سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۴۴: خط ۴۴:
</div>
</div>


سیوطی، جلال‌الدین
'''جلال‌الدین عبدالرحمان بن محمد سیوطی''' (849-911ق)، فقیه شافعی، محدث، مفسر، ادیب، مورخ و دانشمند کثیر التألیف مصری قرن نهم و دهم.
 
جلال‌الدین عبدالرحمان بن محمد سیوطی (849-911ق)، فقیه شافعی، محدث، مفسر، ادیب، مورخ و دانشمند کثیر التألیف مصری قرن نهم و دهم.  


==نام، کنیه و لقب==
==نام، کنیه و لقب==
خط ۶۷: خط ۶۵:


==عصر سیوطی==
==عصر سیوطی==
سیوطی با پنج تن از خلفای عباسی مصر و سیزده تن از سلاطین ممالیک برجی معاصر بود. دوران سلطنت ممالیک برجی بر مصر و شام بسیار پرآشوب و نابسامان بود، اما شکفتگی علمی سیوطی در بعضی مقاطع نسبتاً آرام و باثبات آن مانند دوره سلطنت قایتبای اتفاق افتاد. هرچند، در اواخر سلطنت همو نیز سیوطی تهدید به قتل شد که با وساطت شیخ‌الاسلام زکریا انصاری و توصیه او به سیوطی برای دلجویی از سلطان، از خطر مرگ رست (باغستانی، اسماعیل، ج26، ص169-170).  
سیوطی با پنج تن از خلفای عباسی مصر و سیزده تن از سلاطین ممالیک برجی معاصر بود. دوران سلطنت ممالیک برجی بر مصر و شام بسیار پرآشوب و نابسامان بود، اما شکفتگی علمی سیوطی در بعضی مقاطع نسبتاً آرام و باثبات آن مانند دوره سلطنت قایتبای اتفاق افتاد. هرچند، در اواخر سلطنت همو نیز سیوطی تهدید به قتل شد که با وساطت شیخ‌الاسلام زکریا انصاری و توصیه او به سیوطی برای دلجویی از سلطان، از خطر مرگ رست<ref>باغستانی، اسماعیل، ج26، ص169-170</ref>.  


با این مقدمه، به فضای حاکم بر عصر سیوطی از حیث سیاسی، اجتماعی و علمی پرداخته می‌شود.
با این مقدمه، به فضای حاکم بر عصر سیوطی از حیث سیاسی، اجتماعی و علمی پرداخته می‌شود.
خط ۱۳۰: خط ۱۲۸:
گاهی نیز «حسبه»، وظیفه‌ای شبیه به قضاوت داشت؛ به همین منظور در اموری مانند آداب عمومی، بازار، امانت در معاملات و مجازات خارجیان، وظیفه به یک فرد محول می‌شد و با سرعت و قاطعیت بیشتری انجام می‌گرفت.  
گاهی نیز «حسبه»، وظیفه‌ای شبیه به قضاوت داشت؛ به همین منظور در اموری مانند آداب عمومی، بازار، امانت در معاملات و مجازات خارجیان، وظیفه به یک فرد محول می‌شد و با سرعت و قاطعیت بیشتری انجام می‌گرفت.  


سیوطی تلاش کرد در امر قضاوت نفوذ نموده و خود را در حد قاضی بزرگ، بلکه رئیس قاضیان برساند تا بتواند در عزل و نصب آنان نقش داشته باشد. خلیفه عباسی این مقام را به وی داد؛ موقعیتی که تا آن وقت کسی دارا نبود، اما مورد اعتراض شدید قاضیان قرار گرفت و در تقابل پادشاه و خلیفه، این مقام از وی بازستانده شد (ر.ک: حموده، طاهر سلیمان، ص17-32).  
سیوطی تلاش کرد در امر قضاوت نفوذ نموده و خود را در حد قاضی بزرگ، بلکه رئیس قاضیان برساند تا بتواند در عزل و نصب آنان نقش داشته باشد. خلیفه عباسی این مقام را به وی داد؛ موقعیتی که تا آن وقت کسی دارا نبود، اما مورد اعتراض شدید قاضیان قرار گرفت و در تقابل پادشاه و خلیفه، این مقام از وی بازستانده شد<ref>ر.ک: حموده، طاهر سلیمان، ص17-32</ref>.  


===جایگاه علم در زمان سیوطی===
===جایگاه علم در زمان سیوطی===
خط ۱۷۲: خط ۱۷۰:
بخشی از این تألیفات، مفصل بوده و در مجموعه‌های چند ده جلدی نوشته شده است.  
بخشی از این تألیفات، مفصل بوده و در مجموعه‌های چند ده جلدی نوشته شده است.  


تأسف‌آور اینکه بسیاری از این کتاب‌ها از بین رفته یا ناپدید شده است و حتی در فهرست کتابخانه‌های مصر و یا فهرست‌های منتشرشده کتاب‌های چاپی و خطی یافت نمی‌شود. برخی نیز تا به امروز به شکل خطی مانده‌اند و اقدام به چاپ آن‌ها نشده است (ر.ک: همان، ص71-75).  
تأسف‌آور اینکه بسیاری از این کتاب‌ها از بین رفته یا ناپدید شده است و حتی در فهرست کتابخانه‌های مصر و یا فهرست‌های منتشرشده کتاب‌های چاپی و خطی یافت نمی‌شود. برخی نیز تا به امروز به شکل خطی مانده‌اند و اقدام به چاپ آن‌ها نشده است<ref>ر.ک: همان، ص71-75</ref>.  


===تصوف در زمان سیوطی===
===تصوف در زمان سیوطی===
خط ۱۹۶: خط ۱۹۴:
اواخر عصر ممالیک، اوضاع صوفیه از جهت خشوع و تقید به آداب، رو به افول رفت و بزرگان آنان سفره‌های پرزرق و برق پهن کرده و اوقاف را در غیر مورد وقف صرف می‌کردند.  
اواخر عصر ممالیک، اوضاع صوفیه از جهت خشوع و تقید به آداب، رو به افول رفت و بزرگان آنان سفره‌های پرزرق و برق پهن کرده و اوقاف را در غیر مورد وقف صرف می‌کردند.  


فقر و اوضاع نامناسب اجتماعی سبب شد عده‌ای بدون داشتن شرایط حقیقی به تصوف رو آورده، در خانقاه ساکن شده و از مزایای آن بهره‌مند گردند. سیوطی هنگامی ‌که سرپرستی خانقاه بیبرسیه را به‌عهده داشت، از عدم تخلق مدعیان تصوف به اخلاق اولیا ناخشنود بود و اعتقاد داشت مصرف اموال خانقاه برای آنان حرام است و مقرری آنان را قطع کرد. عده‌ای بر وی شوریده، قصد قتل او را کردند و او را با لباس به درون حوض آب خانقاه انداختند، سپس شکایت را به نزد امیر طومان بای که رابطه خوبی با سیوطی نداشت، بردند (ر.ک: همان، ص49-53).  
فقر و اوضاع نامناسب اجتماعی سبب شد عده‌ای بدون داشتن شرایط حقیقی به تصوف رو آورده، در خانقاه ساکن شده و از مزایای آن بهره‌مند گردند. سیوطی هنگامی ‌که سرپرستی خانقاه بیبرسیه را به‌عهده داشت، از عدم تخلق مدعیان تصوف به اخلاق اولیا ناخشنود بود و اعتقاد داشت مصرف اموال خانقاه برای آنان حرام است و مقرری آنان را قطع کرد. عده‌ای بر وی شوریده، قصد قتل او را کردند و او را با لباس به درون حوض آب خانقاه انداختند، سپس شکایت را به نزد امیر طومان بای که رابطه خوبی با سیوطی نداشت، بردند<ref>ر.ک: همان، ص49-53</ref>.  


==اساتید==
==اساتید==
خط ۲۴۵: خط ۲۴۳:
==وفات==
==وفات==
سیوطی در 12 جمادی‌الاولی 911، بیمار شد و یک هفته بعد درگذشت. او را در «حوش توصون»، بیرون باب القرافه به خاک سپردند. مدفن او همواره مورد احترام بوده است.  
سیوطی در 12 جمادی‌الاولی 911، بیمار شد و یک هفته بعد درگذشت. او را در «حوش توصون»، بیرون باب القرافه به خاک سپردند. مدفن او همواره مورد احترام بوده است.  
==تعداد آثار==
==تعداد آثار==
سیوطی چند بار آثار خود را فهرست کرده و در «حسن المحاضرة» از 281، در «التحدث بنعمة الله» از 433، در فهرست دست‌نویس از 503 و در فهرست دست‌نویس ضمیمه «زاد المسير في الفهرست الصغير» موجود در کتابخانه چستربیتی از 533 کتاب و رساله خود نام برده است. آثار سیوطی در زمان حیات او شهرت یافته و به گفته خودش، از طریق شاگردانش و نیز کاتبان به شهرهای شام و آسیای صغیر و حجاز و یمن و هند راه یافته بود.  
سیوطی چند بار آثار خود را فهرست کرده و در «حسن المحاضرة» از 281، در «التحدث بنعمة الله» از 433، در فهرست دست‌نویس از 503 و در فهرست دست‌نویس ضمیمه «زاد المسير في الفهرست الصغير» موجود در کتابخانه چستربیتی از 533 کتاب و رساله خود نام برده است. آثار سیوطی در زمان حیات او شهرت یافته و به گفته خودش، از طریق شاگردانش و نیز کاتبان به شهرهای شام و آسیای صغیر و حجاز و یمن و هند راه یافته بود.  
خط ۲۹۹: خط ۲۹۵:
سیوطی در دیگر علوم نیز صاحب‌نظر و دارای تألیف بود؛ از جمله در تاریخ، که در مجموع 32 کتاب و رساله در این زمینه نوشته است. یکی از مهم‌ترین آنها کتاب مفصل «حسن المحاضرة في تاريخ مصر و القاهرة» است که از مهم‌ترین منابع تاریخ قاهره، به‌طور خاص و تاریخ مصر اسلامی، به‌طور عام بشمار می‌رود و متضمن آگاهی‌ها و آمار و ارقام و تحلیل و نقد و وصف جلوه‌های زندگی روزمره مصریان در قرن نهم است. از دیگر آثار تاریخی مشهور و متداول سیوطی، «تاريخ الخلفاء» است که در آن شرح احوال خلفایی را آورده که خلافتشان از نظر اهل سنت صحیح و مشروع بوده است. او با ابوبکر شروع و به متوکل‌علی‌الله، از آخرین خلفای عباسی مصر، ختم کرده، اما به احوال خلفای فاطمی، خلفای اموی اندلس و کسانی مانند مروان حکم، که با آنان به‌عنوان خلیفه بیعت شد، ولی از نظر فقهای اهل سنت خلافتشان صحیح نبود، نپرداخته است؛ هرچند مختصری از احوال آنان را هم آورده است. سیوطی در این کتاب در قصیده‌ای نام‌ها و تاریخ وفات و شمه‌ای از احوال و اخبار آنا را به نظم کشیده است.  
سیوطی در دیگر علوم نیز صاحب‌نظر و دارای تألیف بود؛ از جمله در تاریخ، که در مجموع 32 کتاب و رساله در این زمینه نوشته است. یکی از مهم‌ترین آنها کتاب مفصل «حسن المحاضرة في تاريخ مصر و القاهرة» است که از مهم‌ترین منابع تاریخ قاهره، به‌طور خاص و تاریخ مصر اسلامی، به‌طور عام بشمار می‌رود و متضمن آگاهی‌ها و آمار و ارقام و تحلیل و نقد و وصف جلوه‌های زندگی روزمره مصریان در قرن نهم است. از دیگر آثار تاریخی مشهور و متداول سیوطی، «تاريخ الخلفاء» است که در آن شرح احوال خلفایی را آورده که خلافتشان از نظر اهل سنت صحیح و مشروع بوده است. او با ابوبکر شروع و به متوکل‌علی‌الله، از آخرین خلفای عباسی مصر، ختم کرده، اما به احوال خلفای فاطمی، خلفای اموی اندلس و کسانی مانند مروان حکم، که با آنان به‌عنوان خلیفه بیعت شد، ولی از نظر فقهای اهل سنت خلافتشان صحیح نبود، نپرداخته است؛ هرچند مختصری از احوال آنان را هم آورده است. سیوطی در این کتاب در قصیده‌ای نام‌ها و تاریخ وفات و شمه‌ای از احوال و اخبار آنا را به نظم کشیده است.  


او به دستور خلیفه متوکل‌علی‌الله، کتابی هم در فضلیت بنی‌عباس نوشت و توسط نماینده پادشاه هند که به مصر آمده بود، برای او فرستاد (ر.ک: باغستانی، اسماعیل، ج26، ص170-174).  
او به دستور خلیفه متوکل‌علی‌الله، کتابی هم در فضلیت بنی‌عباس نوشت و توسط نماینده پادشاه هند که به مصر آمده بود، برای او فرستاد<ref>ر.ک: باغستانی، اسماعیل، ج26، ص170-174</ref>.  


==معرفی برخی از آثار سیوطی==
==معرفی برخی از آثار سیوطی==
خط ۳۲۴: خط ۳۲۰:
مُسندهای زنان صحابی و نیز مراسیل شماری از تابعین، مانند حسن بصری و سعید بن مُسَیِّب، از دیگر بخش‌های این کتاب است.  
مُسندهای زنان صحابی و نیز مراسیل شماری از تابعین، مانند حسن بصری و سعید بن مُسَیِّب، از دیگر بخش‌های این کتاب است.  


در هریک از این مسندها، هرچه یک صحابی از افعال پیامبر گزارش داده است و نیز گفتار خود صحابیان یا گفتار و کردار منسوب به آنان، یافت می‌شود (ر.ک: حسینی آهق، مریم، ج9، ص341-342).  
در هریک از این مسندها، هرچه یک صحابی از افعال پیامبر گزارش داده است و نیز گفتار خود صحابیان یا گفتار و کردار منسوب به آنان، یافت می‌شود<ref>ر.ک: حسینی آهق، مریم، ج9، ص341-342</ref>.  


===الإتقان في‌ علوم‌ القرآن===
===الإتقان في‌ علوم‌ القرآن===
خط ۳۳۵: خط ۳۳۱:
1. انگیزه تألیف کتاب الأتقان:
1. انگیزه تألیف کتاب الأتقان:


الف)- قلّت کتب علوم قرآنی و عدم‌ شمول‌ آن‌ کتاب‌ها؛
الف)- قلّت کتب علوم قرآنی و عدم‌ شمول‌ آن‌ کتاب‌ها؛


ب)- عدم کفایت نوشته علامه کافیجی و قاضی‌القضات جلال‌الدین‌ بلقینی، از نظر سیوطی.  
ب)- عدم کفایت نوشته علامه کافیجی و قاضی‌القضات جلال‌الدین‌ بلقینی، از نظر سیوطی.  
خط ۳۵۷: خط ۳۵۳:
سیوطی پس از‌ ذکر‌ اقوال‌ علما در هر مسئله‌ای، نتیجه آن را بیان می‌کند؛ به‌عنوان‌ مثال‌ در مسئله چهارم می‌گوید: «واحدی گفته: سخن گفتن درباره اسباب نزول آیات قرآن، جز به‌وسیله‌ روایت‌ و شنیدن‌ از کسانی که شاهد نزول آن آیات بوده و بر اسباب، آگاهی داشته‌اند،‌ جایز‌ نیست‌....». آنگاه بعد از ارائه آرای علما در این زمینه، ادامه می‌دهد: «می‌گویم: آنچه در‌ تعریف‌ سبب‌ نزول می‌توان نوشت آن است که سبب نزول امری است که آیه در ایام‌ وقوع‌ آن نازل شده باشد؛ تا آنچه واحدی درباره سوره فیل گفته است که‌ سبب‌ آن‌، فیل آوردن اهالی حبشه می‌باشد، خارج شود؛ [چراکه این از اسباب نزول نمی‌باشد‌، بلکه‌ از باب خبر دادن از رویدادهای گذشته است، مانند قصه نوح و عاد و ثمود‌ و بنای‌ کعبه‌ و امثالهم...]».  
سیوطی پس از‌ ذکر‌ اقوال‌ علما در هر مسئله‌ای، نتیجه آن را بیان می‌کند؛ به‌عنوان‌ مثال‌ در مسئله چهارم می‌گوید: «واحدی گفته: سخن گفتن درباره اسباب نزول آیات قرآن، جز به‌وسیله‌ روایت‌ و شنیدن‌ از کسانی که شاهد نزول آن آیات بوده و بر اسباب، آگاهی داشته‌اند،‌ جایز‌ نیست‌....». آنگاه بعد از ارائه آرای علما در این زمینه، ادامه می‌دهد: «می‌گویم: آنچه در‌ تعریف‌ سبب‌ نزول می‌توان نوشت آن است که سبب نزول امری است که آیه در ایام‌ وقوع‌ آن نازل شده باشد؛ تا آنچه واحدی درباره سوره فیل گفته است که‌ سبب‌ آن‌، فیل آوردن اهالی حبشه می‌باشد، خارج شود؛ [چراکه این از اسباب نزول نمی‌باشد‌، بلکه‌ از باب خبر دادن از رویدادهای گذشته است، مانند قصه نوح و عاد و ثمود‌ و بنای‌ کعبه‌ و امثالهم...]».  


در پایان این نوع، نکته‌ای می‌آورد و می‌گوید: «در آنچه برایت در این مسئله آوردم‌، تأمل‌ کن و آن را محکم بگیر؛ چراکه من آن را با تفکر‌ خودم‌ از‌ استقرای آرای پیشینیان این فن و از لابه‌لای کلمات آنها تحریر و استخراج نمودم و پیش از من‌ کسی‌ این‌ مطلب را نگفته است» ( ر.ک: شربجی، محمد یوسف؛ علینقیان، حسین، ص92-99).
در پایان این نوع، نکته‌ای می‌آورد و می‌گوید: «در آنچه برایت در این مسئله آوردم‌، تأمل‌ کن و آن را محکم بگیر؛ چراکه من آن را با تفکر‌ خودم‌ از‌ استقرای آرای پیشینیان این فن و از لابه‌لای کلمات آنها تحریر و استخراج نمودم و پیش از من‌ کسی‌ این‌ مطلب را نگفته است»<ref>ر.ک: شربجی، محمد یوسف؛ علینقیان، حسین، ص92-99</ref>.


===الدر المنثور===
===الدر المنثور===
خط ۳۷۲: خط ۳۶۸:
اگرچه «الدر المثنور» مجموعه‌ای صرفا حدیثی است و از مؤلف هیچ عبارتی در متن وجود ندارد، نمی‌توان گفت که مؤلف فقط ناقل روایات بوده و دیدگاه‌های شخصی او در تألیف این مجموعه هیچ تأثیری نداشته است. در واقع سیوطی به روش‌های گوناگون نتایج مورد نظر خود را در هر آیه، به‌خصوص آیه‌‌های چالش‌برانگیز، دنبال کرده است و خواننده با کمی دقت می‌تواند به رأی شخصی او پی ببرد. از مهم‌ترین این روش‌ها، رعایت ترتیبی خاص در نقل روایت‌هاست؛ به‌نحوی که روایاتی که به عقیده مؤلف، تفسیر بهتری برای آیه بوده، در ابتدا و با تعداد نقل‌های بیشتری ذکر شده است. گاهی نیز روایت‌ها به‌صورت مشخص دسته‌بندی شده است. در مواردی نیز برای تأکید بر یک نظر، به ضعف دسته‌ای از احادیث در برابر صحت دسته‌ای دیگر تصریح شده است.  
اگرچه «الدر المثنور» مجموعه‌ای صرفا حدیثی است و از مؤلف هیچ عبارتی در متن وجود ندارد، نمی‌توان گفت که مؤلف فقط ناقل روایات بوده و دیدگاه‌های شخصی او در تألیف این مجموعه هیچ تأثیری نداشته است. در واقع سیوطی به روش‌های گوناگون نتایج مورد نظر خود را در هر آیه، به‌خصوص آیه‌‌های چالش‌برانگیز، دنبال کرده است و خواننده با کمی دقت می‌تواند به رأی شخصی او پی ببرد. از مهم‌ترین این روش‌ها، رعایت ترتیبی خاص در نقل روایت‌هاست؛ به‌نحوی که روایاتی که به عقیده مؤلف، تفسیر بهتری برای آیه بوده، در ابتدا و با تعداد نقل‌های بیشتری ذکر شده است. گاهی نیز روایت‌ها به‌صورت مشخص دسته‌بندی شده است. در مواردی نیز برای تأکید بر یک نظر، به ضعف دسته‌ای از احادیث در برابر صحت دسته‌ای دیگر تصریح شده است.  


در مجموع از نظر صاحب‌نظران، این کتاب در موارد اختلافی تفسیر قرآن، مرجع و در تبیین اسباب نزول و فضائل سوره‌ها، راهگشا و در مباحث علوم قرآنی، مصدری اصیل است (ر.ک: مبلغ، سیده زهرا، ج17، ص440-443).  
در مجموع از نظر صاحب‌نظران، این کتاب در موارد اختلافی تفسیر قرآن، مرجع و در تبیین اسباب نزول و فضائل سوره‌ها، راهگشا و در مباحث علوم قرآنی، مصدری اصیل است<ref>ر.ک: مبلغ، سیده زهرا، ج17، ص440-443</ref>.  


===جمع الجوامع في النحو و التصريف===
===جمع الجوامع في النحو و التصريف===
«جمع الجوامع في النحو و التصريف و الخط»، مجموعه‌ای است از چند کتاب کامل و جامع در نحو. سیوطی در این کتاب، تمامی مسائل مربوط به نحو را برشمرده و چون ماده علمی آن را از حدود 100 کتاب برگزیده، این اسم را برای آن انتخاب نموده است (فؤادیان، محمدحسن، ص29).  
«جمع الجوامع في النحو و التصريف و الخط»، مجموعه‌ای است از چند کتاب کامل و جامع در نحو. سیوطی در این کتاب، تمامی مسائل مربوط به نحو را برشمرده و چون ماده علمی آن را از حدود 100 کتاب برگزیده، این اسم را برای آن انتخاب نموده است<ref>فؤادیان، محمدحسن، ص29</ref>.  


سیوطی مطالبش را در هفت کتاب تنظیم نموده است. کتاب اول، پیرامون ارکان جمله، شامل مباحث مبتدا و خبر و نواسخ آن می‌گردد. کتاب دوم، درباره اجزایى از جمله است که از ارکان شمرده نمی‌‌شود و در اصطلاح، «فضله» می‌گویند. این موارد عبارتند از: مفعول‌به؛ مفعول مطلق؛ مفعول‌له؛ مفعول‌فیه؛ ظروف مبنى؛ مفعول‌معه؛ حال؛ تمیز؛ منادى؛ مندوب؛ استغاثه؛ ترخیم؛ نواصب مضارع و... کتاب سوم، درباره مجرورات و محلقات آن است. از جمله مباحث این بخش از کتاب، مى‌توان به مبحث حروف جر، حروف قسم، اضافه، جوازم، حروف غیر عاطفه و تنوین، اشاره کرد. کتاب چهارم، به عوامل مؤثر در نحو اختصاص یافته و از جمله مباحث آن، عبارتند از: فعل لازم و متعدى؛ فعل متصرف و جامد؛ اسم مصدر؛ اسم فاعل؛ صیغه مبالغه؛ صفت مشبهه؛ افعل تفضیل؛ اسماء افعال؛ ظرف و مجرور؛ تنازع در عمل؛ اشتغال و... در کتاب پنجم، با توابع و عوارض ترکیب و در کتاب ششم، با ابنیه کلمه و در آخرین کتاب، با تصریف آشنا خواهیم شد.  
سیوطی مطالبش را در هفت کتاب تنظیم نموده است. کتاب اول، پیرامون ارکان جمله، شامل مباحث مبتدا و خبر و نواسخ آن می‌گردد. کتاب دوم، درباره اجزایى از جمله است که از ارکان شمرده نمی‌‌شود و در اصطلاح، «فضله» می‌گویند. این موارد عبارتند از: مفعول‌به؛ مفعول مطلق؛ مفعول‌له؛ مفعول‌فیه؛ ظروف مبنى؛ مفعول‌معه؛ حال؛ تمیز؛ منادى؛ مندوب؛ استغاثه؛ ترخیم؛ نواصب مضارع و... کتاب سوم، درباره مجرورات و محلقات آن است. از جمله مباحث این بخش از کتاب، مى‌توان به مبحث حروف جر، حروف قسم، اضافه، جوازم، حروف غیر عاطفه و تنوین، اشاره کرد. کتاب چهارم، به عوامل مؤثر در نحو اختصاص یافته و از جمله مباحث آن، عبارتند از: فعل لازم و متعدى؛ فعل متصرف و جامد؛ اسم مصدر؛ اسم فاعل؛ صیغه مبالغه؛ صفت مشبهه؛ افعل تفضیل؛ اسماء افعال؛ ظرف و مجرور؛ تنازع در عمل؛ اشتغال و... در کتاب پنجم، با توابع و عوارض ترکیب و در کتاب ششم، با ابنیه کلمه و در آخرین کتاب، با تصریف آشنا خواهیم شد.  


از جمله مباحث مطرح‌شده در این سه کتاب، عبارت است از: نعت؛ عطف بیان؛ تأکید لفظى و معنوى؛ ثلاثى، رباعى و خماسى مجرد و مزید؛ صحیح و معتل؛ تصغیر؛ اشتقاق؛ میزان صرفى؛ حروف زائد؛ ابدال؛ نقل؛ قلب و... (ر.ک: پایگاه ویکی‌نور، مقاله جمع الجوامع في النحو).
از جمله مباحث مطرح‌شده در این سه کتاب، عبارت است از: نعت؛ عطف بیان؛ تأکید لفظى و معنوى؛ ثلاثى، رباعى و خماسى مجرد و مزید؛ صحیح و معتل؛ تصغیر؛ اشتقاق؛ میزان صرفى؛ حروف زائد؛ ابدال؛ نقل؛ قلب و...<ref>مقاله [[جمع الجوامع في النحو]]</ref>.


=== المنهج السوي و المنهل الروي في الطب النبوي===
=== المنهج السوي و المنهل الروي في الطب النبوي===
خط ۴۰۴: خط ۴۰۰:
سپس سیوطی احادیث نبوی(ص) بسیاری را در این‌باره بیان داشته است؛ از جمله اینکه: برخی مسلمانان نزد ایشان آمده، گفتند: ای پیامبر خدا آیا اگر درمان نکنیم، گناهی بر ماست؟ پیامبر خدا(ص) فرمود: بندگان خدا! درمان کنید؛ زیرا خداوند هیچ دردی را بدون درمان قرار نداده، جز درد مرگ...
سپس سیوطی احادیث نبوی(ص) بسیاری را در این‌باره بیان داشته است؛ از جمله اینکه: برخی مسلمانان نزد ایشان آمده، گفتند: ای پیامبر خدا آیا اگر درمان نکنیم، گناهی بر ماست؟ پیامبر خدا(ص) فرمود: بندگان خدا! درمان کنید؛ زیرا خداوند هیچ دردی را بدون درمان قرار نداده، جز درد مرگ...


سیوطی در کتابش سعی کرده است میان نگاشته‌‌های اطبای مشهور، همچون ارسطو و جالینوس (از یونانیان) و ابن سینا، ابن النفیس و عبداللطیف بغدادی (از مسلمانان) و نگاشته‌‌های پاره‌ای مؤلفان در طب نبوی، به‌ویژه ابوالحسن علی بن عبدالکریم طرخان حموی (650-720ق) و ابن قیم جوزیه (م 750ق) هم‌خوانی ایجاد کند؛ اما سیوطی هنگام بحث مداوا، صرفاً به داروهای ساده بسنده کرده است (زهیربابا، محمد؛ علینقیان، حسین، ص116-118).  
سیوطی در کتابش سعی کرده است میان نگاشته‌‌های اطبای مشهور، همچون ارسطو و جالینوس (از یونانیان) و ابن سینا، ابن النفیس و عبداللطیف بغدادی (از مسلمانان) و نگاشته‌‌های پاره‌ای مؤلفان در طب نبوی، به‌ویژه ابوالحسن علی بن عبدالکریم طرخان حموی (650-720ق) و ابن قیم جوزیه (م 750ق) هم‌خوانی ایجاد کند؛ اما سیوطی هنگام بحث مداوا، صرفاً به داروهای ساده بسنده کرده است<ref>زهیربابا، محمد؛ علینقیان، حسین، ص116-118</ref>.  


===غاية الإحسان في خلق الإنسان===
===غاية الإحسان في خلق الإنسان===
خط ۴۱۵: خط ۴۱۱:
از جمله عادت‌‌های من این است که در موضوعاتی بنویسم که قبلاً مانند آن وجود نداشته و اینکه در تألیفاتم مطلب به‌طور جامع و کامل ارائه شود، اما در فن فرهنگ‌نویسی اعضا این خلل وجود داشت؛ چه بعد از کتاب القاموس کتاب دیگری وجود نداشت و هیچ تألیفی جامع‌تر و فاخرتر از آن یافت نمی‌شد.  
از جمله عادت‌‌های من این است که در موضوعاتی بنویسم که قبلاً مانند آن وجود نداشته و اینکه در تألیفاتم مطلب به‌طور جامع و کامل ارائه شود، اما در فن فرهنگ‌نویسی اعضا این خلل وجود داشت؛ چه بعد از کتاب القاموس کتاب دیگری وجود نداشت و هیچ تألیفی جامع‌تر و فاخرتر از آن یافت نمی‌شد.  


کتاب «غاية الإحسان في خلق الإنسان»، شامل یک مقدمه و 23 باب است (همان، ص118-120).  
کتاب «غاية الإحسان في خلق الإنسان»، شامل یک مقدمه و 23 باب است<ref>همان، ص118-120</ref>.  


===الرحمة في الطب و الحكمة===
===الرحمة في الطب و الحكمة===
خط ۴۳۴: خط ۴۳۰:
بخش دوم، 90 باب می‌شود و با مداوای طحال به‌وسیله دعانویسی آغاز می‌شود و در آن انواع درمان‌‌های روحی مبتنی بر نگارش تعاویذ و طلسمات و جادو و جنبل و دیگر عبارات مبهم که اسلام به‌کارگیری آنها را حرام کرده است، یادآوری می‌گردد.  
بخش دوم، 90 باب می‌شود و با مداوای طحال به‌وسیله دعانویسی آغاز می‌شود و در آن انواع درمان‌‌های روحی مبتنی بر نگارش تعاویذ و طلسمات و جادو و جنبل و دیگر عبارات مبهم که اسلام به‌کارگیری آنها را حرام کرده است، یادآوری می‌گردد.  


در باب‌‌های آخر کتاب (177-190) گزارش‌هایی که با طب و مداوای بشری ارتباط نداشته، آمده است. در آن باب‌ها، مطالبی درباره علاج آبله، مبارزه با حشرات و حیوانات مضر، صید پرنده و ماهی، ساخت مایعاتی برای حل طلا و معادن دیگر، ساخت مواد به اشکال مختلف آن، بتونه‌کاری و رنگ‌کاری، ساخت ماده‌ای که لباس را از آتش حفظ می‌کند و دباغی و… آمده است (ر.ک: همان، ص112-122).
در باب‌‌های آخر کتاب (177-190) گزارش‌هایی که با طب و مداوای بشری ارتباط نداشته، آمده است. در آن باب‌ها، مطالبی درباره علاج آبله، مبارزه با حشرات و حیوانات مضر، صید پرنده و ماهی، ساخت مایعاتی برای حل طلا و معادن دیگر، ساخت مواد به اشکال مختلف آن، بتونه‌کاری و رنگ‌کاری، ساخت ماده‌ای که لباس را از آتش حفظ می‌کند و دباغی و… آمده است<ref>ر.ک: همان، ص112-122</ref>.


===تاريخ الخلفاء===
===تاريخ الخلفاء===
خط ۴۵۳: خط ۴۴۹:
در جایی از کتاب، در شأن «برده نبوی» (ردای آن حضرت) چنین می‌خوانیم: سلفی به استناد اصمعی از قول ابی‌عمرو بن العلاء که کعب بن زهیر‌ شعری ‌- با عنوان بانت سعاد - در مدح پیامبر(ص) سرود و حضرت هم «برده خویش» را بر دوش وی انداخت و معاویه حاضر شد به ده هزار درهم از کعب خریداری کند، ولی‌ کعب‌ ابا نمود و هنگامی که کعب فوت کرد، معاویه پیشنهاد بیست هزار درهم را به فرزندان کعب نمود و آن را خرید؛ که بعدا به‌ دست‌ آل عباس افتاد.  
در جایی از کتاب، در شأن «برده نبوی» (ردای آن حضرت) چنین می‌خوانیم: سلفی به استناد اصمعی از قول ابی‌عمرو بن العلاء که کعب بن زهیر‌ شعری ‌- با عنوان بانت سعاد - در مدح پیامبر(ص) سرود و حضرت هم «برده خویش» را بر دوش وی انداخت و معاویه حاضر شد به ده هزار درهم از کعب خریداری کند، ولی‌ کعب‌ ابا نمود و هنگامی که کعب فوت کرد، معاویه پیشنهاد بیست هزار درهم را به فرزندان کعب نمود و آن را خرید؛ که بعدا به‌ دست‌ آل عباس افتاد.  


ذهبی بنا بر گفته یونس بن بکیر بیان می‌دارد که برده در عصر خلفای بنی‌العباس مفقود شده است و سیوطی گوید‌: معاویه‌ آن را خریده بود،‌ ولی‌ با سقوط بنی‌امیه، برده مفقود شد. البته در جایی از قطعیت برده بدین نحو، خبری نیست، اما قصیده بانت سعاد را اکثر منابع ذکر کرده‌اند (ر.ک: علاماتی، صادق، 82-84).  
ذهبی بنا بر گفته یونس بن بکیر بیان می‌دارد که برده در عصر خلفای بنی‌العباس مفقود شده است و سیوطی گوید‌: معاویه‌ آن را خریده بود،‌ ولی‌ با سقوط بنی‌امیه، برده مفقود شد. البته در جایی از قطعیت برده بدین نحو، خبری نیست، اما قصیده بانت سعاد را اکثر منابع ذکر کرده‌اند<ref>ر.ک: علاماتی، صادق، 82-84</ref>.  


===المزهر في علوم اللغة و أنواعها===
===المزهر في علوم اللغة و أنواعها===
خط ۴۷۲: خط ۴۶۸:
سیوطی بسیاری از مطالب کتاب «الصاحبي» ابن فارس و «الخصائص» ابن جنی را در مزهر نقل کرده است. از اولی شش صفحه کامل، یکجا آورده و می‌گوید: «این همه کلام ابن فارس بود». به‌علاوه در دیباچه بسیاری از ابواب مزهر، از آرای ابن فارس بهره برده است و خود به این امر اذعان دارد: «یک نسخه از این کتاب را دیدم که بر مصنف خوانده شده بود و دست‌خط او در آن موجود بود، که معظم مطالب آن را در این کتاب آورده‌ام».  
سیوطی بسیاری از مطالب کتاب «الصاحبي» ابن فارس و «الخصائص» ابن جنی را در مزهر نقل کرده است. از اولی شش صفحه کامل، یکجا آورده و می‌گوید: «این همه کلام ابن فارس بود». به‌علاوه در دیباچه بسیاری از ابواب مزهر، از آرای ابن فارس بهره برده است و خود به این امر اذعان دارد: «یک نسخه از این کتاب را دیدم که بر مصنف خوانده شده بود و دست‌خط او در آن موجود بود، که معظم مطالب آن را در این کتاب آورده‌ام».  


نسبت متون مفقود منقول در «المزهر»، 40 درصد از حجم کتاب می‌شود؛ لذا ارزش کتاب، ازاین‌روی که حافظ بسیاری از متون ازدست‌رفته قدیم است، روشن می‌گردد. از این جهت، «المزهر» در مباحث علمی، یک منبع اصیل بشمار می‌رود. برخورد سیوطی با مصادرش متفاوت است. گاهی از یک منبع، همه مطالب را حرف‌به‌حرف نقل می‌کند؛ مثل آنچه در خصوص نقل فصول چهارم و پنجم از کتاب «لمع الأدلة» ابن انباری رخ داده و گاهی هم متون را مقدم یا مؤخر و با تغییر و تلخیص نقل می‌کند؛ چنان‌که در مورد باب اضداد از کتاب «الغريب المصنف» ابوعبید قاسم بن سلام عمل کرده است (عبدالتواب، رمضان، ص54-60).  
نسبت متون مفقود منقول در «المزهر»، 40 درصد از حجم کتاب می‌شود؛ لذا ارزش کتاب، ازاین‌روی که حافظ بسیاری از متون ازدست‌رفته قدیم است، روشن می‌گردد. از این جهت، «المزهر» در مباحث علمی، یک منبع اصیل بشمار می‌رود. برخورد سیوطی با مصادرش متفاوت است. گاهی از یک منبع، همه مطالب را حرف‌به‌حرف نقل می‌کند؛ مثل آنچه در خصوص نقل فصول چهارم و پنجم از کتاب «لمع الأدلة» ابن انباری رخ داده و گاهی هم متون را مقدم یا مؤخر و با تغییر و تلخیص نقل می‌کند؛ چنان‌که در مورد باب اضداد از کتاب «الغريب المصنف» ابوعبید قاسم بن سلام عمل کرده است<ref>عبدالتواب، رمضان، ص54-60</ref>.  


==پانویس==
==پانویس==