اقبال آشتیانی، عباس: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اقبال (ابهام زدایی)' به 'اقبال (ابهامزدایی)') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|اقبال ( | {{کاربردهای دیگر|اقبال (ابهامزدایی)}} | ||
'''عباس اقبال آشتيانى''' (1277-1334ش)، مورخ، محقق، ادیب، نویسنده، استاد دانشگاه، عضو پیوسته فرهنگستان ایران و مجمع علمی عربی دمشق، کسی که شیوه تحقیق علمی را در ایران رواج داد. | '''عباس اقبال آشتيانى''' (1277-1334ش)، مورخ، محقق، ادیب، نویسنده، استاد دانشگاه، عضو پیوسته فرهنگستان ایران و مجمع علمی عربی دمشق، کسی که شیوه تحقیق علمی را در ایران رواج داد. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۲۱
نام | اقبال آشتیانی، عباس |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | محمدعلى |
متولد | 1277ش |
محل تولد | آشتيان |
رحلت | 1334ش |
اساتید | |
برخی آثار | تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری
عتبة الکتبة: مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه تاریخ نو (شامل حوادث دوره قاجاریه) از سال 1240 تا 1267 قمری سمط العلی للحضرة العليا در تاریخ قراختائیان کرمان که در فاصله ۷۱۵ - ۷۲۰ قمری نوشته شده |
کد مؤلف | AUTHORCODE05126AUTHORCODE |
عباس اقبال آشتيانى (1277-1334ش)، مورخ، محقق، ادیب، نویسنده، استاد دانشگاه، عضو پیوسته فرهنگستان ایران و مجمع علمی عربی دمشق، کسی که شیوه تحقیق علمی را در ایران رواج داد.
ولادت
او فرزند محمدعلى، به سال 1277ش، در یک خانواده پيشهور تهيدست و گمنام از مردم آشتيان به دنيا آمد.
خانوادهاش در دوران کودکی او به تهران کوچ کردند. پدرش در این شهر حمام بیمارستان وزیری را در اجاره خود آورد و خود وی نیز به سبب تنگدستی تا ۱۴ سالگی به درودگری پرداخت و همزمان تحصیلاتش را در مکتب خانهها دنبال کرد.
تحصیلات
خيلى زود وارد عرصه زندگى شد؛ هنوز كودك بود كه نزد مرد درودگرى به شاگردى مشغول كار گرديد. امّا ميل تحصيل به قدرى در او شديد بود كه با وجود سختى معيشت و نداشتن وسايل زندگى، در ضمن كار به مكتب رفت.
در همین سالها شیخ مرتضی نجمآبادی که با خانواده اقبال، آشنایی و مراوده داشت، او و برادر بزرگترش را به مدرسه «شرکت گلستان» فرستاد.
پس از اتمام دوره ۳ ساله این مدرسه، عباس جوان به پایمردی نجمآبادی و با مساعدت ابوالحسن فروغی، به دارالفنون راه یافت.
اقبال دوره متوسطه را در دارالفنون با موفقیت طی کرد و به دلیل توانایی فراوان، معاونت کتابخانه معارف را که در همین مدرسه تأسیس گردیده بود، عهدهدار شد.
او تدریس را از همین زمان در دارالفنون آغاز کرد و در ۱۲۹۷ش که دارالمعلمین مرکزی به همت میرزا ابوالحسن فروغی تأسیسشد،
در آنجا درکنار کسانی مانند عبدالعظیم قریب، به تدریس فارسی، تاریخ و جغرافیا مشغول شد و همزمان در مدرسه سیاسی و مدرسه نظام به تدریس پرداخت.
نویسندگی
كار نويسندگى اقبال با مجلّه دانشكده آغاز شد. این مجلّه مدّت یک سال، از ارديبهشت تا اسفند 1297، به مديريت ملك الشعراى بهار، در تهران منتشر مىشد و اقبال، در آن مجلّه، با بهار و مشاهير دانشمندان آن روزگار مثل رشيد ياسمى، سردار معظم خراسانى، سعيد نفيسى و ديگران همكارى داشت و رشته مقالاتى درباره تاريخ ادبى ایران مىنوشت. زمانى هم با برادران فروغى (محمد على و ابوالحسن)، غلامحسين رهنما و عبدالعظيم قريب، مجلّه فروغ تربيت را انتشار مىداد.
فعالیتهای علمی
اقبال در سال 1304 به سمت منشيگرى هيئت نظامى ایران، به پاريس رفت و در آنجا، با استفاده از فرصت، به تكميل معلومات پرداخت و از دانشگاه «سوربن» ليسانس زبان و ادبيّات گرفت. وى موضوع پایاننامه تحصيلات خود را شرح احوال خاندان نوبختى قرار داد كه افراد آن، از نخستين مبلّغان مذهب تشيّع در ایران بودهاند. استادان راهنماى او در تهيّه پایاننامه تحصيلى، دانشمند و متنشناس معروف ایرانى، محمد قزوينى، و خاورشناس نامى فرانسوى لوئى ماسينيون، بودند. خلاصهاى از پایاننامه دانشگاهى اقبال به زبان فرانسه در پاريس به چاپ رسيده است.
اقبال در سال 1308 به ایران بازگشت. در این هنگام، اصلاحاتى در فرهنگ ایران به وجود آمده بود. وزارت فرهنگ از عباس اقبال دعوت كرد كه در تأليف کتابهاى درسى تاريخ و جغرافياى اقتصادى ایران، برای دبيرستانها و شعب علوم انسانى مدارس عاليه كه در كشور تأسيس شده بود، شركت كند.
عضو شدن پیوسته در فرهنگستان ایران
در اواخر سال 1313، كه نخستين سنگ بناى دانشگاه تهران نهاده شد، اقبال به سمت دانشيارى دانشكده ادبيّات دعوت شد و بعد به مقام استادى دانشگاه رسيد و پس از تأسيس فرهنگستان ایران، به عضويت آن انتخاب گرديد.
انتشار مجله یادگار
در شهريور سال 1323، مجلّه ادبى و تاريخى يادگار را كه در نوع خود در ادبيّات ایران كمتر نظير داشت، انتشار داد. در نوشتن این مجلّه، دانشمندان بزرگى، مانند استاد محمد قزوينى، دكتر غنى و جوانان بااستعداد ایران يار و همكار او بودند و چون این مجلّه كمك مالى از دولت دريافت نمىداشت، ناچار در نتيجه اشكالات مالى، پس از پنج سال انتشار، در خرداد 1328 تعطيل شد و اقبال، كه بسيار خسته و فرسوده شده بود، به اميد اينكه پایان عمر را به آسودگى و آرامش بگذراند، از فعاليت ادبى دست كشيد و به سمت نمايندگى دايمى فرهنگ ایران در كشورهاى تركيه و ايتاليا، ابتدا به آنكارا و بعد به روم رفت و در همان سمت و مقام بود كه در واپسين ساعات روز بيست و یکم بهمنماه 1334، در شهر رم، زندگى را بدرود گفت.
او از دانشمندان پرشور و پركار ایران بود. بسيار ساده و درست و بىتكلّف مىنوشت و در همهجا دستورها و قواعد زبان فارسی را رعايت مىكرد. زبانهاى عربى، فرانسه و انگليسى و ظاهرا ايتاليايى را مىدانست و به علّت تتبعات و كنجكاوى فطرى و بعدها اقامت در كشورهاى اروپايى و عربى، به دقايق اصطلاحات و مفاهيم آن زبانها آشنايى كامل داشت. در رشتههاى زبانشناسى، سبک شناسى، تاريخ، اديان و جغرافيا مطالعات زياد كرده و در پنجاه و هشت سال زندگى پرسود خود، در جمعآورى، تصحيح و نشر نسخههاى كمياب و گرانبهایى، كه یک دور زمان از تاريخ ایران را روشن مىكنند، رنج فراوان برده بود. حواشى و تعليقاتى كه وى برای نسخههاى خطى نوشته، داراى ارزش تاريخى و جغرافيايى فراوانى هستند و به معلومات عميق و بسيط تاريخى و اطلاعات وسيع او در رشته زبانشناسى گواهى مىدهند. کتاب نفيس تاريخ مفصّل مغول، كاملترين نوشته در زبان فارسی راجع به این دوره از تاريخ ایران است.
اقبال، علاوه بر تاريخ مغول، کتابهاى زياد داير به تاريخ و جغرافياى ایران و جهان نوشته كه هماكنون در مدارس جزو کتابهاى درسى است. او ترجمههاى سودمند بسيار دارد و از جمله، سفرنامهها و دفتر خاطرات اروپاييانى را كه در قرن نوزدهم ميلادى به ایران سفر كردهاند، به فارسی ترجمه نموده و مقالات متعدد، در مسائل گوناگون ادبى، تاريخى و اجتماعى، در مجلّه يادگار و مجلّات ديگر پايتخت چاپ كرده است.
وفات
اقبال که مدتی بود از بیماری کلیه رنج میبرد، به رغم پارهای معالجات سرانجام در ۲۱ بهمن ۱۳۳۴ در شهر رم وفات یافت.
پیکر او پس از آنکه در یکی از واپسین روزهای اسفند همان سال در تهران تشییع شد، در جوار حضرت عبدالعظیم، رواق ابوالفتوح رازی، کنار آرامگاه علامه قزوینی به خاک سپرده شد.
آثار
- قابوس وشمگیر زيارى.
- شرح حال عبدالله بن مقفّع فارسی.
- ترجمه يادداشتهاى ژنرال ترهزل فرستاده ناپلئون به سمت هند.
- تصحيح حدائق السحر في دقايق الشعر.
- ترجمه مأموريت ژنرال گاردان در ایران.
- خاندان نوبختى.
- ترجمه طبقات سلاطين اسلام.
- تصحيح بيان الاديان، تأليف ابوالمعالى محمد الحسينى العلوى.
- تاريخ مفصّل ایران از استيلاى مغول تا اعلان مشروطيت.
- كليّات علم جغرافيا.
- تصحيح معالم العلماء، (متن عربى)، تأليف رشيدالدين ابىجعفر محمد السروى (ابن شهرآشوب).
- تصحيح تبصرة العوام في معرفة مقامات الانام، تأليف منسوب به سيّد مرتضى ابن داعى حسین.
- تصحيح تجارب السلف در تواريخ خلفا و وزراى ايشان، تأليف هندوشاه بن سنجر بن عبدالله صاحبى نخجوانى.
- تصحيح تتمة اليتيمه (متن عربى)، تأليف ابومنصور ثعالبى.
- تاريخ اكتشافات جغرافيائى و تاريخ علم جغرافيا.
- تصحيح شاهنامه فردوسى، از چاپ کتابفروشى بروخيم.
- دوره تاريخ عمومى برای سال اوّل دبيرستانها.
- كليّات جغرافياى اقتصادى.
- ترجمه سيرت فلسفى رازى، ابوبكر محمد بن زكريّاى رازى.
- تصحيح طبقات الشعراء في مدح الخلفاء و الوزراء (متن عربى)، تأليف ابن معتز.
- تاريخ ایران از صدر اسلام تا استيلاى مغول.
- تصحيح ديوان امير معزّى، تهران.
- تصحيح لغت فرس، تأليف اسدى طوسى.
- تصحيح تاريخ طبرستان، تأليف بهاءالدين محمد بن حسن بن اسفنديار كاتب.
- تصحيح و انتخاب سياستنامه، تأليف خواجه نظامالملک.
- كليّات تاريخ تمدن جديد، تهران.
- تصحيح كليّات عبيد زاكانى.
- تصحيح روزنامه ميرزا محمد كلانتر فارس.
- تصحيح انيس العشاق، تأليف شرفالدين رامى.
- ترجمه سه سال در دربار ایران، تأليف دكتر فوريه.
- تصحيح تاريخ نو، تأليف جهانگیر ميرزا.
- تصحيح شدّ الازار في حط الاوزار عن زوار المزار، با مشاركت محمد قزوينى، تأليف معينالدين ابوالقاسم جنيد شيرازى.
- تصحيح سمط العلى لمحضرة العليا، تحت نظر محمد قزوينى، تأليف ناصرالدين منشى کرمانى.
- مطالعاتى درباره بحرين و جزاير و سواحل خليج فارس.
- تصحيح مجمع التواريخ (در تاريخ انقراض صفويه و وقايع بعد)، تأليف ميرزا محمد خليل مرعشى صفوى.
- تصحيح ترجمه محاسن اصفهان، به قلم حسین بن ابى الرضا آوى.
- تصحيح عتبة الكتبه (مجموعه مراسلات ديوان سلطان سنجر)، با مشاركت محمد قزوينى، به قلم مؤيدالدوله منتخبالدين بديع اتابك الجوينى.
- تصحيح المضاف الى بديعالزمان في وقايع کرمان، تأليف حميدالدين احمد بن حامد کرمانى ملقب به افضل کرمانى.
- تصحيح فضايل الانام من رسائل حجتالاسلام (مكاتيب فارسی غزالى).
- تصحيح شرح قصيده عينيّه ابن سينا در احوال نفس (مندرج در شماره 4 سال اوّل مجلّه دانشكده ادبيات).
- تصحيح ذيل بر سيرالعباد سنائى از حكيم اوحدالدين طبيب رازى (مندرج در شماره 3 سال دوّم مجلّه دانشكده ادبيات).
منابع مقاله
- ر.ک.از صبا تا نيما، ج3، ص: 85- 89
- ر.ک.دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اقبال آشتیانی»، ج۹، ص۳۷۱۴
وابستهها
المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر (دار الکتب العلمیة)
تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری
عتبة الکتبة: مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر
تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه
تاریخ نو (شامل حوادث دوره قاجاریه) از سال 1240 تا 1267 قمری
سمط العلی للحضرة العليا در تاریخ قراختائیان کرمان که در فاصله ۷۱۵ - ۷۲۰ قمری نوشته شده
طبقات سلاطین اسلام: با جداول تاریخی و نسبهای ایشان
شد الإزار في حط الأوزار عن زوار المزار
دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر
تجارب السلف: در تواریخ خلفا و وزراى ایشان
تبصرة العوام في معرفة مقالات الأنام