دیوان مولانا امیر بهاءالدین برندق خجندی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
خط ۳۷: خط ۳۷:
بر اساس اشعاری که از برندق برجای مانده، او بیشتر عمر خود را در سفر بوده و با وجود توانایی‌ها و مهارت‌هایی که در علوم مختلف از جمله پزشکی داشته، همیشه در سختی و مشقت زندگی کرده و آنچه از راه صله و عطای ممدوحان خود به دست می‌آورده، کفاف زندگی او را نمی‌کرده و وی مجبور بوده تا برای امرار معاش و گذران زندگی به سفرهای متعددی برای یافتن پایگاهی مطمئن و دائمی برود و به مدح حاکمان و بزرگان شهرهای مختلف بپردازد. تقریباً در تمامی دیوان برجای‌مانده از او، اشعار وی به منظور کسب درآمد و کمک و التماس لوازم و ضروریات زندگی سروده شده و این اشعار به‌خوبی نشان‌دهندۀ اوضاع اسف‌بار، سختی‌ها و مشکلات زندگی اوست. [[امیر‌علیشیر نوایی، علیشیر بن کیچکنه|امیرعلیشیر نوایی]]، [[کات‍ب‍ی ترشیزی، محمد بن عبدالله|کاتبی ترشیزی]]، دولت‌شاه سمرقندی، [[تقی‌الدین کاشی، محمد بن علی|تقی کاشی]] و تقی اوحدی گفته‌اند که برندق اهل مطایبات بوده و هزل و هجوهای تندی داشته و شاعران فراوانی را به تیغ زبانش مجروح کرده است.
بر اساس اشعاری که از برندق برجای مانده، او بیشتر عمر خود را در سفر بوده و با وجود توانایی‌ها و مهارت‌هایی که در علوم مختلف از جمله پزشکی داشته، همیشه در سختی و مشقت زندگی کرده و آنچه از راه صله و عطای ممدوحان خود به دست می‌آورده، کفاف زندگی او را نمی‌کرده و وی مجبور بوده تا برای امرار معاش و گذران زندگی به سفرهای متعددی برای یافتن پایگاهی مطمئن و دائمی برود و به مدح حاکمان و بزرگان شهرهای مختلف بپردازد. تقریباً در تمامی دیوان برجای‌مانده از او، اشعار وی به منظور کسب درآمد و کمک و التماس لوازم و ضروریات زندگی سروده شده و این اشعار به‌خوبی نشان‌دهندۀ اوضاع اسف‌بار، سختی‌ها و مشکلات زندگی اوست. [[امیر‌علیشیر نوایی، علیشیر بن کیچکنه|امیرعلیشیر نوایی]]، [[کات‍ب‍ی ترشیزی، محمد بن عبدالله|کاتبی ترشیزی]]، دولت‌شاه سمرقندی، [[تقی‌الدین کاشی، محمد بن علی|تقی کاشی]] و تقی اوحدی گفته‌اند که برندق اهل مطایبات بوده و هزل و هجوهای تندی داشته و شاعران فراوانی را به تیغ زبانش مجروح کرده است.


از آنجا که [[خجندی، برندق|برندق]] در خجند به دنیا آمده و بیشتر عمر خود را در ماوراءالنهر گذرانده، بنابراین طبیعی است که به پیروی از مذهب غالب آن ناحیه، اهل تسنن بوده باشد؛ ولی نمی‌توان به‌یقین گفت پیرو کدام یک از مذاهل اهل سنت بوده است. همچنین وی قصیده‌ای در مدح [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین علی(ع)]] و یکی از سادات معاصرش دارد که به تتبع از قصیدۀ ملمع ابوالمفاخر رازی سروده و همچینین در دیوانش مواردی دیده می شود که از ارادت او به اهل بیت (ع) حکایت دارد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که او در کنار اعتقاد به مذهب اهل تسنن، به امامان شیعه نیز ارادت داشته و به اعتقادات سنیان دوازده‌امامی که در ماوراءالنهر فراوان بوده‌اند، تمایل داشته است.
از آنجا که [[خجندی، برندق|برندق]] در خجند به دنیا آمده و بیشتر عمر خود را در ماوراءالنهر گذرانده، بنابراین طبیعی است که به پیروی از مذهب غالب آن ناحیه، اهل تسنن بوده باشد؛ ولی نمی‌توان به‌یقین گفت پیرو کدام یک از مذاهل اهل سنت بوده است. همچنین وی قصیده‌ای در مدح [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین علی(ع)]] و یکی از سادات معاصرش دارد که به تتبع از قصیدۀ ملمع ابوالمفاخر رازی سروده و همچینین در دیوانش مواردی دیده می شود که از ارادت او به اهل بیت(ع) حکایت دارد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که او در کنار اعتقاد به مذهب اهل تسنن، به امامان شیعه نیز ارادت داشته و به اعتقادات سنیان دوازده‌امامی که در ماوراءالنهر فراوان بوده‌اند، تمایل داشته است.


از استادان برندق اطلاعی در دست نیست، خود وی هم در اشعارش نامی از آنها نبرده است؛ اما از آنجا که او در بیست‌ویک سالگی به دربار سلاطین راه یافته، به احتمال قوی در این زمان جوانی پخته و ادیب بوده است؛ در تأیید این گفته، در اشعار وی نیز نشانه‌هایی دیده می‌شود که بر تبحر، استادی و اشرافش بر علوم مختلف ادبی و علمی به‌ویژه نجوم و طب اشاره دارد؛ از جمله عربی‌دانی، دانش پزشکی، آشنایی با زبان عبری، زبور، انجیل و تورات، هیئت و نجوم و ... .
از استادان برندق اطلاعی در دست نیست، خود وی هم در اشعارش نامی از آنها نبرده است؛ اما از آنجا که او در بیست‌ویک سالگی به دربار سلاطین راه یافته، به احتمال قوی در این زمان جوانی پخته و ادیب بوده است؛ در تأیید این گفته، در اشعار وی نیز نشانه‌هایی دیده می‌شود که بر تبحر، استادی و اشرافش بر علوم مختلف ادبی و علمی به‌ویژه نجوم و طب اشاره دارد؛ از جمله عربی‌دانی، دانش پزشکی، آشنایی با زبان عبری، زبور، انجیل و تورات، هیئت و نجوم و ... .