جان با پهنا: گزیدۀ غزلیات مولانا: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (Hbaghizadeh صفحهٔ جان با پهنا : گزیدۀ غزلیات مولانا را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به جان با پهنا: گزیدۀ غزلیات مولانا منتقل کرد)
     
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 مرداد 1403]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۵

    جان با پهنا : گزیدۀ غزلیات مولانا
    جان با پهنا: گزیدۀ غزلیات مولانا
    پدیدآورانمیرصادقی، مینا (نویسنده)
    ناشرسیب سرخ
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    چاپاول
    شابک6ـ83ـ7348ـ964ـ978
    کد کنگره

    جان با پهنا: گزیدۀ غزلیات مولانا به کوشش مینا (اکرم سادات) میرصادقی؛ این کتاب گزیده‌ای از غزلیات مولاناست که گردآورنده ضمن مقدمه‌ای کوتاه دربارۀ شعر مولانا، 132 غزل از غزلیات او مولانا را برگزیده است.

    گزارش کتاب

    جهان مولانا حدیث آشکاری است مبتنی بر نوشانوش ایمان به همدلی، انتقال صریح جوانه‌های علاج در هزارتوی آشوبناک هستی، نوعی رستگاری برآمده از تخیلی سرکش که تا راه بر حضور اشکال شگفت گشوده آید که «شکل دگر خندیدن» را به شیوایی و صراحت به گواه می‌برد، چنان‌که مجال بی‌مرز گداختن چنان به تأیید رود که نه سر بماند و نه دستار، نه سجاده بنهد و نه ساغر. به‌راستی که ضرورت خلق معناست که قابلیت مولانا را بر مسند می‌نشاند. اگر تنها علت این رهیافت، آن «جان باپهنا» بوده باشد، پس روایت این چشم‌انداز وسیع افسونگری و اضطراب و طرب بر ما مبارک باد.

    خصلت شعر مولانا در انباشت به‌وفور کلمات است. پردۀ برافتاده‌ای از راز دلکش مهرورزی که مگر تن به تنگ آمده رهایی از بطالت را بشارت یابد. پرتاب خواننده به سویه‌های شیرین و ستمگر عشق، در شعر او به ناگهان است که سیمای تکثیر دمادم خود و او را به تصویب می‌برد که جان می‌نشاند بر نهفته‌های زبانی که چندان اهلی هم نیست.

    شمس با خرد و تمنای مولانا، به ضرورت پی‌ریزی جانی دیگر پی برده بوده است که احتمال شورمندی مولانا بازنمایی جانی دیگرست که تا سایه روشن عشق را به سماع کشانده است. مولانا جهان هموارۀ عشق است. شوق چنین کیفیتی است که اقامتش را در پیامی نازک و نهان قاب گرفته است. موجبات شکوه این اقامت، جز انطباق با معنای طرب و مهرورزی نمی‌تواند بود.

    مهارت مولانا در میزان استفاده از اوزان متنوع، جادوی جانانۀ غزل است که فضای شعر، از تکرار شیرین واژه‌ها به افشای شیفتگی می‌رسد. «بیا بیا دروش من درویش من مرو مرو از پیش من از پیش من تویی تویی هم‌کیش من هم‌کیش من تویی تویی هم‌خویش من هم‌خویش من». جستجویی بر چنین شیوه و کیفیت، جز نگهداشت زمان و نابودگی مکان نمی‌تواند بود. به‌یقین او بازستانی و بازپاشانی ذرات طرب، و تفتیدن در سبک و سیاقی شعورمند. نیز امکان ریزش سرور و سوز بر گذرگاه واژه‌ها.

    نگاه او متمرکز بر برون‌ریزی تراشه‌های گداخته است که حکم بر معاشقه و اتحاد معنا می‌رود. تنیدن در معشوق، دعوت جهان به اتحاد و طرب است. گونۀ متعالی زیست که در ساختار عصر حاضر (به واسطۀ قدرت‌طلبی، بی‌التفاتی و گسیختگی) به تاریکی فرو رفته است. آنجا که تن واحد از مرزهای خویش فراتر می‌رود تا همدلی و همراهی را بنا نهد.

    این کتاب گزیده‌ای از غزلیات مولاناست که گردآورنده ضمن مقدمه‌ای کوتاه دربارۀ شعر مولانا، 132 غزل از غزلیات او مولانا را برگزیده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها