الحان بودنش نزد مردم و قاریان قرآن زبانزد بود. چنان‌که می‌گویند یکی از قاریان و نحویان مشهور آن زمان به عمد مسیر هر روزه‌اش را به سمت مسجدی که طبری در آن قرآن می‌خواند، تغییر می‌داد و مدت‌ها می‌ایستاد تا قرائت طبری را بشنود[۱۳].

    وفات

    طبری در اواخر ماه شوال 310ق در شهر بغداد در سن 86 سالگی از دنیا رفت و به‌خاطر ترس از متعصبین حنابله در خانه خودش دفن شد[۱۴].

    آثار

    1. جامع البیان فی (آی) تفسیر القرآن؛
    2. تاریخ الأمم و الملوك؛
    3. کتاب تهذیب الآثار؛
    4. القول فی أحکام شرائع الإسلام؛
    5. تاریخ الرجال من الصحابة و التابعین؛
    6. کتاب فی علم القراءت؛
    7. کتاب اختلاف العلماء؛
    8. التبصیر؛
    9. الآداب النفیسة و الأخلاق الحمیدة؛
    10. کتاب صريح (شرح) السنة؛
    11. و کتب بسیاری دیگر در فروع فقهی[۱۵].

    پانویس

    1. شهابی، علی‌اکبر، ص1
    2. همان، ص3
    3. همان، ص10
    4. همان، ص10-13
    5. همان، ص14
    6. ر.ک: همان، ص15-16
    7. همان، ص16
    8. عبدالقادر محمد حسین، ص17-18
    9. همان، ص19
    10. پایگاه اینترنتی بنیاد ملی نخبگان
    11. شهابی، علی‌اکبر ص30
    12. پایگاه اینترنتی بنیاد ملی نخبگان
    13. همان
    14. ر.ک: عبدالقادر محمد حسین، ص51-53
    15. همان، ص35-38


    منابع مقاله

    1. عبدالقادر محمد حسین، شیخ المفسرین الامام محمد بن جریر الطبری، دارالغوثانی للدراسات القرآنية، دمشق، چاپ اول، 1429ق/2008م.
    2. شهابی، علی‌اکبر، احوال و آثار محمد بن جریر طبری، اساطیر، اول، 1335ق.
    3. پایگاه اینترنتی بنیاد ملی نخبگان


    وابسته‌ها