ای گدایان خرابات: نگاهی به سیوسه غزل حافظ از منظر نقد کلگرا، ساختارگرا و پساساختارگرا: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''ای گدایان خرابات: نگاهی به سیوسه غزل حافظ از منظر نقد کلگرا، ساختارگرا و پساساختارگرا''' تألیف [[تلخابی، مهری|مهری تلخابی]]، [[سرامی، قدمعلی|قدمعلی سرامی]]، چه رازی در شعر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] است که کلام او را چنین گوهرین و نغز کرده است؟ تحلیلهای متنوع و گاه متضاد از دیوان | '''ای گدایان خرابات: نگاهی به سیوسه غزل حافظ از منظر نقد کلگرا، ساختارگرا و پساساختارگرا''' تألیف [[تلخابی، مهری|مهری تلخابی]]، [[سرامی، قدمعلی|قدمعلی سرامی]]، چه رازی در شعر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] است که کلام او را چنین گوهرین و نغز کرده است؟ تحلیلهای متنوع و گاه متضاد از [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]]، زاییدۀ چیست؟ چرا تشخیص زمینۀ معنایی و فکری شعر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، دشوار و دیریاب است؟ چرا نمیتوان در [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]]، بر سر یک تفسیر مشخص اجماع کرد؟ چرا شعر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] از پذیرش معنای قطعی، دوری میجوید؟ در این کتاب کوشش شده که پاسخهایی درست و دقیق به پرسشهایی از این دست داده شود. نویسندگان در این راه از مکاتب ساختارگرایی و پساساختارگرایی بهره بردهاند همچنانکه برداشتی آزاد از هر غزل ارائه شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== |
نسخهٔ ۱۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۳
ای گدایان خرابات | |
---|---|
پدیدآوران | تلخابی، مهری (نویسنده) سرامی، قدمعلی (نویسنده) |
ناشر | ترفند |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 7ـ19ـ7404ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
ای گدایان خرابات: نگاهی به سیوسه غزل حافظ از منظر نقد کلگرا، ساختارگرا و پساساختارگرا تألیف مهری تلخابی، قدمعلی سرامی، چه رازی در شعر حافظ است که کلام او را چنین گوهرین و نغز کرده است؟ تحلیلهای متنوع و گاه متضاد از دیوان حافظ، زاییدۀ چیست؟ چرا تشخیص زمینۀ معنایی و فکری شعر حافظ، دشوار و دیریاب است؟ چرا نمیتوان در دیوان حافظ، بر سر یک تفسیر مشخص اجماع کرد؟ چرا شعر حافظ از پذیرش معنای قطعی، دوری میجوید؟ در این کتاب کوشش شده که پاسخهایی درست و دقیق به پرسشهایی از این دست داده شود. نویسندگان در این راه از مکاتب ساختارگرایی و پساساختارگرایی بهره بردهاند همچنانکه برداشتی آزاد از هر غزل ارائه شده است.
ساختار
کتاب در چهار پاره تدوین شده است.
گزارش کتاب
بیهیچ گمان و گزافه، یکی از بزرگترین غزلسرایان ایران خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی است؛ همچنین داوری و دیدی بر گزاف نخواهد بود اگر بر آن باشیم که حافظ بزرگترین غزلسرای ایران است. سرودههای استوار و سخته و شیوای حافظ از چنان شور و شرار و شکوهی گرم و رنگین برخوردارند که به جانهای سرد و افسرده و پژمرده، جان و جنب و شکفتگی و شادابی میبخشند و از این رهگذر میتوان دریافت چرا سخن حافظ اینچنین بر دلها مینشیند و اینچنین سخنانش «زبان جهان نهان» نام میگیرد.
بهسختی میتوان پاسخی برای این پرسش دریافت که در کفۀ سخنسنجی ادبی، شکل سنگینی میکند یا محتوا و اگر هر دو نقشی یکسان دارند، این همسانی و همآوایی شکل و محتوا را چگونه میتوان گزارش کرد. بیتردید از رهگذر مکتب ساختارگرایی، میتوان پاسخ بسیاری از پرسشها را یافت. نقد ساختارگرایی با نگاه دقیق و علمی و عینی خود، از امکان علم ادبی سخن میگوید و در باب قراردادهایی تأمل میکند که آثار ادبی را ممکن میسازند. ساختارگرایی بر آن است که شکل و محتوا دو چیز جدا از هم نیستند که بخشی از یک ساختارند و اجزای یک ساختار چنان به هم پیوستهاند که هیچیک زندگی مستقلی ندارند؛ از اینرو میتوان به این نتیجه رسید که برای درک کلام حافظ، باید روابط اجزاء را کشف کرد و با درک این روابط، مناسبات و تقابلها با بافت ساختاری اثر رسید و از این رهگذر دریافت که تعامل شگرف اجزاء با یکدیگر چگونه است و به عبارتی، بافت ساختاری اثر چگونه در مواقعی اینسان منسجم و تنومند خود را به رخ میکشد. از سوی دیگر بر مبنای انگارههای مکتب ساختارگرایی میتوان دریافت که معنا مهعم نیست و آنچه در این نوع نگرش ارزش و اعتباری ویژه دارد، چگونگی ساختهشدن معنا است. نقد ساختاری بخش بزرگی از بهرهها، کارآییها، توانها، ترفندها و شگردهای هنری شعر حافظ را باز مینمود؛ اما یک پرسش اساسی باقی مانده بود: تحلیلهای متنوع و گاه متضاد دیوان حافظ زاییدۀ چیست؟ چرا تشخیص زمینۀ معنایی و فکری شعر حافظ، دشوار و دیریاب است؟ و چرا نمیتوان در دیوان حافظ بر سر یک تفسیر مشخص اجمال کرد؟ نقد ساختاری از پاسخ بدین پرسشها عاجز است؛ از اینرو نگارندگان به مکتب متکاملتری رجوه کردهاند: مکتب پساساختارگرایی. این مکتب محصول پرداختهتری از پیامدهای ساختارگرایی است. با انگارههای بنیادین این مکتب میتوان دریافت در مواجهه با پدیدهای مانند ادبیات، باید از تظاهرات علمی کاست.
انگارههای مکتب پساساختارگرایی میآموزد باید تمام پیشانگاشتها در باب حافظ را دور ریخت و تنها بر متن تمرکز کرد؛ از اینرو بر مبنای آموزههای این مکتب میتوان به این نتیجه رسید که این دیگر حافظ نیست که برایمان سخنی، رازی، فکری را باز میگوید، بلکه زبان است و تناسبات و جهانی که منِ خواننده، مطابق زیست جهان خود، آن را در افق مشخصی از ذهن معنا میکنم. با این مکتب پساساختارگرایی میتوان افقهای مرزی را کاوید و دریافت که ارزش متنی چون غزلیات حافظ، در گرو آن است که بعد از خوانده شدن، تمام نمیشود، بلکه زندگی دیگری را در ذهن مخاطب آغاز میکند.
چه رازی در شعر حافظ است که کلام او را چنین گوهرین و نغز کرده است؟ تحلیلهای متنوع و گاه متضاد از دیوان حافظ، زاییدۀ چیست؟ چرا تشخیص زمینۀ معنایی و فکری شعر حافظ، دشوار و دیریاب است؟ چرا نمیتوان در دیوان حافظ، بر سر یک تفسیر مشخص اجماع کرد؟ چرا شعر حافظ از پذیرش معنای قطعی، دوری میجوید؟ در این کتاب کوشش شده که پاسخهایی درست و دقیق به پرسشهایی از این دست داده شود. نویسندگان در این راه از مکاتب ساختارگرایی و پساساختارگرایی بهره بردهاند همچنانکه برداشتی آزاد از هر غزل ارائه شده است.
در پارۀ نخست به انگارههای مکتب ساختارگرایی پرداخته شده است. این مکتب از نگرش ساختاری سود میجوید و از مهمترین دیدگاههای تحلیل و تبیین است که در اوایل سدۀ بیستم میلادی در علوم انسانی و اجتماعی پیدا شد و رفتهرفته به مثابۀ دیدگاه و مکتب برتر در مطالعات بشری معرفی گردید. به اعتقاد پساساختارگرایان مطالعات ادبی هیچگاه نمیتواند همچون مطالعات زبانشناختی، صرفاً جنبۀ علمی داشته باشد و این دسته از مطالعات، بدون رهیافتهای فلسفی امکان تحقق نخواهد یافت. در پارۀ دوم به انگارههای مکتب پساساختارگرایی پرداخته شده است. در پارۀ سوم و بخش اصلی این کتاب، سیوسه غزل حافظ از منظر نقد کلگرا، ساختارگرا و پساساختارگرا شرح و بررسی شدهاند. در این پاره شیوه بدین ترتیب است که ابتدا غزل آورده شده و سپس به ترتیب تحلیل کلگرا، تحلیل ساختاری و تحلیل پساساختاری هر غزل آمده است. در پارۀ پایانی نیز نتیجهگیری و پایانبندی بر مباحث کتاب آورده شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات